عشق بالا دست بر خاک از وجود ما نشست
از گهر گرد یتیمی بر رخ دریا نشست
عشق تن در صحبت ما داد از بی آدمی
کوه قاف از بی کسی در سایه عنقا نشست
زخم مجنون تازه خواهد شد که از سودای ما
طرفه شاهینی دگر بر سینه صحرا نشست
راه عشق است این، به آتش پایی خود پر مناز
خار این وادی مکرر برق را در پا نشست
جسم خاکی در صفای دل نیندازد خلل
باده آسوده است از گردی که بر مینا نشست
نیست تاب همنفس آیینه های صاف را
زود می گردد گران، ابری که با دریا نشست
خار در چشمش، اگر هنگامه افروزی کند
چون شرر هر کس تواند در دل خارا نشست
کرد رعنا همچو آتش بال و پرواز مرا
در طریق عشق اگر خاری مرا در پا نشست
کفر و دین روشن ضمیران را نمی سازد دو دل
کی شود شبنم دورو، گر بر گل رعنا نشست؟
زنگ خودبینی گرفت آیینه بینایی اش
هر که صائب یک نفس با مردم دنیا نشست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عمیقترین جنبههای عشق و تأثیر آن بر وجود انسان میپردازد. عشق به عنوان نیرویی قدرتمند، به ما یادآوری میکند که حتی در سختیها و تنهاییها نیز زیبایی و امید وجود دارد. شاعر به معضلات عشق، تنهایی و رنجهای ناشی از آن اشاره کرده و تأکید میکند که عشق میتواند حتی در میان درد و زخمهای زندگی، معنایی عمیق به ما ببخشد. همچنین، به تضاد بین خودبینی و بینش روشن اشاره میشود و بیان میشود که عشق و احساسات عمیق میتواند انسان را از مادیات و خودپرستی برهاند. به طور کلی، این شعر تصویری از تلاش و تلاش برای یافتن معنا در عشق و زندگی را ترسیم میکند.
هوش مصنوعی: عشق از جایگاه بالایی بر روی زمین بر وجود ما قرار گرفت، و چون مروارید یتیمی، بر چهره دلنشین دریا نشسته است.
هوش مصنوعی: عشق در کنار ما و در صحبتهای ما مطرح است، اما از شدت تنهایی و نداشتن انسانها، مانند کوه قاف در دوردستها وجود دارد. از تنهاییام، در سایه پرندهای افسانهای نشستهام.
هوش مصنوعی: زخمی که بر دل مجنون است دوباره تازه خواهد شد، زیرا که از عشق ما یک شاهین دیگر بر سینهی بیابان نشسته است.
هوش مصنوعی: این مسیر، راه عشق است؛ با پاهای خود به آتش قدم میگذاری و در این بیابان پر از خار، مدام در حال حرکت هستی.
هوش مصنوعی: جسم مادی نتواند بر پاکی دل تاثیری منفی بگذارد، چرا که نوشیدنی به راحتی از غبار روی ظرف مینا رهایی یافته است.
هوش مصنوعی: نمیتواند تحمل کند که همنفسش، آینههای صاف باشند؛ زود سنگین میشود، مانند ابری که با دریا ملاقات کند.
هوش مصنوعی: اگر خار در چشمش بگذارد و ایجاد ناراحتی کند، مانند آتش، هر کسی میتواند در دل او نفوذ کند و نشسته بماند.
هوش مصنوعی: دختر زیبا همچون آتش، پر و بال من را در مسیر عشق سوزانده است، اگر هم که خار و درد را در پایم احساس کنم.
هوش مصنوعی: کفر و دین نمیتوانند دلهای روشن را راضی کنند. اگر شبنم بر گل زیبایی بنشیند، آیا میتواند دوگانگی را در دل ایجاد کند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد به خود ببالد و فقط به خود بپردازد، در واقع توانایی درک و مشاهده واقعیات را از دست میدهد. انسان باید برای فهم بهتر زندگی و ارتباط با دیگران، به دور از خودبینی و خودپرستی باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل ز جا برخاست ما را، وصل او بر جا نشست
تا بپنداری که عشقش، در دل تنها نشست
خاست غوغایی ز قدش، در میان عاشقان
در میان ما نخواهد، هرگز این غوغا نشست
گر چه از نخل وجود من، خلالی باز ماند
[...]
اشک، گستاخانه با این چشم خون پالا نشست
خویش را گم می کند چون قطره با دریا نشست
تا به می خوردن به گلشن آن گل رعنا نشست
غنچه از خون جگر لبریز در مینا نشست
قمری از خود دست شست و عندلیب از پا نشست
سرو من روزی که با شمشاد و گل یکجا نشست
تا غبارخط برآن حسن صفا پیرا نشست
یک جهان امید در خاکستر سودا نشست
داغ سودای تو دود انگیخت از بنیاد دل
گرد برمیخیزد از جاییکه نقشپا نشست
حیرت ما دستگاه انتظار عالمیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.