گنجور

 
صائب تبریزی

عمری گذشت و نامهٔ جانان نمی‌رسد

دیری است پیک مصر به کنعان نمی‌رسد

چشمی به داغ لاله عبث سرخ کرده‌ایم

فیض سیاه کاسه به مهمان نمی‌رسد

دیروز سیل گریه ز طوفان گذشته بود

امروز پیک اشک به مژگان نمی‌رسد

در هیچ نشئه نیست که سیری نکرده‌ایم

کیفیتی به صحبت مستان نمی‌رسد

با آن که حق اوست ادافهمی سخن

صائب به شعر همچو ظفرخان نمی‌رسد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
وطواط

شاها، به پایگاه تو کیوان نمی‌رسد

در ساحت تو گنبد گردان نمی‌رسد

جایی رسیده‌ای به معالی و مرتبت

کآنجا به جَهْدْ فکرت انسان نمی‌رسد

آن می‌رسد به روضهٔ آمال از کفت

[...]

انوری

دردم فزود و دست به درمان نمی‌رسد

صبرم رسید و هجر به پایان نمی‌رسد

در ظلمت نیاز بجهد سکندری

خضر طرب به چشمهٔ حیوان نمی‌رسد

برخوان از آنکه طعمهٔ جانست هیچ تن

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

افسوس دست من که به کیوان نمی‌رسد

آوخ که دور چرخ به پایان نمی‌رسد

بر من نماند هیچ ملالی و محنتی

کز جور دور گنبد گردان نمی‌رسد

بادا شکسته چنبر گردون دون ازانک

[...]

عطار

جان در مقام عشق به جانان نمی‌رسد

دل در بلای درد به درمان نمی‌رسد

درمان دل وصال و جمال است و این دو چیز

دشوار می‌نماید و آسان نمی‌رسد

ذوقی که هست جمله در آن حضرت است نقد

[...]

نجم‌الدین رازی

آلوده شد بحرص درم جان عالمان

وین خواری از گزاف بدیشان نمیرسد

دردا و حسرتا که بپایان برسد عمر

وین حرص مرد ریگ بپایان نمیرسد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه