تا شمر چون درع داودی شد از باد شمال
گشت چون تخت سلیمان گلبن از حسن و جمال
در ببارد از هوا هر ساعتی ابر بهار
مشگ پالد بر زمین هر ساعتی باد شمال
کرد چون عمان زمین را اشگ ابر قطره بار
کرد چون تبت هوا را بوی باد مشگ پال
گشت چون آب زلال اندر خزان خون رزان
گشت چون خون رزان اندر خزان آب زلال
لاله اندر سبزه همچون رسته در مینا عقیق
ژاله اندر لاله چون پیوسته با مرجان لئال
بر سمن قمری همی خواند ز درد دل غزل
در چمن بستر ز برگ گل همی سازد غزال
بر درخت گل زند بلبل نوا وقت سحر
بر بنفشه گل فشاند شاخ گل وقت زوال
از شقایق کشت زار شنبلید و یاسمن
بر زمین پیداست همچون زر پنهان بوده سال
سوسنش سیم حلال و سوده کافور اندر او
فرش نیسان بر بساط باغ جلباب جمال
برق تابان از میان ابر تیره با مداد
چون دم زنگی فروزان آتش از روی زگال
همچو طاوس است گاه جلوه شاخ نسترن
گر بود طاوس را از در و مینا پر و بال
بوستان دارد کنون از دیبه رومی فراش
گلستان دارد کنون از پرنیان جین جلال
بوستان خلد برین است و درختان حور عین
می ز دست حور عین باشد بخلد اندر حلال
ای هلاک دل هلا آن ساغر از مل کن ملا
آن ملی کز خوردنش هرگز نگیرد دل ملال
بوی و طعمش پیر سیصد ساله را برنا کند
وز همه پیرانش افزون تر ز سیصد بار سال
صورت او جوهری و رنگ او همچون عرض
اصل جسمانی ولی دیدار روحانی مثال
زرد و لرزان در قدح چون روز کوشیدن بدشت
دشمن از تیغ شه دریا دل و نیکو خصال
میر میران پهلوان هفت کشور شمع دین
بوالخلیل جعفر آن رستم دل حاتم فعال
وصل او صوم و صلوة و هجر او شرک و نفاق
مهر او توحید و دین و کین او کفر و ضلال
عالم او را زیر دست و دشمن او را زیر تیغ
دست او بدخواه مال و تیغ او بدخواه مال
آفریننده مر او را آفرید از آفرین
ذوالجلال او را پدید آورد از عز و جلال
آنکه رویش دید نتواند چه بینا و چه کور
وانکه مدحش گفت نتواند چه گویا و چه لال
او همه جود است و نستایند کفش را بجود
زآنکه نستایند هندو را و زنگی را بخال
آسمان عاجز شود هنگام جود کف او
کآسمان باران فشاند کف او گوهر مثال
ز آتش شمشیر و از زخم دوال کوس او
خویش را در هم کشد دشمن چو در آتش دوال
دیگران از قلعه ها نازند و او از شهرها
لاجرم او شاه باشد دائم ایشان کوتوال
گاه بخشیدن بدست او زند دریا مثل
گاه کوشیدن ز تیغ او برد گردون مثال
گر شگالان مهر او ورزند و شیران کین او
از شگالان شیر سازد شرزه وز شیران شگال
از دو چیز او را نگردد سیر روز و شب دو چیز
دیده از دیدار سائل گوش از بانگ سئوال
بدسگال او نباشد خویشتن را نیک خواه
نیکخواه او نباشد خویشتن را بدسگال
زآنکه هرگز نیکخواهش را نیاید بد به پیش
زآنکه هرگز بدسگالش را نباشد نیک حال
آسمان با دست او حیران شود گاه عطا
روزگار از تیغ او عاجز شود روز قتال
شیر و پیل او را یکی باشند در روز نبرد
زر و سیم او را یکی سنجند با سنگ و سفال
هم بساطش را کنندی سجده میران بر جباه
هم رکابش را زنندی بوسه شاهان بر دوال؟
ای عدیل فضل و از همسر چو گردون بی عدیل
ای همال جود و از همتا چو یزدان بی همال
همچو تو کی بود کی فرخنده فال مشتری
مشتری فرخنده دارد دیدن رویت بفال
روزگار آورد باز و آسمان آورد باز
دشمنانت را و باو حاسدانت را وبال
از جهان مر دوستانت را نشاط آمد نصیب
از فلک مر دشمنانت را نصیب آمد نصال
