کوچه گرد بیخودی را خانمان در کار نیست
شاهباز لامکان را آشیان در کار نیست
بست بر من ریزش پیر مغان راه سئوال
در میان بحر ماهی را زبان در کار نیست
بی دلیل و رهنما سیلاب واصل شد به بحر
جذبه ای گر هست ازان سو، کاروان در کار نیست
عندلیب از بوی گل در بیضه مستی می کند
چون غذا افتاد روحانی، دهان در کار نیست
دور باشی نیست حاجت روی شرم آلود را
باغ چون دربسته باشد باغبان در کار نیست
عارفان پیش از اجل ترک علایق کرده اند
دل چو شد سرد از جهان باد خزان در کار نیست
از هوسناکان سراغ کوی جانان را مپرس
جنبش تیر هوایی را نشان در کار نیست
جوش گل باشد سبک جولانتر از سیل بهار
مرغ زیرک را درین باغ آشیان در کار نیست
می برد کف را سبکباری ز دریا بر کنار
کشتی بی لنگران را بادبان در کار نیست
سنگ را پاسنگ حاجت نیست چون باشد تمام
چشم ما را پرده خواب گران در کار نیست
تا نمی گردد صفیر خامه صائب بلند
هایهویی در میان بلبلان در کار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کوچه گرد بیخودی را خانمان در کار نیست
شاهباز لامکان را آشیان در کار نیست
باده بیرنگ از ظرف بلورین فارغ است
سرو سیمین را لباس پرنیان در کار نیست
فارغند از عقل دور اندیش، مستان خراب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.