سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۷ - التمثیل فی اعتقادالسوء والخوف من قلّة الرزق
... دید مردی نشسته بر سر چاه
دلو با حبل برنهاده به راه
مرغکی بس ضعیف و بس کوچک ...
... من که روزی دهم توانایم
راه ارزاق بر تو بگشایم
جان بدادم همی دهم روزی ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۸ - حکایت در ظالم و مظلوم
... پس همان به که گوز کم بازی
اندرین شاهراه بیم و امید
دایه جسم تست دیو سپید ...
... روز و شب گاه و بیگه از باران
غافل از راه آب و ناودان
چون ترا برد در سفر طوفان ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۹ - ذکر انقطاع نسب
... گر تو اینجا نسب درست کنی
بر خود آن راه نار چست کنی
صبر کن تا درین سرای مجاز ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۴ - در کاهلی گوید
... تا چه دانی ز نکته نبوی
صفت کاهلان دین در راه
هست لفظ من استوی یوماه ...
... آنکه او شرع را شود منقاد
نرود چون خران به راه عناد
بنده شرع باش تا برهی ...
... ناشده سرخ یک سر انگشت
تو در این راه کودکی طفلی
نه شراب مروقی ثفلی
مرد راهی درآی و مردی کن
ورنه ره گیر و رو مه سردی کن
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۷ - محمدت در حرکت و سیر و رنج بردن
... مرد را گلشنست سایه تیغ
ورنه گیرد چو حیز راه گریغ
نشود کس به کنج خانه فقیه ...
... کودکی در سفر تو مرد شوی
رنجه ار راه گرم و سرد شوی
اندرین ره نه بر دم پرداز ...
... با پری حمل و سستی حامل
بار تو شیشه راه پر سنگست
دست پر گوز و خمره سر تنگست ...
... به طلب یابی از بزرگان جاه
به طلب کن سوی بزرگان راه
تن مزن پاس دار مر تن را ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۸ - فیالادب و شرفالنّفس
... جز تهی دست و بی ادب نبود
کاندرین راه پر شتاب و قرار
صبر بی دست و پای دارد کار ...
... از برون چاره از درون چشش است
راه حق پر ز دین و پر کیش است
گرت خوش نیست راه در پیش است
در میان ره چو سین انسانست ...
... معرفت آفتاب و هستی ابر
راه بر آسمان و مرکب صبر
هرکه رخ سوی آن زمین دارد ...
... دم سرد تو باد ابر برست
مرد باید برای راه پناه
حیز بگریزد از میانه راه
راهبر راه را پناه آید
موزه تنگ دست را شاید
راه را یار جلد باید و چست
خانه را به رفیق خوشدل و سست ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۹ - اندر دور قمر و گردش روزگار
... خر عیسی گرسنه بر آخر
دامن راه کهکشان پر در
ار بسان ذباب ماندی باز ...
... خواب شه بسته شب به سحر و به دم
یار در راه چون روان باشد
بی روان مرد چون روان باشد ...
... مرد باید که اهل دیده بود
تا در این راه حق گزیده بود
چون ندارد بصارت اندر کار ...
... کآبها پایهای یکدگرند
راه بی یار زفت باشد زفت
جز به آب آب کی تواند رفت ...
... بس نکو گفته اند هشیاران
خانه را راه و راه را یاران
کار بد هر که را رفیق بدست ...
... میوه بر شاخ پژمریده شود
راه بی یار نیک نتوان رفت
ورنه پیش آیدت هزار آکفت ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۰ - حکایت
آن شنیدی که پیر با همراه
گفت چون شد ز همرهیش آگاه ...
... خفته اصحاب کهف و سگ بیدار
پاس همراه داشت بر در غار
راه چون مار و غار دارد ساز
یار در غار مار دارد باز ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۳ - التمثیل فی حفظ اسرارالملوک
... سال و مه مستمند و غمگینم
بیش از این نیست راه و آیینم
گفت مرد حکیم رو تنها ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۵ - اندر موعظت و نصیحت گوید
... دل چو سندان زبان چو سوهان باش
بشناسی ز راه دیده روح
فاتحه دین چو روی داد فتوح
وسعت آنجا که راه یزدانست
تنگی اینجا که بند انسانست ...
