گنجور

 
۲۹۴۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰۸

 

... هر غنچه ای که کرد زبان از دهان برون

خونش به گردن است که در موج خیز گل

آرد به عزم سیر سر از آشیان برون ...

صائب تبریزی
 
۲۹۴۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۱۵

 

... بر سنگ به بازیچه مزن گوهر مستان

شیرازه جمعیت ما موج شراب است

بی باده شود زیر و زبر دفتر مستان ...

صائب تبریزی
 
۲۹۴۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۱۸

 

... خاکی که شود در ره سیلاب پریشان

ما در چه شماریم که دریا شده از موج

در جستن آن گوهر نایاب پریشان ...

صائب تبریزی
 
۲۹۴۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۲۵

 

... لنگر نتوان کرد درین عالم پرشور

چون موج ازین بحر پرآشوب گذر کن

چون سرو اگر از جمله آزاده روانی ...

صائب تبریزی
 
۲۹۴۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۲۶

 

... از دامن خواهش بفشان گرد تعلق

چون موج میان باز به دریای خطر کن

تا افسر شاهان جهان تخت تو گردد ...

صائب تبریزی
 
۲۹۴۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳۶

 

... یک بار غنچه او بر روی باغ خندید

در موج گل نهان شد دیوار تا به گردن

صبح بیاض گردن صاحب شفق نگردید ...

صائب تبریزی
 
۲۹۴۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵۷

 

... هر که را زخم نمایانی است از بازوی او

می زند چون گل دو عالم موج آغوش امید

تا کجا شمشیر خواباند خم ابروی او ...

صائب تبریزی
 
۲۹۴۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵۹

 

... تا به روی کار آمد خط عنبربار تو

بگذرد چون موج از آب زندگی دامن فشان

هر که را دل زنده گردد صایب از افکار تو

صائب تبریزی
 
۲۹۴۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶۷

 

... رشته زنار کافر ماجرای زلف تو

در کنار آب حیوان افتد از موج سراب

از دو عالم بگذرد هر کس برای زلف تو ...

صائب تبریزی
 
۲۹۵۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶۸

 

... گر شد از وصف تو عاجز کلک صایب دور نیست

موج را سوزد نفس در بحر بی پایان تو

صائب تبریزی
 
۲۹۵۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸۷

 

تلخرو از هر نسیم سهل چون دریا مشو

تیغ اگر چون موج بارد بر سرت از جا مشو

آفت شهرت ندارد خلوت در انجمن ...

... در گلستان جهان چون غنچه گل وا مشو

موج دریا را حجاب دیدن ساحل مکن

در میان کار دنیا غافل از عقبی مشو ...

... در بزرگی غافل از دریوزه دلها مشو

قطره در گوهر ز موج انقلاب آسوده است

مرد طوفان حوادث نیستی دریا مشو ...

صائب تبریزی
 
۲۹۵۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸۹

 

... نیستی خضر از گرانجانان این محفل مشو

تا توانی چون موج دریا را کشیدن در کنار

چون خس و خاشاک محو جلوه ساحل مشو ...

صائب تبریزی
 
۲۹۵۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰۴

 

... ز خون کشتگان پروا ندارد تیغ بی باکش

که موج شوخ بر دریای عمان می زند پهلو

غزال وحشی من چشم خواب آلوده ای دارد ...

صائب تبریزی
 
۲۹۵۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲۵

 

مشو چو موج شلاین به هر کنار و برو

کمند طول امل را فراهم آر و برو ...

صائب تبریزی
 
۲۹۵۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳۲

 

... از ما مپوش صحبت شب را که می زند

خمیازه موج از لب همچون شراب تو

هرگز نبود رسم ترا خواب صبحگاه ...

صائب تبریزی
 
۲۹۵۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳۴

 

... بیرون نیاورد گهری چون عقیق تو

موج سراب رشته یاقوت می شود

گر پرتو افکند سوی هامون عقیق تو ...

صائب تبریزی
 
۲۹۵۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۴

 

... یک آفریده نیست که داند سرای تو

تاج و کمر چو موج و حباب است ریخته

در هر کناره ای ز محیط سخای تو

آیینه خانه ای است پر از آفتاب و ماه

دامان خاک تیره ز موج صفای تو

هر غنچه را ز حمد تو جزوی است در بغل ...

صائب تبریزی
 
۲۹۵۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۸

 

... پیشانی گشاده نباشد مباش گو

دریا غریق را دهد از موج بال و پر

با خار و خس اراده نباشد مباش گو ...

صائب تبریزی
 
۲۹۵۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶۵

 

... ساده لوحانی که در دنیای دون پیچیده اند

تشنه ای چندند در موج سراب آویخته

از خیال چشم مخمور تو صایب عمرهاست ...

صائب تبریزی
 
۲۹۶۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶۹

 

... شهسوار ماست پنداری به جولان آمده

جلوه بال پریزادان کند موج سراب

زین سلیمانی که در صحرای امکان آمده ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۴۶
۱۴۷
۱۴۸
۱۴۹
۱۵۰
۲۶۳