کلک تو گنج شفای دوستان هنگام جود
تیغ تو کان بلای دشمنان روز جدال
فخر باشد تاج قیصر را نعال اسب تو
باز باشد پای اسبت را ز تاج او نعال
تا بود رنج و عنای عاشق از روز فراق
تا بود غنج و دلال بیدل از روز وصال
باد جان دشمنانت یار با رنج و عنا
باد طبع دوستانت جفت با غنج و دلال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف زیباییها و جذابیتهای طبیعت و همچنین ویژگیهای یک شخصیت برجسته پرداخته است. شاعر با زبانی شاعرانه، محیطی سرسبز و دلپذیر را شرح میدهد که در آن گلها، درختان و پرندگان به زیبایی حضور دارند. به طور خاص، شاعر به توصیف شمر، یک شخصیت قهرمان با ویژگیهای برجستهای مانند جود و کرم، قدرت در جنگ و همچنین شخصیت معنوی عمیق میپردازد. از او به عنوان شخصی یاد میشود که در میدان جنگ دشمنان را شکست میدهد و در عین حال، برای دوستانش نیز عطا و بخشش دارد. متن بر جنبههای مختلف فضایل انسانی و مذهبی تأکید دارد و در نهایت، اشاره به دوگانگی عشق و فراق در زندگی انسانها دارد.
هوش مصنوعی: شمر مانند زره داوود از باد شمال و زیباییاش مانند تخت سلیمان به گلهایی زیبا و دلربا تبدیل شد.
هوش مصنوعی: هر لحظه از آسمان باران بهاری میبارد و بر زمین، بوی خوش و دلانگیز بهار پراکنده میشود. همچنین، در هر لحظه نسیم شمالی میوزد.
هوش مصنوعی: وقتی زمین مانند عمان، با اشک ابرها خیس میشود، و زمانی که هوا مانند تبت، بوی خوش باد را به مشام میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی که آب زلال در پاییز به حالت زخم و درد تبدیل میشود، همانطور که خون زخمها در فصل پاییز به حالت زلال در میآید.
هوش مصنوعی: لاله در میان سبزه مانند رشتهای در ظرف مینا است و عقیق که با شبنم به لاله میپیوندد، مانند مرجان در کنار لؤلؤ میباشد.
هوش مصنوعی: در دل چمن، قمری به خاطر غمها و ناراحتیهایش شعر میخواند. در حالی که برای خود جایی از برگهای گل درست میکند، به مانند یک غزال زیبا جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: بلبل در زمان صبح بر روی درخت آواز میخواند و در حالی که گل بنفشه در حال شکفتن است، گلها را در وقت عصر میپاشد.
هوش مصنوعی: از شقایق و گیاهان دیگر مثل شمبلیله و یاسمن در زمین پیدا است که مانند طلا سالها در دل خاک پنهان بودهاند.
هوش مصنوعی: سوسن خوشبو و زیبای سفید، مانند یک نوار نقرهای در باغ میدرخشد و رنگ سیاه کافور در آن زیبایی خاصی ایجاد کرده است. مانند فرشی زیبا که در باغ پهن شده و زیبایی و جذابیت را به فضا افزوده است.
هوش مصنوعی: درخشش روشنایی که از میان ابرهای تیره میگذرد، مانند خطی است که با مداد کشیده شده و یادآور شعله آتش است که از عمیقترین قسمت خود به بیرون میجهد.
هوش مصنوعی: گاهی زیبایی و جلوهی شاخ نسترن مانند طاووس است، اگر طاووس به در و مینا (سفیدی و روشنی) پر و بال داشته باشد.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، باغی پر از زیبایی و شکوه دارد که به مانند پارچهای نرم و گرانبها از دیبا و پرنیان تزئین شده است.
هوش مصنوعی: باغ بهشت زیبا و درختان آن مانند عطرهای دلپذیر هستند. زیبایی و خوشبوئی این درختان از دست حوریان بهشتی است که در آنجا وجود دارند و در این فضا همه چیز حلال و پاک است.
