صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۹- سوره توبه » ۱۰- آیات ۹۰ تا ۹۸
... زآنکه هیچ از مال می نایافتند
تا کنند ایشان تدارک بر سفر
بودشان هر لحظه انده بیشتر ...
... زود بر سوگند آیند از نیاز
مر شما را چه از سفر گردید باز
تا کنید اعراض از تقبیحشان ...
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۹- سوره توبه » ۱۱- آیات ۹۹ تا ۱۰۲
... چند تن بودند ز اهل دین دگر
که تخلف کرده بودند از سفر
نادم و خایف شدند از فعل خویش ...
... یعنی اندر جنگها بودند یار
این سفر گشتند ساکن در دیار
شاید از فرط عنایت ذوالکرم ...
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۹- سوره توبه » ۱۶- آیه ۱۲۰ تا ۱۲۹
... نصب هم یعنی که رنج و منقصه
از متاعب آنچه هست اندر سفر
نیستشان در راه حق اندر نظر ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۱۵
... نفستان جاه و ریاست طالبست
ای اسیران قضا در این سفر
غیر تسلیم و رضا این المفر ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - عیش مُخَلَّدْ
دی قاصد دلبر ز در حجره درآمد
وآورد مرا مژده که آن نو سفر آمد
هی گفت چه گفتا بده زین مژده مراجان ...
... کت باز به من دیده حسرت نگر آمد
آخر نه من اینک ز سفر تازه رسیدم
شکرانه این کت چو منی جان ببر آمد ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - یک جهان خورشید
... بدین تجمل شایان و این تجلل نغز
سفر نمود به عالم همی به فال و به فر
سپرد عرصه عالم همی چه شرق و چه غرب ...
... هزار شکر که ایدون ز بعد چندین رنج
زدود گرد ره از رخ گشود رخت سفر
کنون به شادی این مژده گر ننوشم می ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - دارای جهاندار
... ما بی تو چسان زیست توانیم در این شهر
اکنون که تو بر بسته ای از بهر سفر بار
دارای جهاندار علی ای که نهم چرخ ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در سوگ همسر خود
... شکسته بر سر خورشید طبله زنگار
سفر نمود بناگاه و رفت از بر من
مرا ز رفتن او مانده دل حزین و فکار
شنیده بود که مه را سفر فزاید قدر
سفر نمود مهم تا فزایدش مقدار
سپهر بین که به آیین همسران حریف ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹
... خون جگر آویزه چشمان تر ما
عزم سفر کوی تو داریم و نباشد
جز لخت جگر توشه راه سفر ما
ماییم همان نخل که در دامن اطفال ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰
... دل را گله از ما که کند حوصله بسیار
پوییم به سر در سفر عشق تو ره را
پای دل ما کرده اگر آبله بسیار ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱
... بلبل شنیده ای که بود واله زغن
عزم سفر به خطه چین و ختن خطاست
مار است چین زلف تو هم چین و هم ختن
افسر کرمانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸
ز آن جوهر گل شمیم رخ بیجاده
کز کام به دل سفر کند بی جاده
اندک خور و اندکی مرا ده ساقی ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفهنگاریها » شمارهٔ ۲۶ - درای کاروان
... ولی خوفم همه از پاسبان است
به امیدی که آیی از سفر باز
دو گوشم بر درای کاروان است ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفهنگاریها » شمارهٔ ۳۴ - آه سحرگاه
... عجبی نیست که این از اثر آه من است
سفر کوی خرابات مرا در پیش است
همت پیر مغان بدرقه راه من است ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفهنگاریها » شمارهٔ ۹۱ - کشتی امید
... که نتوانم برون آمد ز منزل
به صد حسرت سفر کرد از برم یار
تحمل از فراقش هست مشکل
به امیدی که آید از سفر باز
دو گوشم هست بر صوت جلاجل ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفهنگاریها » شمارهٔ ۱۳۶ - اختر رخشنده
... تا سایه تو جانا باشد به سر عاشق
ترکی ز سر کویت گر بار سفر بندد
کو غیر پشیمانی زاد سفر عاشق
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۴۵ - دیدهٔ خونبار
... بر حالت عباس علمدار بنالد
در طی سفر از غم جانسوز برادر
زینب سر هر کوچه و بازار بنالد ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۵۷ - شراره آه دل
دلم ز ماریه عزم سفر نکرده هنوز
هوای شهر و دیار دگر نکرد هنوز ...
... تنور خانه خولی ست بزم مهمانی
مگر حسین از آن جا سفر نکرده هنوز
فلک به عترت اطهار در خرابه شام ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۶۱ - سیلاب اشک
... در این جهان دو دانه اشکی که میدهیم
شاید که توشه سفر آن جهان کنیم
رو آوریم جانب در گاه بی نیاز ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۸۶ - آهوان رمیده
... هنوز شعله او تا فلک زبانه کشیده
فغان که زینب محنت رسیده در سفر شام
چه شهر ها که نرفته چه کوچه ها که ندیده ...