گنجور

 
۲۱

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۵۶

 

... در حین برو ز شکل دو بادام شد نشان

اندر هوا قطار خروشان کلنگ بین

چون بر طریق تنگ یکی گشن کاروان ...

ازرقی هروی
 
۲۲

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در مدح شاه ابومنصور

 

... شاعران از هر زمینی نزد او گشته گروه

زایران از هر دیاری نزد او بسته قطار

گمرهان جهل را دایم دل پاکش دلیل ...

قطران تبریزی
 
۲۳

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

... بر بساط او همیشه خسروان گشته گروه

زی سرای او همیشه زایران گشته قطار

هدیه آنها سرایش کرده پر زر و گهر ...

قطران تبریزی
 
۲۴

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح ابوالیسر سپهسالار

 

... چو آهوان بهم اندر شده گروه گروه

چو طوطیان بهم اندر شده قطار قطار

میان باغ بهم بر شده بنفشه و گل ...

قطران تبریزی
 
۲۵

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

... همچو دینار و درم را سفله باشد خواستار

از قطار زایران بر درگهش دایم صفوف

وز صفوف دشمنان در لشگرش دایم قطار

بر نکوخواهان شرنگ از مهر او گردد شکر ...

قطران تبریزی
 
۲۶

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲ - در مدح ابونصر مملان

 

... بین بر زمین گروه غزال از پی گروه

بین بر هوا قطار کلنک از پس قطار

این را ز بیم یوز بسبزه درون مقام ...

قطران تبریزی
 
۲۷

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح ابوالحسن علی لشگری

 

... شود سوسنبر و سوسن نهان زیر نثار گل

بصف دلبران ماند بباغ اندر قطار گل

چو عاشق باز کرده چشم عبهر ز انتظار گل ...

قطران تبریزی
 
۲۸

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

... در باغها نشاند گروه از پس گروه

در راغها کشید قطار از پس قطار

زین خواجگان پنبه قبای سپید پر ...

منوچهری
 
۲۹

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در وصف بهار و مدح ابوحرب بختیار محمد

 

... بختش هر روز همی آورد

قافله نعمت را بر قطار

تا گل خودروی بود خوبروی ...

منوچهری
 
۳۰

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - مسمط چهارم

 

... جامهایی که بود پاکتر از مروارید

چون بدخشی کن و پیش آر وفرو نه به قطار

به رکوع آر صراحی را در قبله جام ...

منوچهری
 
۳۱

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۴ - دیدن فرامرز،دختر شاه کهیلا

 

... بینداخت شیرژیان بی درنگ

یکایک بیفکندشان بر قطار

نظاره بر او بد ز هر سو سوار ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۳۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم

 

... بتازی گر ز شیران صد مصافست

بیاری گر ز پیلان صد قطار است

فتوحت را که خواهد بود امسال ...

مسعود سعد سلمان
 
۳۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - وداع محبوب و قصد سفر

 

... به قصد غزنین هنجار رهگذار گرفت

قطار بود دمادم گرفته راه به پیش

کلنگ وار به ره بر دم قطار گرفت

درین میانه بغرید کوس شاهنشه ...

مسعود سعد سلمان
 
۳۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - مدح ابونصر پارسی

 

... تا در قلعه من از کشته بپوشانم زمین

تا لب راوه من از برده بپیوندم قطار

وین هنر مشمر بدیع از من که قابل طبع من ...

مسعود سعد سلمان
 
۳۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - هم در ثنای او

 

... ز بت پرستان کشته بود گروه گروه

ز زنده پیلان رانده بود قطار قطار

ز دیوبندان بسته به بند چند نفر ...

مسعود سعد سلمان
 
۳۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷ - مدح علاء الدوله مسعود شاه

 

... ز شرزه شیران افکنده شد سپاه سپاه

ز ژنده پیلان آورده شد قطار قطار

قرار یافت پس از بی قرار بودن تیغ ...

مسعود سعد سلمان
 
۳۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۱ - هم در ثنای آن پادشاه و تهنیت فتح اکره

 

... کنون مکوک ز اطراف زی تو بفرستند

ز زر سرخ به خروار و پیل نر به قطار

چو پیل جمع شود پیل خانه کن قنوج ...

مسعود سعد سلمان
 
۳۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹ - مدح سیف الدوله محمود و تهنیت فتح اگره

 

... جوی خون کرد به هر پشته روان صد فرسنگ

برده زنجیر به زنجیر از آن قلعه قطار

همچنانست که بر روی هوا صف کلنگ ...

مسعود سعد سلمان
 
۳۹

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح نصر بن ابراهیم

 

... بپیش عکس آن دوزخ بسان ذره آذر

قطار قطرهای اشک بر رخساره هر دو

یکی چون رشته رشته در یکی چن صفحه صفحه زر ...

... زدوده عارضش گفتی که سیمین آسمانستی

قطار قطرهای خوی برو چون گوهرین اختر

زدیدارش وثاق من همه پر لاله و پر گل ...

عمعق بخاری
 
۴۰

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح سلطان مسعود ابراهیم

 

... لشکر ز سردسیر فراران به گرم سیر

چون لشکر کلنگ قطار از پس قطار

قنوج را و بانرسی را خطر منه ...

ابوالفرج رونی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۶
sunny dark_mode