گنجور

 
۲۴۴۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷۸

 

... صدف پاک گهر از دل من دارد یاد

در وطن غنچه نشستن به سفر خندیدن

رشک در ناخن حساد چرا نی نکند ...

صائب تبریزی
 
۲۴۴۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷۹

 

... تا به کی صبر کنی در ته زنگار وطن

در سفر محنت چه زود به سر می آید

همه عمر به چاه است گرفتار وطن ...

صائب تبریزی
 
۲۴۴۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸۵

 

... رطل خورشید کند چاره خمیازه من

چون شود گرم سفر کلک سخن پردازم

نرسد برق سبکسیر به جمازه من ...

صائب تبریزی
 
۲۴۴۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸۸

 

... به چه امید کند نشو و نما دانه من

می کند سیل فرامش سفر دریا را

دلنشین است ز بس گوشه ویرانه من ...

صائب تبریزی
 
۲۴۴۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱۰

 

... اگر رسم به زمین بوس بیخودی چه عجب

که عمرهاست ز خود می کنم سفر پنهان

ز حرص بال و پر جستجو برون آرد ...

صائب تبریزی
 
۲۴۴۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱۲

 

... سف رساند خضر را به چشمه حیوان

به مهر چشم مسیحا شد از سفر روشن

نبرد زنگ ز آیینه دل یعقوب

نسیم مصر سفر تا نکرد از مسکن

جواب آن غزل است این صایب مولوی ...

صائب تبریزی
 
۲۴۴۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱۷

 

... چنین که گرد علایق تراست دامنگیر

سفر ز خود نتوانی به هیچ جا کردن

چنان به خانه فرو رفته ای که ممکن نیست ...

صائب تبریزی
 
۲۴۴۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳۲

 

... مشو مقید همراه اگر چه توفیق است

سفر جریده ازین خاکدان چو عیسی کن

مس از معامله کیمیا زیان نکند ...

صائب تبریزی
 
۲۴۴۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳۳

 

... تو هم به خوش نفسی غنچه دلی وا کن

نگشته تنگ زمان سفر ز دانه اشک

برای راه فنا توشه ای مهیا کن ...

صائب تبریزی
 
۲۴۵۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۴۲

 

... نگشته است ز کام جهان کسی سیراب

ز خود سفر پی هر موجه سراب مکن

هر آنچه با تو نیاید به آن جهان صایب ...

صائب تبریزی
 
۲۴۵۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۴۳

 

... به پای خم می نارس به کام خویش رسید

سفر ز کوی خرابات زینهار مکن

اگر چه عشق بود کار مردم بیکار ...

صائب تبریزی
 
۲۴۵۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵۳

 

... که آید از دراو بی دماغ کم بیرون

سفر اگر چه دو گام است بی مشقت نیست

که ناله در حرکت آید از قلم بیرون ...

صائب تبریزی
 
۲۴۵۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵۸

 

ز بی قراری من می کند سفر بالین

ز دست خویش کنم چو سبو مگر بالین ...

صائب تبریزی
 
۲۴۵۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶۸

 

... با جان پر امید در آشنا مزن

در آتش است نعل سفر رنگ و بوی را

دامن گره به دامن این بی وفا مزن ...

صائب تبریزی
 
۲۴۵۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۳

 

از خود برون نرفته هوای سفر مکن

این راه را به پای زمین گیر سر مکن ...

... ای سست رگ ملاحظه از نیشتر مکن

سود سفر بود گذراندن ز همرهان

زنهار با رفیق موافق سفر مکن

معشوق تازه رو خط آزادی غم است ...

... در توست هر چه می طلبی صایب از جهان

بیرون ز خود به هیچ مقامی سفر مکن

صائب تبریزی
 
۲۴۵۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۴

 

... پای حنا گرفته به جایی نمی رسد

از خود برون نیامده عزم سفر مکن

تا دیده ات ز نور یقین غیبت بین شود ...

صائب تبریزی
 
۲۴۵۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۵

 

... در خون فتاد نان عقیق از تلاش نام

بگذار نام را و سفر از یمن مکن

قصری که از فروغ تجلی است زرنگار ...

صائب تبریزی
 
۲۴۵۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۶

 

... بی جذبه آفتاب دلیلت اگر شود

از خود سفر به نور شرر می کنی مکن

در ره شکنجه ای بتر از کفش تنگ نیست

با خوی بد هوای سفر می کنی مکن

در قلزمی که یکجهتان دم نمی زنند ...

صائب تبریزی
 
۲۴۵۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰۶

 

... آن را که هست ساقی رعنا درین چمن

پای سفر کراست که هر شاخ سنبلی

آماده است سلسله پا درین چمن ...

صائب تبریزی
 
۲۴۶۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۲۲

 

... خواب از سر ما می پرد از چشم پریدن

طول سفر عشق ز دل واپسی ماست

کوته شود این راه ز دنبال ندیدن ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۲۱
۱۲۲
۱۲۳
۱۲۴
۱۲۵
۱۸۱