گنجور

 
۴۳۲۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۲

 

داغی که کوه را جگر گرم لاله کرد

گردون سنگدل به دل ما حواله کرد

هرکس که راه برد به کم عمری بهار

چون لاله صاف ودرد جهان یک پیاله کرد

لیلی به این گنه که به مجنون گرفت انس ...

... صایب نمی خورد جگر از فکر برگ عیش

هرکس به درد و داغ قناعت چو لاله کرد

صائب تبریزی
 
۴۳۲۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۵

 

... هرگز رعایت دل پروانه ای نکرد

هرچند لاله چشم وچراغ بهار بود

عمرش وفا به خوردن پیمانه ای نکرد ...

صائب تبریزی
 
۴۳۲۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷۱

 

پوشیده یار اگر نه می ناب می خورد

این رنگ لاله گون ز کجا آب می خورد

چون تشنه ای که آب خورد در میان خواب ...

... پروانه خون خویش به مهتاب می خورد

صایب چو لاله هرکه بود کاسه سرنگون

بی دردسر مدام می ناب می خورد

صائب تبریزی
 
۴۳۲۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷۷

 

... شبنم ز چشم شور نمکسود می کند

داغی اگر به لاله خونین جگر رسد

در پیچ وتاب باش که فیض پیچ وتاب ...

صائب تبریزی
 
۴۳۲۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸۱

 

... مگذار دست بوسه به سیب ذقن رسد

هر برگ لاله ای که سیاهی کند ز دور

چون واشکافی از جگر کوهکن رسد ...

صائب تبریزی
 
۴۳۲۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸۲

 

... از دیدن عقیق لب او به من رسد

از عطسه غزال شود دشت لاله گون

گر بوی زلف او به دماغ ختن رسد ...

صائب تبریزی
 
۴۳۲۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۲

 

... دیری است پیک مصر به کنعان نمی رسد

چشمی به داغ لاله عبث سرخ کرده ایم

فیض سیاه کاسه به مهمان نمی رسد ...

صائب تبریزی
 
۴۳۲۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۵

 

... مژگان شوخ زیرو زبر زانقلاب شد

چون لاله در پیاله حسن تو خون گرم

از انقلاب دور قمر مشکناب شد ...

صائب تبریزی
 
۴۳۲۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۸

 

تا آفتاب رایت گل آشکار شد

از توبه شکسته جهان لاله زار شد

مغزی که بود مستند فرمانروای عقل ...

... رنگی که از شکستگی آن رو فتاده بود

از پرتو سهیل قدح لاله زار شد

بر سرکشان به خلق توان دست یافتن ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۹

 

... شد داغدار چهره ام از اشک آتشین

برگ خزان رسیده من لاله زار شد

دلخوش کنی نماند اسیران عشق را ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰۵

 

... داغی که به به خون جگر کرده بود دل

از روی گرم لاله گلفام تازه شد

شب از شکوفه روز شد وروز شب زابر ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱۳

 

... خونین دل ترا هوس تاج لعل نیست

منت ز لاله کوه بدخشان نمی کشد

من بی نصیبم از تو وگرنه کدام خار ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱۸

 

... از روی تازه گل اگر آب می چکد

زان روی لاله رنگ می ناب می چکد

تا خون آرزو نشود خشک در جگر ...

... گاهی ازوخمار وگهی خواب می چکد

امروز نیست چشم مرا اشک لاله گون

زین زخم عمرهاست که خوناب می چکد ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲۵

 

... آیینه های چرخ که زنگار بسته اند

بازیچه نسیم خزانند لاله ها

دامن اگر به دامن کهسار بسته اند ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲۸

 

... بر سینه راه فیض هوا رانبسته اند

ای سرو وقت رفتن ازین لاله زار نیست

نخل مصیبت شهدا را نبسته اند ...

... رنگ حجاب می چکد از روی گلرخان

بر خود چو لاله رنگ حنا را نبسته اند

گر شانه پا شکسته آن زلف گشته است ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳۴

 

... عالم سیه به دیده اش از داغ کرده اند

تا یک قدح به لاله می ناب داده اند

صایب نظر به روی مسبب چسان کنند ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴۰

 

... سر چون هدف به زیر پر تیر برده اند

بر صبر خود مناز که رخ های لاله گون

بسیار رنگ از رخ تصویر برده اند ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴۷

 

... مرغان قدس از سر طوبی پریده اند

از خجلت رخ تو که خوندار لاله است

گل ها به زیر شهپر مرغان خزیده اند

رخسار توست لاله بی داغ این چمن

این لاله های باغ همه داغ دیده اند

در روزگار چهره شبنم فریب تو ...

صائب تبریزی
 
۴۳۳۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶۱

 

... آتش به سوز سینه من باد می زند

هر لاله ای که از جگر سنگ می دمد

دامن به آتش دل فرهاد می زند ...

صائب تبریزی
 
۴۳۴۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶۲

 

... باغ از شکوفه موج پریزاد می زند

خون لاله لاله می چکد از تیغ کوهسار

طاوس سر ز بیضه فولاد می زند ...

... بی اختیار بر در فریاد می زند

هر لاله ای که سر زند از کوه بیستون

ساغر به طاق ابروی فرهاد می زند ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۲۱۵
۲۱۶
۲۱۷
۲۱۸
۲۱۹
۳۶۲