هوش مصنوعی: ای کسی که دل را به خطر انداختهای، آن جام را ادامه بده! ای کسی که با نوشیدن آن، هرگز دلش غمگین نخواهد شد.
هوش مصنوعی: بوی و طعم این چیز باعث میشود که حتی یک مرد پیر به مدت سیصد سال، جوان و شاداب به نظر برسد و اثرش از تمام پیران دیگر بیشتر است.
هوش مصنوعی: چهره او مانند جواهری درخشان است و رنگ او مشابه ویژگیهای ظاهری یک جسم مادی است، اما مشاهده روح او به شیوهای معنوی و فرای مادی است.
هوش مصنوعی: در قدح، رنگی زرد و لرزان وجود دارد که نشاندهندهٔ تلاشی سخت و ناپایدار است. عدو، از شدت شجاعت و نیکسیرتی، همچون روزی روشن، باید با چالشها روبرو شود.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف شخصیتی بزرگوار و پهلوان اشاره دارد که در هفت کشور شناخته شده است. او نمایندهای از دیانت و مذهب بوده و مانند رستم و حاتم فعال، به نیکی و دلاوری مشهور است. این فرد به عنوان یک قهرمان و الگوی اخلاقی در نظر گرفته میشود.
هوش مصنوعی: اتصال به او مانند روزه گرفتن و نماز خواندن است، در حالی که دوری از او به نوعی شرک و نفاق میانجامد. مهر او نمایانگر یکتا پرستی و دین است و دشمنی او به کفر و گمراهی منجر میشود.
هوش مصنوعی: عالم و مردم زیر دست او هستند و دشمنانش در زیر تیغ او قرار دارند. او نسبت به مال و دارایی دیگران بدخواه است و به همین دلیل، با تیغ خود به آنها آسیب میزند.
هوش مصنوعی: خداوند او را با عظمت و شکوه خود خلق کرد و از جلال و بزرگیاش به وجود آورد.
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی او را نتواند دید، چه بینا باشد و چه نابینا، و کسی که در مورد او سخن میگوید، چه توانای سخن گفتن باشد و چه لال، هیچکدام نمیتوانند او را به درستی توصیف کنند.
هوش مصنوعی: او همه وجود و ماهیت است و کسی از او ستایش نمیکند، چون همانند او به ستایش دیگران نمیپردازند؛ مثلاً هندو یا شخص سیاهپوستی را به خاطر نشانههایی که دارند، نمیتوان تحسین کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی دست سخاوتمندش را به سوی دیگران دراز میکند، آسمان نیز از عطا و بخشش او عاجز میماند و به یکباره باران رحمت نازل میکند. این فرد، مانند جواهری با ارزش، در دلها تاثیر میگذارد و دیگران را از نعمتهای خود بهرهمند میسازد.
هوش مصنوعی: دشمن مانند یک آتشسوزی میکوشد تا با آسیب رساندن و زخم زدن، به خودیهایش آسیب برساند و آنها را در هم بریزد.
هوش مصنوعی: دیگران از دژها و قلعهها به خود میبالند و او از شهرهای بزرگ، بنابراین او همیشه دارای مقام و سلطنت است و دیگران به نوعی در تحت نظر او هستند.
هوش مصنوعی: گاهی قسمتی از زندگی به خواست او پیش میرود، همانطور که دریاها به نیکی میغلطند. و گاهی تلاش و کوشش باعث میشود که انسان از سختیها و چالشهای زندگی عبور کند، مانند اینکه کلاهخود جنگی برسر داشته باشد و در نبردها پیروز شود.
هوش مصنوعی: اگر شغالها به محبت او پاسخ دهند و شیران نسبت به او از شغالها تبعیت کنند، پادشاهی و قدرت شیران به شغالها تبدیل میشود و شیران به شغالها یاری میرسانند.
هوش مصنوعی: انسان از دو چیز هرگز خسته نمیشود: یکی روز و شب و دیگری دیدن نیازمندان. همچنین گوش آدمی از شنیدن سوال و طلب دیگران باز نمیایستد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بدخواه شما باشد، نباید به او بدبین شوید و خودتان را تحت تأثیر او قرار دهید. بلکه باید به خودتان خوب بیندیشید و خود را مثبت ببینید.