... فی کبد را برآن و تیز بران
راه یزدان ره فراخ آمد
گلشن و بوستان و کاخ آمد ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۶ - اندر صفت بیابان گوید
تنگی راه را صفت بشنو
در رهی نازموده خیره مرو ...
... زانکه از روی حقد و پر کینی
راه چون پشت آینه چینی
قمر آنجا طریق گم کرده ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۲ - حکایت در حقیقت تصوّف
... پیرتان این زمان نگویی کیست
راه و آیینتان مرا بنمای
درج درت به پیش من بگشای
چیست آیین و رسم و راه شما
به که باشد همه پناه شما ...
... بوده نابوده رفته انگاریم
راه ما این بود که بشنودی
این چنین شو که همم تو برسودی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۳ - التمثیل فیتعلیم الابالغافل لابن الجاهل فیالتصوّف
... چوب ردش به صدر حق راند
وان کسانی که مرد این راهند
از نهاد زمانه آگاهند ...
... صفت و حال صوفیان این است
راه دین این و صدق جان این است
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۴ - فیالتفکّر والمراقبة فی احوال التصوّف
... تو به آدم به خلقتی مانند
ورنه از راه حق نه ای فرزند
خلقتت هست خلقت آدم ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۵ - در دنیا نابودن به که بودن
... سخت کوته بود چو عمر حباب
عمر دین است تا ابد همراه
که اجل سوی او ندارد راه
عمر آنکس که پاس خود دارد ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱ - یمدح السلطان الاعظم مالک رقاب الامم سلطان سلاطین العالم یمین الدّولة و امین الملّة کهف الإسلام و المسلمین ابا الحارث بهرامشاهبن مسعود نوّر اللّٰه مضجعه
... از پی عدل شاه شاخ چمن
گل عمامه است و چرخ پیراهن
از پی ملک چرخ در تدبیر ...
... زجل این حل و عقد بر تو شمرد
آن چنان آمدی ز راه سفر
که ز معراج روح پیغامبر ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه
... از پی کسب بخشش و جاهش
بوسه آلود چرخ شد راهش
ملکان را ز بهر زیب و فرش ...
... سوی آن بحر موج کشتی رو
سفر راه کهکشان به دو جو
من درو دیده ام که از پی سود ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳ - فی خصاله و فضیلته
... شه به پشت حقیقت اعجاز
نه ز روی گزاف و راه مجاز
هست چرخ ار چه هرزه دوران نیست ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
... گشته عیوق از تف آهن
زرد رخسار و لعل پیراهن
شده از ابر ناوک و زوبین ...
... آب دریا ز خون چو آب بقم
بر قضا تنگ مانده راه گذر
بر عدو در ببسته دست ظفر ...
... چشمها کرده همچو جان در جسم
اسب و مرد از نهیب راه گریز
خشک مانده چو صورت شبدیز ...
... دمشان باز پس شدی هرگاه
که ز کشته نیافت مردم راه
آن زمان لااله الا اللٰه ...
... پیش آسیب گرز شاهنشاه
خاصه با گرز چون شود همراه
چیره دستی و پایداری اوی ...
... شوما بر زبان نیشابور
از پی راه و عشرت و نیرو
ماه او زهره او و بهرام او ...
... چون طنین کی شود صریر سریر
زانکه در راه ملک هر شاهی
بر سر جاه و قدر هر ماهی ...
... پیش تختش جهان کمر بربست
ریخت از بهر راه جویان را
آب روی گزاف گویان را ...
... خاک ادبارش آتش انگیزد
تو به تدبیر جان گمراهان
گور کن مزد گورشان خواهان ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۶ - فی تنبیه الملک و کلمة الحق بغیر المداهنة
... سخنی گویمت به حق بشنو
خیره بر راه تنگ و تیره مرو
هرکس از روی عرف خود آیند ...