گنجور

 
۲۰۲۱

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۶ - ذکر آفرینش و مرتبه و حسن خلق وی صلواة الله علیه

 

... بر زمان حکم چون شهان کرده

بر زمین نان چو بندگان خورده

نان جو خورده همچو مختصران ...

... ناگوارندگی زیان دارد

چون زبان از زیان خلق ببست

رفت و بر فوق فرق عرش نشست ...

... عرش در پیش او خشوع آورد

بتشهد دمی چو بنشستی

کمره کوه قاف بگسستی ...

... تا ابد نور و حور در مهدش

پای بسته بمانده در عهدش

گر گشایند چنبر افلاک ...

سنایی
 
۲۰۲۲

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۸ - ستایش ابوبکر صدیق رضی‌الله عنه

 

ذکر ابی بکر الصدیق الاطهر الشیخ الاکبر الوزیر الانور الضجیع الاقمر العتیق الازهر الصاحب فی الغار المؤتمن فی الشداید والاسرار المنفق لرسول الله اربعین الف دینار حبیب حبیب الملک الجبار الذی انزل الله تعالی فی شأنه والذی جاء بالصدق و صدق به اولیک هم المتقون و قال النبی صلی الله علیه و سلم هذا سید کهول اهل الجنة من الاولین والآخرین الاالنبیین والمرسلین و قال علیه السلام انت عتیق الله من النار فسمی عتیقا و سیل الجنید عن قول النبی صلی الله علیه و آله و سلم لابی بکر انت عتیق الله من النار لم سمی عتیقا قال لانه عتیق من مشاهدة الکونین لایشاهد مع الله غیرالله و قال علیه السلام لو وزن ایمان ابی بکر بایمان اهل الارض لرجح و قال علیه السلام لاتبک یا ابابکر ان من امن الناس علی ماله و صحبته ابابکر و قال عم ولو کنت متخذا من امتی خلیلا لاتخذت ابابکر خلیلا ولکن مودة الاسلام و اخوته ولایبقی فی المسجد باب الا سد الا باب ابی بکر و قال حسان بن ثابت فی النبی و ابی بکر و عمر علیه السلام و رضی الله عنهما

ثلثة برزوا بفضلهم ...

... و قال صلی الله علیه وسلم انا مدینة الصدق و ابوبکر بابها و قال من احب ابابکر فقد اقام الدین

آفتاب کرم چو در دربست

قمر نایبان کمر دربست

چون نهفت آفتاب دین را غرب ...

... هرچه حق بر دل محمد خواند

برد و در باغ جان او بنشاند

چون نهال نهاد او برجست

غنچه بگشاد و میوه عقد ببست

هریکی شاخ میوه دار فره ...

... سوی میدان سر پیمبر او

همه درها ببسته جز در او

جز عطیت نبود حاصل او ...

... هیچ ایمان پذیر چون جانش

پیش دین بنده هوش او بوده است

حلقه در گوش گوش او بوده است ...

... خواجه با وقار و آهسته

دست صدقش شکسته را بسته

سنایی
 
۲۰۲۳

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۰ - فی قربته و حق صحبته مع رسول‌اللّٰه

 

... در تماشای روضه رضوان

صدق او نقشبند زیب و فرش

درد او هرهم دل و جگرش ...

... عندلیبی درو به نام عتیق

دل خود چون به شرع او بربست

به نخستین دم آن قفص بشکست ...

... آن یکی و همه چو جوهر عقل

آن خداوند و بنده چون سر عقل

سال و مه بوده در مرافقتش ...

... یا ز حیدر چگونه بردی ملک

آنکه جان را ز صخر بستاند

کی ز بیم عدو فرو ماند ...

سنایی
 
۲۰۲۴

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۱ - ستایش امیرالمؤمنین عمر الفاروق رضی اللّٰه عنه

 

ذکر امیرالمؤمنین ابی حفض عمربن الخطاب المذکور بأفضل الخطاب الحاوی للثواب الماحی للعقاب الذی فرق بین الحق و الباطل و القتیل و القاتل الذی انزل اللٰه تعالی فی شأنه یا ایها النبی حسبک اللٰه و من اتبعک من المؤمنین یعنی عمر رضی اللٰه عنه و قال النبی صلی اللٰه علیه و سلم عمر سراج اهل الجنة و لو کان بعدی نبیا لکان عمر و قال علیه السلام ان الشیطان لیفر من ظل عمر من احب عمر امن الخطر من احب عمر فقد اوضح الطریق و قال انا مدینة العدل و عمر بابها

بود عدل عمر ز بی مکری ...

... داده دستش به صدق طاء طلب

بسته پایش به عشق های هرب

کرده بر چرخ حق به نور یقین ...

... چرخ مالیدگان نکوخو ازو

عمر پالیدگان بنیرو ازو

کرده خورشید را جدا ز منیش ...

... شاخ و بیخ ضلالت او برکند

کفر را دست و پای کرد به بند

روی چون سوی احتساب آورد

مل چو گل در پای در رکاب آورد

نفس حسی ز هفت بند بجست

عقل انسان ز چار میخ برست ...

