شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۱
... چه کار آید سفیدی و سیاهی
در این دریا خوشی با ما به سر بر
بجو از عین ما ما را کماهی ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۳
... سر به پایش گر نهی سرور شوی
گر درین دریا درآیی سوی ما
گرچه خوش باشی ولی خوشتر شوی ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۴
دل به دریا ده که تا دریا شوی
نزد ما بنشین که همچون ما شوی ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۸
دل به دریا ده که دریادل شوی
وز وجود این و آن حاصل شوی ...
... ذوق اگر داری بیا قابل شوی
ما ز دیاییم و دریا عین ما
تو چه موجی در میان حایل شوی ...
شاه نعمتالله ولی » ترجیعات » ترجیع چهارم
... وان که با ما نشست از ما شد
آن حبابی که بود ازین دریا
عاقبت باز عین دریا شد
مژدگانی که مه پدید آمد ...
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۲۵
... عقل گوید که عین و غیری هست
موج و بحر و حباب و دریا شد
قطره آب کو به ما پیوست
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۳۱
... حباب از چشمه آبی چه جویی
شنا در آب دریا می توان کرد
دو عالم را فدای آن یکی کن ...
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۳۷
... جاه او را تنزلی نرسد
هر که چون ما فتاد در دریا
ابدا او به ساحلی نرسد ...
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۵
... ای که گویی ذره گردد آفتاب
قطره ما بین که دریا کرده اند
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۰
... چون نامدم از هیچ جا آخر نگویی چو شدم
ما را اگر داری نظر در موج و در دریا نگر
چون او من است و من ویم هرگز نگویم او شدم ...
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۳
بر لب دریا چه می گردی نشین
همچو ما با ما در این دریا نشین
مجلس عشق است و ما مست خراب ...
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۴
... در مرتبه ای حامیم در مرتبه ای سبحان
در مرتبه ای دریا در مرتبه ای چشمه
در مرتبه ای جوی است در مرتبه ای باران ...
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۱
... احدیت ولی ز ذات بجو
غرق دریا شو و بجو ما را
غرق کثرت شو و حباب بشو ...
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۳۴
ما خیالیم و در حقیقت او
ما حبابیم و عین ما دریا
هرچه بینی و هر که می دانی ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲
... رویت عینی به عین ما بود
عین ما گه موج و گه دریا بود
هرکه با دریای ما شد آشنا
عین ما بیند به عین ما چو ما
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۷
... مستی ما عین سرمستی اوست
قطره و دریا به نزد ما یکی است
بشنو از ما قطره و دریا یکیست
این دویی پیدا شده ازما و تو ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۲
... اسم جامع بایدت آدم نگر
عارفانه قطره ای دریا ببین
قطره و دریا همه از ما ببین
عین دریا دیده ام در قطره ای
آفتابی یافتم در ذره ای
ای عجب دریا و قطره عین ماست
غیر ما خود قطره و دریا کجاست
اسم و رسم ما حجاب ما بود
صورت ما قطره و دریا بود
جامی از می پر ز می خوش نوش کن ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۵
... در هویت هست هست و نیست نیست
نیک دریابش دمی اینجا بایست
یک هویت داده بودت کاینات ...
... این چنین چشمی خوش و نیکو بود
موج و دریا هر دو نزد ما یکی است
آن یکی در هر دو عالم بی شکی است ...
... بر سر آب آمده جام شراب
خوش خوشی با ما دراین دریا درآ
تا بیابی ذوق حال ما به ما ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۷
بود ما از بود او پیدا شده
جمع گشته قطره و دریا شده
بر سر آبی و پنداری سراب ...
... در میان بحر بنشستیم ما
قطره و دریا نماید ما و او
کل شییی هالک الا وجهه
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۰
... کفر را بگذار و ایمان را طلب
خوش درین دریای بی پایان در آ
تا ببینی آبروی ما به ما
با حباب و آب اگر داری نظر
یک دمی در عین این دریا نگر
این چنین دریای وحدت را بجو
گرد هستی را ز خود نیکو بشو ...