گنجور

 
۲۶۱

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در مدح میر ابوالهیجا منوچهر

 

... تا من آن خورشید خوبان را رها کردم ز چنگ

تا بدست خویش تنگ اسب هجران سخت کرد

شد بمن چون حلقه تنکش جهان تاریک و تنگ ...

... برق سرد و مرگ راحت بحر خشک و چرخ تنگ

گرش بودی ملک در خور اسب او را آمدی

ز افسر خان نعل و میخ از موی خاتون حل و تنگ ...

قطران تبریزی
 
۲۶۲

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - در مدح شمس الدین

 

... بخشند بزرگان جهان زر به مثقال

او اسب نه وده دهد و جامه بصد تخت

او سیم بگردون دهد و زر بمکیال ...

قطران تبریزی
 
۲۶۳

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

... تیغ تو کان بلای دشمنان روز جدال

فخر باشد تاج قیصر را نعال اسب تو

باز باشد پای اسبت را ز تاج او نعال

تا بود رنج و عنای عاشق از روز فراق ...

قطران تبریزی
 
۲۶۴

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - در مدح عمیدالملک ابونصر

 

... پیاده نزد او آیند خلق از راه دور اما

روند از پیش او با حمل و اسب و استر و محمل

ز بس نیکی که من دیدم ز کافی کف او دارم ...

قطران تبریزی
 
۲۶۵

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - در مدح ابوالیسر

 

... رسول تو بر ما رزمه باشد و بدره

پیام تو بر ما اسب باشد و استام

ز فضل بر در تو سال و ماه باشد حشر ...

قطران تبریزی
 
۲۶۶

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح ابونصر مملان

 

... بکبکان بر چنان برافکند باز

کجا اسب افکند وی بر سواران

بجای دشمنان از کینه توزان ...

قطران تبریزی
 
۲۶۷

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - در تهنیت عروسی ابوالحسن لشکری

 

... از او بالنده تیر و تیغ از او نازنده جام می

از او باینده تاج و تخت از او نازنده اسب و زین

هر آن یاری که او خواهد دهد گردونش هر ساعت ...

قطران تبریزی
 
۲۶۸

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - در مدح ابوالحسن علی لشگری

 

... پشت لشگر لشگری دریای احسان بوالحسن

اسب او دریا گذار و خشت او سندان گذر

لفظ او شکر شکر شمشیر او لشکر شکن ...

قطران تبریزی
 
۲۶۹

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - در مدح ابوالمعمر

 

... ور همیخواهی که گردد سعد بر تو مفتتن

خاک پای اسب او چون سرمه اندر چشم کش

گرد شادروان او چون عنبر اندر تن بتن ...

... تیغ او را بیش بایستی بروزی صد مجن

تاج خاقانرا کند از نعل اسبش تاج ساز

نعل اسبش را زند از تاج خاقان نعل زن

گر مجن دارد نباید پیش او هرگز سنان ...

قطران تبریزی
 
۲۷۰

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

... که باشد بر که و بر مه فروغ روی او تابان

بزیر رانش اندر اسب چون باد وزان پران

بجز او هیچ کس را بوده هرگز باد زیر ران ...

قطران تبریزی
 
۲۷۱

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح امیر ابوالفضل

 

... و یا اندر مه نیسان ببستان در بنفشه ستان

بیکفنده است زرین نعل اسب شاه روز افزون

ابوالفضل آنکه شر و خیر هست از مهر و کین او ...

قطران تبریزی
 
۲۷۲

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - در مدح ابونصر مملان بن وهسودان

 

... گران کنند رکاب و سبک کنند عنان

ز گرد اسبان تیره شود رخ خورشید

ز بانگ مردان خیره شود دل کیوان ...

... نه پیر ماند ز خیل مخالفان نه جوان

بجملگی همه ز اسبان درآمدند نگون

بسان برگ رزان از نهیب باد خزان ...

... کسی نرست و گر رست خورده بود سنان

سلاح و اسب بلشگر گه شه ارزان

بشهر دشمن ماز و ونیل گشت گران ...

قطران تبریزی
 
۲۷۳

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۲ - در تهنیت عید

 

... عدو را گه رزم بی نور ناری

بر اسب ظفر بر سواری همیشه

بدست هنر بر زمردی سواری ...

قطران تبریزی
 
۲۷۴

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۹ - در مدح ابونصر مملان و تهنیت عید اضحی

 

... کدام دوست که حقش بدست نگذاری

زمانه اسب حرون بود و کره توسن

بزیر دولت تو کرده پیشه رهواری ...

قطران تبریزی
 
۲۷۵

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

... به حمله هژبری به فرصت گرازی

به تخت بزرگی بر اسب سعادت

به خوبی نشینی به خوبی گرازی ...

قطران تبریزی
 
۲۷۶

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح میر ابوالمعالی شمس الدین

 

... من شوم پیچان چو مرجان پرده پروین کنی

چون بر آشوبی و بر اسب جدایی زین کنی

جان من مانند آتشخانه برزین کنی ...

قطران تبریزی
 
۲۷۷

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - مسمط در مدح امیر شمس الدین

 

... فریدون آمد از کیش تناسخ

گرفته اسب بختش را فلک رخ

نتابد جاودانه بخت زو رخ ...

قطران تبریزی
 
۲۷۸

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸

 

... زانکه چندانی که هستی این جهان جان پرور است

گرد سم اسب تو در چشم شاهان توتیا است

نعل سم اسب تو بر فرق میران افسر است

گر کسی صد سال یزدان را پرستد روز و شب ...

قطران تبریزی
 
۲۷۹

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸

 

اسب طرب و عیش تو ای شاه بزین باد

جان و تن خصمان تو پیوسته بزین باد ...

قطران تبریزی
 
۲۸۰

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۵

 

... نه دیو شود حور گرش نام نهی حور

زینراه برون آی زاین اسب فرود آی

تا گنج بلا را نبود جان تو گنجور ...

قطران تبریزی
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۱۷