گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

بر لب دریا چه می گردی نشین

همچو ما با ما در این دریا نشین

مجلس عشق است و ما مست خراب

سر قدم ساز و بیا از پا نشین

در خرابات مغان افتاده‌ایم

عشق اگر داری بیا با ما نشین

گرد هر در می روی دیگر مرو

بر در یکتای بی‌همتا نشین

خیز و بنشین زیردست عارفان

آنگهی بر منصب بالا نشین

دیدهٔ روشن اگر خواهی چو نور

در نظر با مردم بینا نشین

خیمه از خانه به صحرا می‌زنیم

وقت نوروز است و ما صحرانشین

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
شاه نعمت‌الله ولی

ذوق ما داری بیا با ما نشین

عاشقانه خوش درین دریا نشین

چست برخیز از سر هر دو جهان

بر در یکتای بی همتا نشین

چشم ما روشن به نور روی اوست

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه