شیشه ای، می بود اگر چون شمع بر بالین مرا
از خمار می نمی شد دل سیه چندین مرا
داغ دارد شعله سرگرمیم خورشید را
پخته گردد، خشت خامی گر شود بالین مرا
می کشد دست نوازش بر سر دریا ز موج
آن که بر دل می نهد دست از پی تسکین مرا
جوش دریا بی نیاز از آتش همسایه است
ساده لوح آن کس که بی تابی کند تلقین مرا
سرمه می کردم ز برق تیشه سنگ خاره را
گوشه چشمی اگر می بود از شیرین مرا
تا عنان نفس سرکش را به دست آورده ام
توسن افلاک چون عیسی است زیر زین مرا
استخوان در پیکر من توتیا خواهد شدن
خواب غفلت گر به این عنوان شود سنگین مرا
کوهسارم، صرفه نتوان برد در افغان ز من
می کند تمکین خود، هر کس کند تمکین مرا
چون نباشد بلبل من چار موسم نغمه سنج؟
نیست کم از شاخ گل هر مصرع رنگین مرا
کرد از فکر معاش آسوده ام فکر معاد
شد دوای صد هزاران درد، درد دین مرا
از هوسناکان دنیا گر گریزم دور نیست
می فزاید خارخار از صحبت گرگین مرا
صائب از ناز و عتاب او ندارم شکوه ای
مد احسانی است از ابروی او هر چین مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن احساسات عمیق و دلتنگی شاعر پرداخته است. او از خمار می و دل شکستهاش میگوید و به شعله شمع اشاره دارد که نمادی از زندهبودن و گرماست. شاعر به آرامش دریا و بینیازی آن از آتش همسایه اشاره میکند و از تاثیرات محبت و نوازش بر روحش سخن میگوید. او میگوید که به دلیل غفلت و سنگینی خواب، ممکن است جانش به سختی دچار آسیب شود. همچنین، از تمکین کوهسار و بلبل و گل به عنوان نمادهایی برای بیان حال و هوای درونی خود استفاده میکند. در نهایت، شاعر از فکر معاد و رهایی از دنیا سخن میگوید و همچنین به نیروی محبت معشوقش و تأثیر آن بر روحش اشاره میکند. در کل، شعر به ارتباط میان عشق، درد، و تسکین روح میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر قلبم همچون شمعی در کنار من میبود و شفاف میبود، هرگز از خماری و افسردگی اینقدر رنج نمیبردم.
هوش مصنوعی: آتش عشق و سرگرمیام به شدت داغ است و اگر خورشید به شدت بپزد، حتی اگر بر روی سنگ خامی بخوابم، همچنان نمیتوانم از این احساسات رها شوم.
هوش مصنوعی: دست نوازش به آرامی بر آب دریا میکشد، مانند موجی که بر دل من مینشیند و به دنبال آرامش من است.
هوش مصنوعی: طبیعت پرجنب و جوش دریا به هیچ چیزی جز خود وابسته نیست. آدمی که نگران چیزهای بیاساس است، در واقع درک درستی از حقیقت ندارد.
هوش مصنوعی: اگر تنها یک نگاه از شیرین به من میافتاد، با نور تیشهام، سنگ سخت را زینت میکردم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که توانستهام بر نفس سرکش خود مسلط شوم، مانند عیسی که بر اسب آسمانی نشسته است، در دلم احساس قدرت و عظمت میکنم.
هوش مصنوعی: اگر در خواب غفلت بمانم، حتی استخوانهایم هم مانند توتیا (سنگ) خواهند شد و این سنگینی بار غفلت بر دوش من احساس میشود.
هوش مصنوعی: من مانند کوههایی هستم که نمیتوان در برابر صدای من سکوت کرد. هر کسی که خود را به من تسلیم کند، متوجه قدرت و تاثیر من میشود.
هوش مصنوعی: وقتی بلبل من در هر چهار فصل آواز نخواند، آیا نغمه سنج من چه معنایی دارد؟ شعر من به اندازه هر شکوفه زیباست و رنگین.
هوش مصنوعی: از نگرانی درباره تأمین معیشت راحت شدم و به فکر آخرت افتادم. این فکر، درمانی برای بسیاری از دردهایم شد، ولی درد دین و ایمان هنوز گران است برایم.
هوش مصنوعی: اگر از وسوسههای دنیا فرار کنم، دور از دسترس نیست که درد و رنج از همراهی با انسانهای مکار و بیرحم به وجود میآید.
هوش مصنوعی: من از ناز و سرزنشهای او ناراحتیای ندارم، زیرا هر چین و شکافی در ابرویش همچون لطفی است به من.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نان به خون دل شد از تیغ زبان رنگین مرا
ترزبانی در گلو شد گریه خونین مرا
داغ دارد شعله سرگرمیم خورشید را
می شود روشن چراغ کشته بر بالین مرا
شد دو بالا حرص دنیای من از قد دوتا
[...]
وقت مردن پا نهاد آن شمع بالین مرا
تا بخربندی ستاند جان غمگین مرا
دوش بوسیدم لب شکرفشانش را به خواب
کاش پنداری نبود این خواب شیرین مرا
خون آهوی حرم را در حرم خواهند ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.