غم دنیا نبود در دل دیوانه من
دیو را راه نباشد به پریخانه من
من و سیری ز عقیق لب خوبان، هیهات
خشکتر می شود از می لب پیمانه من
بر سیه خانه لیلی نزد برق اینجا
به چه امید کند نشو و نما دانه من
می کند سیل فرامش سفر دریا را
دلنشین است ز بس گوشه ویرانه من
از گهر حوصله بحر نمی گردد تنگ
سنگ طفلان چه کند با دل دیوانه من؟
کی شود جامه فانوس حجاب من و شمع؟
پرده شرم نشد مانع پروانه من
از فروغش جگر ابر گریبان زد چاک
با صدف تا چه کند گوهر یکدانه من
خم می را که زمین گیر گرانجانی هاست
آسمان سیر کند نعره مستانه من
عاقبت پیر خرابات ز بی پروایی
ریخت پیش بط می سبحه صد دانه من
نیست ممکن که نبازد دل و دین را صائب
هر که آید به تماشای صنمخانه من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف احساسات عمیق و اندوهی است که شاعر نسبت به دنیا و عشق دارد. او به دیوانگی خود اشاره میکند و میگوید که غم دنیا بر دل او اثر ندارد. هیچچیز نمیتواند مانع از عشق و شوق او شود. شاعر به زیبایی معشوق و لذتهای دنیوی پرداخته و بیان میکند که در ویرانیها نیز زیبایی وجود دارد. او به عدم محدودیت عشق و زیبایی اشاره دارد و بیان میکند که هیچ چیز نمیتواند عشق او را از بین ببرد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هیچکس نمیتواند از تماشای زیبایی معشوق چشمپوشی کند.
هوش مصنوعی: درد و رنج دنیا در دل من دیوانه وجود ندارد و راهی برای دیو به سوی محیط دلنشین من نیست.
هوش مصنوعی: من از عطر و جمال لبان زیبا به شدت لذت میبرم، اما گویی این لذت هر بار کمتر میشود و به همان اندازه که به می شراب میچشم، احساس میکنم همیشه عطش بیشتری دارم.
هوش مصنوعی: در جایی تاریک و غمانگیز، لیلی به برق و روشنی اینجا نگاه میکند و از خود میپرسد با چه امیدی میتواند در این مکان رشد کند و پروش یابد، مانند دانهای که نیاز به نور و شرایط مناسب دارد.
هوش مصنوعی: سیل فراموشی، سفر به دریا را زیبا میکند، زیرا ویرانه من پر از گوشههای دلنشین است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که صبر و حوصله، مانند دریا است که هیچگاه تنگ نمیشود و وسعت دارد. اما در مقابل، دل دیوانه من مانند سنگی است که نمیتواند به خوبی با مشکلات و چالشها کنار بیاید و از عهده سختیها برنمیآید.
هوش مصنوعی: کی میشود که نور فانوس، مانع من و شمع من شود؟ پرده شرم که نباید مانع پرواز پروانهام شود.
هوش مصنوعی: از نور وجود او، ابر دلش را پاره کرد و به صدف میگوید که با این گوهر بینظیر من چه کار میکند.
هوش مصنوعی: خم می، که در دستان من است و به خاطر سنگینی مشکلات، زمین را شناخته است، میتواند آسمان را تحت تأثیر صدای شادمانه و سرخوش من قرار دهد.
هوش مصنوعی: در نهایت، سالخوردهای که در خرابات زندگی میکند به خاطر بیتوجهی و بیپروا بودنش، در برابر بطها نشسته و میبیند که تسبیحش که صد دانه دارد، به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دیدن معبد عشق من بیاید، نمیتواند هم دلش را ببازد و هم ایمانش را حفظ کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلنشین است ز بس گوشه غمخانه من
می رود رو به قفا سیل ز ویرانه من
ندهد تن به کشاکش دل دیوانه من
چون کمان زور بود قفل در خانه من
باد دستی گره از خرمن من واکرده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.