گنجور

 
۳۰۱

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در مدح ضیاء الدین اکفی الکفاة مودودبن احمدالعصمی

 

... ای ز شرم جاه تو سرگشته اوج اندر فلک

وی ز رشک دست تو نالنده موج اندر فرات

آمدی اندر هنر اقصی نهایات الکمال ...

... از خداوندی جدا هرگز نبودستی چنانک

نفس موجود از وجود و ذات موصوف از صفات

بعد از آن والی که بنیاد وجود از جود اوست ...

انوری
 
۳۰۲

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در مدح ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر

 

... عیار قدر تو آن اوجها که بر گردون

عیال دست تو آن موجها که در دریاست

ز شوق مجلس تست آن طرب که در زهره است

ز بهر خدمت تست آن کمر که بر جوزاست

توال دست ترا موج بحر و بذل سحاب

مسیر امر ترا بال برق و پای صباست ...

انوری
 
۳۰۳

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - در مدح سلطان سنجر

 

... وآنکه یمینش به رزم حمله گزین است

بحر نه از موج واله تب و لرز است

کز غم آسیب آن یسار و یمین است ...

انوری
 
۳۰۴

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در مدح دستور معظم ناصرالدین طاهربن المظفر گوید

 

... شاخیست که بارش همه مضمون ضمیرست

چون موج ستم اوج کند کشتی نوحست

چون گرد بلا نشو کند ابر مطیرست ...

انوری
 
۳۰۵

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در مدح خاقان اعدل ابوالمظفر عمادالدین پیروز شاه

 

... از وزرا کس به کلک صولت خنجر شکست

گرچه ز بس موج جود بحر محیط کفش

هیبت جیحون گسست سد دو کشور شکست ...

انوری
 
۳۰۶

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در مدح خاتون معظم صفوةالدین مریم گوید

 

... دود آتش را میان چو ابر نیسان پر نمست

موج شادی می زند جان جهانی از کفت

اینت غم گر کان و دریا را از آن شادی غمست ...

انوری
 
۳۰۷

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - در مدح عمادالدین فیروز شاه امیر خراسان

 

... ازو کمینه تکابی فرات و جیحون باد

بر آنکه نیست ز فوج تو موج حادثه را

زمان زمان ز کمین قضا شبیخون باد ...

انوری
 
۳۰۸

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - در مدح صاحب ناصرالدین طاهر

 

... وز پی غوطه حوادث را

موج فوجت چو موج جیحون باد

گرد جیشت که متصل مددست ...

انوری
 
۳۰۹

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در مدح ابوالحسن مجدالدین علی عمرانی

 

... از لفظ تو نظر همه بر گوهر اوفتاد

دریای انتقام تو آنجا که موج زد

از کشتی حیات و بقا لنگر اوفتاد ...

انوری
 
۳۱۰

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - تقاضای تشریف از مخدوم

 

... روزگارش خط خذلان تا ابد بر سر کشد

گر سموم قعر تو بر موج دریا بگذرد

جاودان از قهر دریا باد خاکستر کشد ...

انوری
 
۳۱۱

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۹ - در مدح امیرکبیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی

 

... بودی صباش دایه و مادرش جویبار

زو موج فتنه ساکن و او روز و شب دوان

زو ملک شاه فربه و او سال و مه نزار ...

انوری
 
۳۱۲

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۳ - در تعریف عمارت و مدح صاحب ناصرالدین طاهر

 

... می پرستان نه مست و نه هشیار

موج در جوی تو فلک سرعت

مرغ بر بام تو ملک هنجار ...

... بی سبب در کشیده چادر قار

صدف افکنده موج برکه او

همه اطراف خویش دریاوار ...

انوری
 
۳۱۳

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۱ - در مدح یکی دیگر از بزرگان

 

... هر صامتی که بود در انبان روزگار

با آنکه موج بحر تو اندر سفینه رفت

ایمن شود ز غرقه طوفان روزگار ...

انوری
 
۳۱۴

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - در مدح صاحب ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر

 

... به خدای ار به ملک کون زند

قلزم همت تو موج سرور

گرچه اندر سبای حضرت تو ...

انوری
 
۳۱۵

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۸ - در صفت جشن و مدح صاحب ناصرالدین طاهربن مظفر هنگام معاودت به نیشابور

 

... موکبی کز طول و عرضش منقطع گردد گمان

موکبی کز موج فوجش منهزم گردد ضمیر

موکب صدر جهان پشت هدی روی ظفر ...

انوری
 
۳۱۶

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۲ - در مدح امیر اسفهسالار فخرالدین اینانج بلکا خاصبک

 

... کرده نعل مرکبت صد رخنه در پشت سمک

هرکجا حزم تو ساکن موج فوجی از ملوک

هرکجا عزم تو جنبان جوشی جیشی از ملک ...

انوری
 
۳۱۸

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۶ - مدح سلطان سعید سنجربن ملکشاه

 

... بارها از شرم رایت آسمان خورشید را

زیر سیلاب عرق در موج طوفان یافته

پیش چوگان مرادت گوی گردون را قضا ...

انوری
 
۳۱۹

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۶ - در تهنیت عید و مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی

 

... وقت این لاف نیست هرزه ملای

موج را بحر گفته پیش دلش

روز این عرض نیست ژاژ مخای ...

انوری
 
۳۲۰

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۶ - در مدح عزیزالدین طغرائی

 

... نظام عالم از تایید قدر او پدید آمد

وگرنه غوطه دادستی جهان را موج رسوایی

ز حسن یوسف آرایش به مصر چرخ چارم در ...

... اگر یک لحظه در خلوت سرای فکرتش آیی

نه از موجست قلزم را شبانروزی تب لرزه

ز طبع اوست تا چون می کند کانی و دریایی ...

انوری
 
 
۱
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۲۶۳