داغ از حرارت جگرم داد میزند
آتش به سوز سینه من باد میزند
هر لالهای که از جگر سنگ میدمد
دامن به آتش دل فرهاد میزند
از دل نمیرسد نفس عاشقان به لب
بلبل ز بیغمی است که فریاد میزند
در خانمان خرابی خود سعی میکند
چون غنچه هر که دم ز دل شاد میزند
آیینه خانه دل من از خیال او
چون کوه قاف موج پریزاد میزند
از ترکتاز عشق کسی جان نمیبرد
این سیل بر خرابه و آبادمیزند
صائب به پای خویش زند تیشه بیخبر
آن بیادب که خنده به استاد میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف درد و رنج عاشقی میپردازد. شاعر از حرارت و آتش درون خود سخن میگوید و احساسات عمیق خود را بیان میکند. او به تصویر کشیدن غم و اندوهی که در دل عاشقان وجود دارد، میپردازد و نشان میدهد که چگونه عشق و فراق میتواند جان و دل را به آتش بکشد. در نهایت، شاعر به ناامیدی و حسرت زندگی خود اشاره میکند و از بیخبری کسانی که به راحتی بر دیگران خنده میزنند، انتقاد میکند.
هوش مصنوعی: زخم و داغی که از درد درونم دارم، به شدت خود را نشان میدهد و مانند آتشی سوزان در سینهام میسوزد.
هوش مصنوعی: هر لالهای که از دل سنگی میروید، به نوعی عشق و شوق را نشان میدهد و این عشق در دل فرهاد، زبانههای آتشین به پا میکند.
هوش مصنوعی: عاشقان نمیتوانند از دل خود سخن بگویند و فریادشان به لبهایشان نمیرسد. بلبل هم به خاطر اندوهی که دارد، تمام وقت فریاد میزند.
هوش مصنوعی: هر که در دلش شادی و خوشی دارد، تلاش میکند تا در زندگی خود جایی برای زیبایی و سرزندگی ایجاد کند، حتی اگر در شرایط سخت و تیرهای به سر ببرد.
هوش مصنوعی: دل من مانند آیینهای است که پر از خیال اوست و همچون کوه قاف، امواجی از زیبایی و شگفتی را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: هیچکس از شدت عشق نمیمیرد، چرا که این سیل که هم بر ویرانهها و هم بر مکانهای آباد میتابد، تاثیری بر جان کسی ندارد.
هوش مصنوعی: صائب به طور ناآگاهانه و بیادبانه به خود آسیب میزند، در حالی که کسی که به استادش تمسخر میکند، از نادانیاش خبر ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گلزار جوش حسن خداداد میزند
باغ از شکوفه موج پریزاد میزند
خون لاله لاله میچکد از تیغ کوهسار
طاوس سر ز بیضه فولاد میزند
چون عندلیب هرکه قدم در چمن گذاشت
[...]
شوقم ز پند بر در فریاد میزند
بر آتش من آب دم از باد میزند
تا افگنی چه ولوله اندر نهاد ما
کآیینه از تو موج پریزاد میزند
از جوی شیر و عشرت خسرو نشان نماند
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.