گنجور

 
۲۰۸۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵

 

... چند چون آب گهر باشم گره در یک مقام

خضر راهی کو که موج خوش عنان سازد مرا

می گریزم در پناه بی خودی از خلق چند ...

صائب تبریزی
 
۲۰۸۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳

 

... هر شراری می تواند شمع محفل شد مرا

دست خود چون موج شستم از عنان اختیار

تا به دریای حقیقت قطره واصل شد مرا ...

... ضعف بر مجنون من گر این چنین زور آورد

موجه ریگ روان خواهد سلاسل شد مرا

قامت خم برد آرام و قرار از جان من ...

صائب تبریزی
 
۲۰۸۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵

 

... حیف ازان عمری که صرف باغبانی شد مرا

پای در دامان عزلت کش که چون موج سراب

زندگی پا در رکاب از خوش عنانی شد مرا ...

صائب تبریزی
 
۲۰۸۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷

 

... سبز سازم خار اگر در زیر پا باشد مرا

موج نتواند گرفتن دامن سیلاب را

مانع رفتار چون زنجیر پا باشد مرا ...

صائب تبریزی
 
۲۰۸۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸

 

... داغ دارد لنگ تمکین من گرداب را

صد کمند وحدت از موج خطر باشد مرا

می رسانم شبنم خود را به خورشید بلند ...

صائب تبریزی
 
۲۰۸۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰

 

... نی به ناخن می کند شیرینی شکر مرا

موج را سرگشته سازد حلقه گرداب بیش

می کند جمعیت خاطر پریشان تر مرا ...

صائب تبریزی
 
۲۰۸۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱

 

... رشته از پا برنیارد رشته مریم مرا

از شمار موج آگاهم ز روشن گوهری

چون حباب از کاسه زانوست جام جم مرا ...

صائب تبریزی
 
۲۰۸۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳

 

... بحر رحمت از کرم شوید چو دامان مرا

از سیه روزی نیم غمگین که چون موج سراب

شب کند شیرازه اوراق پریشان مرا ...

صائب تبریزی
 
۲۰۸۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰

 

... از سبکروحی توان در ذره گنجاندن مرا

داغ دارد مشربم در خوش عنانی موج را

هر نسیمی می تواند دست پیچاندن مرا ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱

 

... خانه آرایی نمی آید ز من همچون حباب

موج بی پروای دریای حقیقت کن مرا

استخوانم سرمه شد از کوچه گردی های حرص ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷

 

... پخته گردد خشت خامی گر شود بالین مرا

می کشد دست نوازش بر سر دریا ز موج

آن که بر دل می نهد دست از پی تسکین مرا ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰

 

... طوق قمری حلقه فتراک باشد سرو را

زخم شمشیر حوادث موج آب زندگی است

تازه رویی از دل صد چاک باشد سرو را ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷

 

... آسمان در زیر پا افتاده است این پشته را

تار و پود عالم امکان بود موج سراب

همچو سوزن جا به چشم خود مده این رشته را ...

... بر سر ریگ روان باشد اساس زندگی

می کند موج سراب این خانه یک خشته را

نیست بی خون شفق نان فلک چون آفتاب ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳

 

عمر در تلخی سرآید در شراب افتاده را

ساحل از موج خطر باشد در آب افتاده را

دارد از حکم روان ما را قضا در پیچ و تاب ...

... رشته در قبضه صد پیچ و تاب افتاده را

پیش هر موجی سپر انداختن لازم بود

در محیط آفرینش چون حباب افتاده را ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸

 

... گرمخونی می کند بیگانگان را آشنا

موج می شیرازه گردد صحبت پاشیده را

صیقل دل های بی غم گرچه باشد ماه عید ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱

 

... برد با خود میهمان من چراغ خانه را

بحر را موج خطر مانع نمی گردد ز شور

می کند ویرانه تر زنجیر این دیوانه را ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳

 

... می رساند ناخن مطرب به آب این خانه را

آنچنان کز موج گردد شورش دریا زیاد

می کند دیوانه تر زنجیر این دیوانه را ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰

 

... جبهه او را گشایش هاست از چین غضب

موج صیقل می کند روشن جبین آیینه را

تا شد از خاکستر خط صیقلی رخسار او ...

صائب تبریزی
 
۲۰۹۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰

 

... دست و تیغی کو که تا دامان دریای عدم

نگسلد چون موج از هم کاروان زخم ما

ای که از لعل لبت شور قیامت گرده ای است ...

صائب تبریزی
 
۲۱۰۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰

 

... تیغ ها پوشیده در زیر سپر داریم ما

موج دریا گرچه تردست است در حل حباب

در گشاد عقده ها دست دگر داریم ما ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۰۳
۱۰۴
۱۰۵
۱۰۶
۱۰۷
۲۶۳