از سرِ زلفِ تو بر دل، کار مشکل شد مرا
این رهِ پر پیچ و خم بر پا سَلاسِل شد مرا
تخمِ امیدی که دل در سینه خرمن کرده بود
در زمینِ شورِ دنیا جمله باطل شد مرا
کرد کارِ سیلِ بیزنهار با ویرانهام
خرمنی کز دانههای اشک حاصل شد مرا
نیستم بر خاطرِ دریا گران چون خار و خس
میتواند هر کفِ بیمغز، ساحل شد مرا
خارِ خُشکم، میشوم قانع به اندک گرمیی
هر شراری میتواند شمعِ محفل شد مرا
دستِ خود چون موج شستم از عنانِ اختیار
تا به دریای حقیقت قطره واصل شد مرا
شرمِ عشق از دیدنِ رخسارِ یارم بازداشت
از تماشا این حجابِ نور حایل شد مرا
ضعف بر مجنونِ من گر این چنین زور آورد
موجهٔ ریگِ روان خواهد سلاسل شد مرا
قامتِ خم بُرد آرام و قرار از جانِ من
خوابِ شیرین، تلخ ازین دیوارِ مایل شد مرا
شاهدِ کیفیتِ می، شورِ میخواران بس است
رهبرِ تیغِ شهادت رقصِ بسمل شد مرا
حسنِ عالمگیرِ لیلی تا نقاب از رخ گرفت
دامنِ دشتِ جنون دامانِ محمل شد مرا
در طریقت بار هر کس را که نگرفتم به دوش
چون گشودم چشمِ بینش، بار بر دل شد مرا
عشق تا دستِ نوازش بر سرِ دوشم کشید
زال شد صائب اگر رستم مقابل شد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره معضلات عشق و عواطف عمیق سراینده است. او از مشکلات ناشی از عشق میگوید که دلش را در پیچ و خمهای این مسیر به بند کشیده است. امیدی که در دل داشت ناکام شده و جهان را بیفایده میداند. شاعر از غم و سیلاب عواطفش و دلتنگیهایش سخن میگوید که چون خاری در دریا احساس میکند. او از بروز احساسات واقعی خود شرم دارد و میفهمد که عشقش او را به سلاسل میکشاند. در نهایت، عشق را به عنوان یک نیروی تسلیم کننده و در عین حال آزادکننده توصیف میکند و میگوید که عشق حتی او را به پستی و بلندیها در میاندازد. در این متن عشق به طور عمیق و پیچیدهای مورد بررسی قرار گرفته و تجربههای تلخ و شیرین آن را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: زلفهای تو بر قلبم تأثیر عمیقی گذاشته است و این مسیر پر از پیچ و خم برای من بسیار دشوار شده و باعث ایجاد زنجیرهای از مشکلات شده است.
هوش مصنوعی: امیدهایی که دل من در دلش میپروراند، در دنیای پر از ناامیدی و مشکلات به طور کامل نابود شد.
هوش مصنوعی: سیل بیرحم به ویرانیام پرداخته و من مانند خرمنی شدهام که از دانههای اشک به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر دریا هیچگاه سنگین نیستم، چرا که مانند خار و گیاهان بیفایده، هر فرد بیانصاف میتواند به راحتی مرا به ساحل برساند.
هوش مصنوعی: من که مانند خار خشک شدهام، به هر مقدار گرما و حرارتی قانع میشوم. هر چیز کوچکی میتواند مرا شمع محفل و روشنایی ببخشد.
هوش مصنوعی: دست خود را مانند موج شستم و از کنترل و اختیار خود رها شدم تا اینکه به دریاچهای از حقیقت رسیدم و به قطرهای از آن ملحق شدم.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد تا از زیبایی چهره محبوبم خجالت بکشم و به همین خاطر، حجاب روشنی مانع دیدن او شد.
هوش مصنوعی: اگر این ضعف بر دیوانگی من چنین فشار بیاورد، در این صورت، روانم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و به زنجیر کشیده میشود.
هوش مصنوعی: اندام خمیدهات باعث شده که آرامش و قرار از من گرفته شود و خواب خوشم به خاطر این دیوار مایل به تلخی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: شاهد زیباییهای شراب کافی است برای شوق و هیجان مینوشان، و در این میان، رهبری که با تیغ شهادت در جستجوی حقیقت است، مرا به رقص درآورده است.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی و جاذبهی فراموشنشدنی لیلی نمایان شد، همهی گسترههای عشق و دیوانگی به ورطهی اشتیاق و جنون من وارد شد.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، هر کسی را که از دوش خود برداشتم و به دوش کشیدم، زمانی که چشم بینشام باز شد، احساس کردم که این بار بر دل من نشسته است.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق به من محبت و نوازش کرد، من به زال تبدیل شدم؛ حتی اگر رستم هم در برابر من قرار گیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.