گنجور

 
۲۶۱

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند موشح در مدح خواجه امام محمد بن محمد

 

... فتح باب جودت اندر خشکسال آز و طمع

موج احسان ترا بر مرکز کیوان رساند

اینک از بهر چنین نامی سنایی را ز شهر ...

سنایی
 
۲۶۲

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۰

 

... سقف این سبزبام طارم کن

رزم بر موج بحر اخضر ساز

بزم بر اوج چرخ اعظم کن ...

سنایی
 
۲۶۳

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱ - قصیده

 

... تیر مقصود تو کی بیند رخ برجاس را

موج دریا کی رسد در اوج صحرای خضر

در بیابان راه کمتر گم کند الیاس را ...

سنایی
 
۲۶۴

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۷ - در مدح مسعود سعد سلمان

 

... قایل عقل و قابل جان کرد

تا چو دریای موج زن سخنت

در جهان در و گوهر ارزان کرد ...

سنایی
 
۲۶۵

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۵

 

... بوی یوسف دارد اندر جیب و اسرارش نهان

هست دریای محبت موج چون قلزم زند

زر زند بی مهر سلطان بر مراد خویشتن ...

سنایی
 
۲۶۶

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۵ - صفت هفت اختر

 

... لب و دندان او پر از خون شد

اشک چشمش چو موج جیحون شد

اهد قومی در آن میان گفته ...

... نعره کافران بر اوج شده

نحر هریک چو بحر و موج شده

که فگندیم سرو را از پای ...

سنایی
 
۲۷۰

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه

 

... نسبت از وی گرفت خلد خلود

خلد گشت از وجود او موجود

جان و جن ظلمت است با حالش ...

... سایل او هم اندرو نرسد

سوی آن بحر موج کشتی رو

سفر راه کهکشان به دو جو ...

سنایی
 
۲۷۱

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله

 

... کوه و دریا و بیشه و هامون

موج می زد در آن زمان از خون

پشت چوگان ز گرز و سرها گوی ...

سنایی
 
۲۷۲

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۱۵ - در عدل پادشاه و صفت آن

 

... که ازو امن و راحت روحست

شاه جایر چو موج طوفانست

زو خرابی خانه و جانست ...

سنایی
 
۲۷۳

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح علاء الدوله ابوالمظفر نصرة الدین اتسز و لزوم آسمان و زمین در هر بیتی

 

... هر کجا رزم تو باشد بر زمین آنجا کند

آسمان در موج خون بدسگالان آشنا

دادگر شاه زمین از آسمانی وز خدای ...

وطواط
 
۲۷۴

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۸ - نیز در مدیحه گوید

 

... ز روی قدر باغیرت زاوج جاه تو گردون

بوقت جود با خجلت ز موج دست تو دریا

هزاران عالمی لیکن همه و معمور در معنی ...

وطواط
 
۲۷۵

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - نیز در ستایش گوید

 

... همه بسیطه آفاق یکسر آتش و آب

زبان ها زده و موج ها بر آورده

ز گوی اغبر تا موج اخضر آتش و آب

یلان معرکه و سرکشان هیجا را ...

وطواط
 
۲۷۶

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - نیز در مدح اتسز خوارزمشاه

 

... لقای تو آرایش کشورست

ز موج کف گوهر افشان تو

همه صحن آفاق پر گوهرست

عجب نیست از دست تو موج در

که دست تو دریای بی معبرست ...

وطواط
 
۲۷۷

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - هم در مدح اتسز

 

... بسان کف همایون جود پرور تو

بوقت موج کرم بحر بیکران نبود

عطای دست تو سودیست در زمانه کزو ...

وطواط
 
۲۷۸

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - نیز در ستایش اتسز

 

... و احباب را عنایت جاه تو جان دهد

تو بحر بی کرانی و موج نوال تو

اطراف دهر را گهر بی کران دهد ...

وطواط
 
۲۷۹

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در مدح اتسز

 

... از نسج طبع من همه گیتی پر از حلل

وز موج علم من همه عالم پر از درر

چون بی نظیر گشتم در مدح تو سزاست ...

وطواط
 
۲۸۰

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در فتح جند و مدح علاء الدوله نصرت دین ابوالمظفر اتسز خوارزمشاه

 

... کرد پیکان تیز قوس و قزح

غرفه موج خون همه کهسار

خاک را هست خز دیبا و فرش ...

وطواط
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۲۶۳