فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۲
... تا از ره اوفتادم خلق از پیم فتادند
توفیق گمشدن کرد بر من سفر مبارک
وقف خرام خسرو بوم و بر شکر شد ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴
... آن کهنه کلیدیم که دندانه نداریم
فیاض متاع سفر آخرت خویش
چیزی به جز از مشرب رندانه نداریم
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۳
... ریشه دل می کنم گر خاری از پا می کشم
کرده ام عزم سفر وز بیم تنهایی کنون
مدتی شد انتظار راه عنقا می کشم ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶
... بر ما جهان ز خاطر مورست تنگ تر
جای دگر کجاست که فکر سفر کنیم
زنگست زنگ بوسة حورش بر آینه ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۳
... درد او را نتوان داد به درمان کسی
نکنم عزم سفر گر به بهشتم طلبند
تا توان رفت درین شهر به فرمان کسی ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در نعت رسول اکرم(ص) و وصف معراج
... در او خیال خرد را مجال راهگذر
خوش آن سفر خنک ان راه کز شرف بودی
مسافرش تو و مقصد خدا عروج سفر
دلیل جذبه و محمل قطار هفت فلک ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در منقبت امیرمومنان علی(ع)
... عاشق ز کجا و سروسامان جدایی
پیچیده ام از درد تو خود را به سفر بر
اندیشه زلف تو به سودا کشد آخر ...
... گر عقل به پیمودن جاه تو برآید
بر کنگره عرش بماند به سفر بر
بال و پر اندیشه بسوزد چو بپرد ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در منقبت امام حسن مجتبی(ع)
... بیا به مکتب میخانه نزد پیر مغان
که یادگیری از خویشتن سفر کردن
به پیش اهل ولایت نماز نیست درست ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - مطلع پنجم
... به درد من که به داروی کس ندارد کار
به غربت سفر اهبطوا ز درگه قرب
که بازگشت ندارد در او یکی ز هزار ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در منقبت امام علیالنقی(ع)
... مینداز در ناله ام گوش خواهش
که بر سفره من کبابست اخگر
نفس برنمی آرم از گرد کلفت ...
... زنم موج در خویش چون آب گوهر
به یار سفر کرده من که گوید
که ای چشم غربت ز رویت منور ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح مرتضی قلیخان
... به ملک مصر خیال بدیهه پردازش
که بندر سفر کاروان کنعانست
روا بود که زلیخای لفظ ناز کند ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیببند در منقبت امیر مؤمنان علی (ع)
... خانة گرگست سر چاه من
بی تو به هر سو که سفر می کنم
نیست کسی غیر تو همراه من ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » معراجیه
... گه به پا ره برید و گه به نگاه
سفر پا به کار دل ناید
نظر هوش در سفر باید
شتران کف زنان در آن وادی ...
... نجم را برد مه به خانة خویش
سفره گسترد و نان نهاد به پیش
دید آنجا نشسته پیرزنی ...
... سخن اینجا رسید و شد باریک
سفری دور و ره بسی نزدیک
من همان به که همرهش باشم ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹
صد شکر که آن در به عدن باز آمد
وان ماه سفر کردة من باز آمد
امروز مگر روز قیامت برخاست ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶
آن شب که رسول ما سفر کرد به عرش
سر از خم نه سپهر برکرد به عرش ...
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳
... نباشد در ره دور و دراز آرزو سودی
همینت بس که باز آری سلامت زین سفر خود را
کمر بسته است بهر انتظارت افسر شاهی ...
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷
... راه هستی طی شد و شهر فنا نزدیک گشت
زین سفر واعظ تهیدستی است راه آورد ما
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹
... در تن حرکت نیست بجز گردش رنگم
دیگر سفر هند حنا شد سفر ما
چون غنچه زر ما گره مشت ندیده است ...
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲
... گشتیم سراپای جهان را همه واعظ
شهری چو سفر نیست برای وطن ما
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶
... بی تعلق رود آسان ز جهان
سبکی راحله این سفر است
نام امروز ز مالست بلند ...
... چه غم از مرگ چو یاران رفتند
نقش پا قافله این سفر است
نفس از حرف لبت گشته چنان ...