گنجور

 
۳۲۱

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲ - در مدح مجدالدین ابوطالب نعمه

 

... گره عهد و بندگیش ز بخت

کیست بحری که موج بخشش اوی

کیسه بحر و کان کند پردخت ...

انوری
 
۳۲۲

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱ - در مدح مجدالدین ابوطالب نعمه

 

... تنگ عیشی از سرای آفرینش غایبست

بحر در موج شبانروزی دلش را زیر دست

ابر در باران نوروزی کفش را نایبست ...

انوری
 
۳۲۳

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۸ - در مدح ملک‌الشرق علاء الدین محمد امیر کوه

 

... هر آنجا که این آمد آن می گریزد

که از موج دریای دستش کم آمد

که گوید که از کوه دریا نخیزد

انوری
 
۳۲۴

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۷ - در وصف بزرگی و کرم صاحب ترمد

 

... آن به ترمدوان به موصول وان سه دیگر در هرات

کیست بهتر زین سه عالی موج دریای سخی

گفتم او را حاش لله این تساوی شرط نیست ...

انوری
 
۳۲۵

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶۶

 

... خواجه دانم که پیش جیش سخاش

موج دریا همی کند یزکی

باز اگر تو فقع خوری به مثل ...

انوری
 
۳۲۶

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۰

 

در موج خطر مرفهی همچو کلیم

وز آتش فتنه شاد چون ابراهیم ...

انوری
 
۳۲۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - توصیف ربیع و مدح وزیر عاد جلال الدین

 

... میچکدازوی عرق آنگه که میبخشد عطا

هر کجا بحر علوم صدر عالم موج زد

همحدیث بط بود عقل ارکند دروی شنا ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۲۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - شکایت از روزگار

 

... چو کشتی امید آمد بساحل

بدو وا خورد ناگه موج دریا

فلک بااهل معنی خود بکین است ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۲۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - گویا مدح مجیرالدین بیلقانی باشد بعد از ذم

 

ایکه موج سینه تو غوطه دریا دهد

پرتو طبعت فروغ عالم بالا دهد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - اثیرالدین ابهری در مدح جمالدین گوید

 

... از اختر باختر چه خیزد

چون بحر علوم تو زند موج

از صد صدف دررچه خیزد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح امام فاضل شمس الدین ابوافتح النطنزی

 

زهی در یای گوهر بخشش موج انگیز پهناور

نه آنرا غایت و پایان نه انرا ساحل و معبر ...

... چنان چون عادت دریاست دارد صد سفبنه زر

اگر موجی برانگیزد فلک را بس بود غوطه

وگردری براندازد جهان را بس بود زیور ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - قصیده

 

... سوی خاک درگه تو کرده هر روز انتجاع

ازدم خلقت بخندد تیغ اندر موج خون

وزتف خشمت بلرزد نیزه دردست شجاع ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - درمدح صدرالدین

 

... تا من میان هر دو بانصاف داورم

در بحر حادثات گه موج کشتیم

در زورق سپهر گه حلم لنگرم ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - در مدیح قوام الدین

 

... کرد اوز نسیم دم خلق تو تنسم

پیش دلت ار موج زند بحر بجنبش

هم موج قفایش زند از دست تلاطم

چون دست گهر بار تو کی باشد هرگز ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - در مدح اقضی القضاة رکن الدین صاعد

 

... ای بی خرد یافته درا یافته و دشنام

کو غوطه کشتی شکن و موج نفس گیر

کو میغ سیه فام و نهنگان سیه کام ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - قیامت و حشر و نشر

 

... عدم براند سیلاب بر جهان وجود

چنانکه خرد کند موج هفت چرخ نگون

شوند غرقه بدو در مکان شیب و فراز ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در مدح امام العالم اقضی القضاه رکن الدین

 

... رای عالی آن شهاب ثاقبست اندرپیش

کش بیکساعت برآرد موج دود از دودمان

دشمنت راگو مشوغره بحصن آهنین ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۴ - در نکوهش روزگار

 

... چنبر این طارم مینای او

باش تا از موج دریای عدم

آب گیرد مرکز غبرای او ...

... گوش گردون پر گهر زانشای او

از میان موج خون آید برون

نکته های نغز جان افزای او ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در وصف قاضی القضاة رکن الدین

 

... چون شود کلک تو تشریف انامل یافته

طبع تو بحریست بی آسیب موج و غوطه

گوهر جودت طمع برطرف ساحل یافته ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۴۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - چیستان در مدح رکن الدین

 

... باد در خطه عدلش ز بر جنبش آب

شیشه هیچ حبابی ز تموج نشکست

موم و شکر را دادست امان زاتش و آب ...

... رای روشنگر تو صیقل آیینه ماه

در جهان بحر سخای تو اگر موج زند

عقل بیرون نتواند شدن از وی بشناه ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۶۳