گنجور

 
۳۲۰۱

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲

 

... چه باشد گر ستمکاری نباشد

مرا گویی که در بستان این راه

گلی بی زحمت خاری نباشد ...

انوری
 
۳۲۰۲

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹

 

... چون پای غم تو در میان آمد

در راه تو کارها بنامیزد

چونان که بخواستم چنان آمد ...

انوری
 
۳۲۰۳

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰

 

... که نوک خار و برگ گل نرستند

کرا در باغ رخسارت بود راه

از آن دلها که در زلف تو بستند ...

انوری
 
۳۲۰۴

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱

 

... گه گه به طعنه طال بقایی زدی مرا

واکنون چو راه دل بزد آنهم نمی زند

کی دست دل کنون در شادی زند ز عشق ...

انوری
 
۳۲۰۵

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳

 

... آزادگان روی زمینش رهی شوند

گر راه سرکشی و تکبر رها کند

از کام دل رها کندش دست روزگار ...

انوری
 
۳۲۰۶

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶

 

... پیش کین رهبران رهت بزنند

راه بتخانهای آزر گیر

انوری
 
۳۲۰۷

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷

 

... بجز غم می نبینم ساحل خویش

به راه وصل می پویم ولیکن

همه در هجر بینم منزل خویش ...

انوری
 
۳۲۰۸

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱

 

ترا من دوست می دارم ندانم چیست درمانم

نه روی هجر می بینم نه راه وصل می دانم

نپرسی هرگز احوالم نسازی چاره کارم ...

انوری
 
۳۲۰۹

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴

 

... یا کیم تا که حدیث لب و خال تو کنم

کس به درگاه خیال تو نمی یابد راه

من چه بیهوده تمنای وصال تو کنم ...

انوری
 
۳۲۱۰

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷

 

... از غم خود شادمانی می کنم

در همه راه تمنا کردمی

بر سر ره دیده بانی می کنم

انوری
 
۳۲۱۱

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳

 

... در کار تو جان را به جفا نیست گرفتیم

در راه تو رخ را به وفاراست نهادیم

در آرزوی روی تو از دست برفتیم ...

انوری
 
۳۲۱۲

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳

 

... چو در عشق تو سخت افتاد کارم

تونیز این راه بی رحمی رها کن

انوری
 
۳۲۱۳

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰

 

... چو یافت موی تو در کوی دلبری امکان

چو یافت روی تو در راه عاشقی تمکین

ز جزع حاصل در حال شد روان پیدا ...

انوری
 
۳۲۱۴

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸

 

... وعده داد دهی و همه بیداد کنی

شد فراموش مرا راه سلامت ز غمت

چو شود گر به سلامی دل من شاد کنی

انوری
 
۳۲۱۵

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در مدح عمادالدین فیروز شاه

 

... حکمش به عمل باز برد عامل جان را

گر باره کشد راعی حزمش نبود راه

جز خارج او نیز نزول حدثان را ...

... پر باز کند کرکس ترکش طیران را

گاهی ز فغان نعره کند راه هوا گم

گه نعره به لب درشکند پای فغان را ...

انوری
 
۳۲۱۶

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - در مدح ناصرالدین ابوالفتح

 

... به نیمه باز قضا می فروخت اجری را

زهی روایح جودت ز راه استعداد

امید شرکت احیا فکنده موتی را ...

انوری
 
۳۲۱۷

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در مدح صاحب مجدالدین ابوالحسن عمرانی

 

... حق همی داند بری الساحتم من کل باب

بر پی صاحب غرض رفتم بیفتادم ز راه

آن مثل نشنیده ای باری اذا کان الغراب ...

انوری
 
۳۲۱۸

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در مدح ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر

 

... همی به پشت چو کشتی سفر توانم کرد

که راه وادی دشوار و عبره چون دریاست

چنان مدان که تغافل نموده باشم از آن ...

انوری
 
۳۲۱۹

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - در مدح سلطان سنجر

 

... آنکه بدو قایمست ذات من این است

راه حوادث بزد رزانت رایش

خلق چه داند که آن چه رای رزین است ...

انوری
 
۳۲۲۰

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - در مدح قاضی حمیدالدین بلخی

 

... در بازی اول قدرش گوید ماتست

در خدمت میمون تو گو راه وفا رو

آنرا که ز سیلی قدر بیم وفاتست ...

انوری
 
 
۱
۱۵۹
۱۶۰
۱۶۱
۱۶۲
۱۶۳
۱۰۲۲