... گلشنی دیدند پر نقش و نگار

سرو و گل در وی قطار اندر قطار

نفخۀ جان بخش آن سبط سلیل ...

... شد روان با خیل انجم سوی شام

قافله سالار آن مشکین قطار

دخت زهرا بانوی مهد وقار ...

چون قطار کوفه سوی شام شد

طرفه شوری ز ازدحام عام شد ...

... آل زهرا سر برهنه بر شتر

کرد آن سر چون قطار عقد در

زین حدیث انگشت بر دندان مگیر ...

... هین بکش سوی زمین کربلا

این قطار محنت و درد و بلا

تا به دور مرقد پاک پدر ...

... بی جفای خولی و شمر شریر

پس کشیدند آن قطار پر بلا

ناقه داران سوی دشت کربلا ...

... مهد زرین بست بر پشت هیون

شد قطار غم روان سوی حجیز

با دل پر خون و چشم اشکریز ...

... مست چون تیغ برآهیخت چه بیگانه چه خویش

سر کویی که شتر گم شود آنجا به قطار

من دلی گمشده می جویم از آن زلف پریش ...

... وقت است کز متاع تو کمپانی فرنگ

از آسیا به ملک اروپا کشد قطار

شه کدخدات کرد ولیکن تو از خری ...

... خور شد فرو به مغرب و تابنده اختران

بستند بار شام قطار از پی قطار

غارتگران کوفه ز شاهنشه حجاز ...

... کاثقال علم تست که گردیده از ازل

سوی ابد روانه قطار از پی قطار

ذرات کاینات بساط شهود و غیب ...

... چنان عدلش به ملک اندر لوای داد افرازد

که شیر چرخ با گاو زمین در یک قطار استی

... یک اشاره گر کنی ز ابروی چون تیغ کجت

کشته ها بینی زهر جانب قطار اندر قطار

رخ نهان در پرده سازی دل بری از دست خلق ...

... او به صد ناز می رود تنها

دل خلق از پیش قطار قطار

چشم مستش به خواب شب تا صبح ...

... خلق را بینم سیه در بر گروه اندر گروه

نوحه خوانان وا حسینا گو قطار اندر قطار

شور محشر گوییا بر پا شده اندر جهان ...

... مردان قد خمیده گروه از پی گروه

زن های داغدیده قطار از پی قطار

روسوی کاروان زن و مرد از چهارسو ...

... نه مرا در شاعری دستی قوی ست

تا شوم با شعر گویان هم قطار

به که با این نقص های بی عدد ...

... از زر و سیم و جواهر بار بار

استر و اشتر قطار اندر قطار

گرد کردند آنقدر بر روی هم ...

... ببستند بازوی اهل حرم

نمودند پس ساربانان قطار

شترهای بی پوشش و بی مهار ...

... همه کار رفتن فراهم نمود

هیونان چو گشتند یکسر قطار

سرکاروان خواهر شهریار ...

... بزیر رایت او اولیا گروه گروه

بظل راء/فت او انبیا قطار قطار

سر آن قطار نهندش بر آستان لابد

دل این گروه نهندش برایگان ناچار ...

... از هر طرف که میگذری در گذر گهند

غیر از ولی مبین که نرانندت از قطار

ای صاحب ولایت نه عقل پست تست ...