هوش مصنوعی: چون کسی که خواهان خوبی و نیکی است، هیچ چیز بدی را نمیپذیرد، و همچنین کسی که دارای روحیهی بد و منفی است، هرگز حال خوشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: آسمان گاهی به خاطر قدرت او شگفتزده میشود و روزگار از شمشیر او ناتوان میگردد، در روزی که جنگ در میگیرد.
هوش مصنوعی: در روز نبرد، قدرت و شجاعت او مانند شیر و فیل است و در زمینه ارزش مالی، طلا و نقرهاش را با سنگ و سفال یکسان میسنجند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف مراسمی باشکوه و محترمانه میپردازد که در آن، افرادی با ارادت و احترام به ساحت یک مقام بالا، به سجده میافتند و به نشانه احترام، بر وسایل و زینتهای او بوسه میزنند. این تصویر به وضوح نشان میدهد که چطور مردم در برابر چنین مقاماتی ابراز ارادت و احترام میکنند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در فضل و کرامت با همسرت همتایی نداری، همانطور که در آسمان همتایی برای گردون وجود ندارد. تو مانند یزدان هستی که در generosity و بخشندگی هیچ همتایی نداری.
هوش مصنوعی: هیچکس همانند تو نیست؛ تویی که خوشبختی و نیکفرجامی را به ارمغان میآوری. خوش شانسی و کامیابی من به دیدن چهرهات وابسته است.
هوش مصنوعی: روزگار بار دیگر به سراغت آمد و آسمان دوباره دشمنان و حسودانت را به تو نشان داد.
هوش مصنوعی: از دنیای بیرون، دوستانت شادی و خوشی به دست آوردند و از آسمان، دشمنانت نیز به منفعت و نصیبی رسیدند.
هوش مصنوعی: نگاهی به مهارتهای تو میاندازم که در لحظهای که با دوستان به خوبی رفتار میکنی، مانند دارویی شفابخش عمل میکند. اما در روز نبرد، تیزی و شدت تو بر دشمنان همچون بلایی بزرگ فرود میآید.
هوش مصنوعی: تاج قیصر برای تو یک افتخار است، ولی قدرت تو به اندازهای است که نعل اسب تو برتر باشد و پای اسبت از تاج او بالاتر رود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عاشق در فراق با درد و رنج دست و پنجه نرم کند، بیتردید در روز وصال نیز شادی و لطافت وجود خواهد داشت.
هوش مصنوعی: باد به دشمنانت آسیب میزند و با درد و رنج میآید، در حالی که طبع و مزاج دوستانت با شادی و خوشحالی همراه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال
نیک وقت و نیک جشن و نیک روز و نیک حال
فال فیروزی و زرّست : آسمان و بوستان
کان یکی پیروزه جامه است این دگر زرّین نهال
گرد برگ زرد او بر چفته شاخ زرد خوش
[...]
اهل گردون دوش چون دیدند بر گردون هلال
خرمی کردند و فرخ داشتند او را بفال
با دعا و با تضرع دستها بر داشتند
پنج حاجت خواستند از کردگار ذوالجلال
نصرة دین و دوام دولت و امن جهان
[...]
ای که دست راد تو بخشد بر آمال مال
ای که بر سر گستراندت طایر اقبال بال
ای که یاد تیغت ار بر بحر عمان بگذرد
گردد اندر بحر عمان بی روان ز اهوال وال
زال زر اندر ازل زلزال شمشیر تو دید
[...]
عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال
هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال
اتفاق و اتصال هر دو بر ما خرم است
مرحبا زین اتفاق و حبذا زین اتصال
عید آیینی است کز وی هست ملت را شرف
[...]
بس کنید آخر محال ای جملگی اصحاب مال
در مکان آتش زنید ای طایفهٔ ارباب حال
زینهار و زینهار از گرم رفتن دم زنید
زین یجوز و لایجوز و خرقه و حال و محال
خرقهپوشان گشتهاند از بهر زرق و مخرقه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.