تلخرو از هر نسیم سهل چون دریا مشو
تیغ اگر چون موج بارد بر سرت از جا مشو
آفت شهرت ندارد خلوت در انجمن
بهر شهرت گوشه گیر از خلق چون عنقا مشو
بر رخ هر کس که نگشاید ازو دل چون نسیم
در گلستان جهان چون غنچه گل وا مشو
موج دریا را حجاب دیدن ساحل مکن
در میان کار دنیا غافل از عقبی مشو
می توان تا گشت باغ دلگشا اطفال را
همچو مجنون گردباد دامن صحرا مشو
چون به احسان می توان آزادگان را بنده کرد
از بخیلی بنده سیم و زر دنیا مشو
دولت از دست دعا دارد حصار عافیت
در بزرگی غافل از دریوزه دلها مشو
قطره در گوهر ز موج انقلاب آسوده است
مرد طوفان حوادث نیستی دریا مشو
رشته مریم چه باشد تا ز هم نتوان گسیخت؟
پای بند رشته آمال چون عیسی مشو
صائب از شبگیر راه دور کوته می شود
پای خواب آلوده این دامن صحرا مشو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از گرانجانی گران بر خاطر دنیا مشو
تا توان برداشت باری بار بر دلها مشو
تا نمی در جویبارت چون سبوی باده هست
بار دوش خلق از کوتاه دستی ها مشو
تا توانی گوهر شهوار شد، از فکر پوچ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.