سنایی
 
۲۰۲۵

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۳ - ستایش امیرالمؤمنین عثمان رضی‌اللّٰه عنه

 

ذکر الشهید القتیل المظلوم ابی عمر عثمان بن عفان ذی النورین المکرم فی المنزلین ختن رسول اللٰه صلی اللٰه علیه و سلم باثنتین ام کلثوم و رقیة المبارکتین الکریمتین جامع القرآن الشاهد یوم التقی الجمعان الذی انزل اللٰه سبحانه و تعالی فی شانه امن هو قانت آناء اللیل ساجدا و قایما یحذر الآخرة و یرجو رحمة ربه و قال النبی صلی اللٰه علیه و سلم فی حقه عین الایمان عثمان بن عفان مجهز جیش العسرة و قال ایضا صلوات اللٰه و سلامه علیه حکایة عن اللٰه تعالی استحییت من عثمان بن عفان و قال الحیاء من الایمان و عثمان عین الحیاء و قال علیه السلام انا مدینة الحیاء و عثمان بابها

گاه با عمر کرده نقص پدید

چون به حیدر رسید خود نرسید

آنکه بر جای مصطفی بنشست

بر لبش شرم راه خطبه ببست

آن ز لکنت نبود بود از شرم ...

... نطق چون قطن گشت پنبه دهان

گفت عثمان چو بسته شد راهش

بگشاد از میان جان آهش ...

... هر سه ظاهر شد از مخایل او

این سه خصلت اصول را بنیاد

به دو دختر رسول را داماد ...

... شربت غم چو جان او بچشید

آن ستم از بنی امیه کشید

تخم سدره اگر نورزیدی ...

... شوری اندر جهان پدید آمد

قفلشان بسته بی کلید آمد

عقل اگر چند صاحب روزیست

گفت یارب چه بی نمک شوریست

عقل کانجا رسید سر بنهد

روح کانجا رسید پر بنهد

عقل کانجا رسد چنان باشد ...

... سر او عمرو عاص داد به باد

سر او پیش دشمنان بنهاد

او ذوالارحام را گرامی کرد ...

سنایی
 
۲۰۲۶

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۴ - ستایش امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السّلام

 

ذکر زوج البتول و ابن عم الرسول ابی الحسن والحسین المبارز الکرار غیرالفرار غالب الجیش العرمرم الجرار سیدالمهاجرین والانصار قال النبی من احب علیا فقد استمسک بالعروة الوثقی الذی انزل اللٰه تعالی فی شأنه انما ولیکم اللٰه و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون و قال اللٰه تعالی و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا و قال علیه السلام یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی و قال صلی اللٰه علیه و سلم اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله و قال من کنت مولاه فعلی مولاه و قال جابربن عبداللٰه الانصاری رضی اللٰه عنهما دخلت عایشة رضی اللٰه عنها و هن ابیها علی النبی صلی اللٰه علیه و سلم فقال یا عایشة ما تقولین فی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلواة اللٰه علیه فاطرقت ملیاثم رفعت راسها فقالت بیتین

اذا ما التبر حک علی المحک ...

... فخر از آل صخره بربوده

رستخیزی بنقد بنموده

خواب و آرام مره و عنتر ...

... دست بردی به پایمردی خشم

دست و تیغش چو پای کفر ببست

هیبتش گردن عدو بشکست ...

... سمعها شمعدان ز گفتارش

تیغ او تیر چرخ را بنیان

بوده در خانه وبال کمان ...

... داد مردی و علم و حفظ سخن

سر انگشتش از بن ناخن

گشت از بهر سود و سرمایه اش ...

... نطق حیدر چو کوه قاف آمد

همچو خورشید شرع تابنده

ثابت و استوار و پاینده ...

... دهر را کدخدای علم او بود

حلم را کار بست روز جمل

عفو کرد از عدو خلاف و جدل

باز با خصم خویش در صفین

با عدو کار بست رای رزین

تاج حلمش گذشته از پروین

تخت علمش نهاده بر در دین

تا بنگشاد علم حیدر در

ندهد سنت پیمبر بر ...

... عقل زالی و عاشق نظرش

او ز بهر کمال بی بندی

وز برای جمال خرسندی ...

سنایی
 
۲۰۲۷

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۹ - اندر مذمّت علما

 

... خربه ای خواجه از چنین عالم

دانشت هست کار بستن کو

خنجرت هست صف شکستن کو

بوی از آن کوی خود نیابی از آن

کاین فلان مذهبست و آن بهمان

تو روان کرده از بطر قرقر ...

... غم خود خور ز دیگران مندیش

توبره خویشتن بنه در پیش

این همه مظلمت چه باید برد ...

سنایی
 
۲۰۲۸

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۲ - اندر ستایش عقل و عاقل و معقول

 

... هم کلید امور در دستش

هم ره امر بسته در هستش

مایه نیک و سایه بد اوست ...

... چشم عقل اولیست آخر بین

مر ترا عقل جمله بنماید

آنچه رفت آنچه هست و آنچ آید ...

... هم رسولست و هم نگهبانست

خشک بندی ندید نیکوتر

هیچ خاموش ازو سخن گوتر ...

... کاندرین منزل فریب و هوس

هست بهر شکست بند و قفس

عقل در منزل ازل ز اول ...

... زان درین بارگاه انده و غم

از پی شادی بنی آدم

علت فهم و وهم و هوش آمد ...

... سینه تو درین هوس دایم

چون سرابست و وهم ازو هایم

سنایی
 
۲۰۲۹

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۵ - حکایت در داد و ستد خردمند

 

... در سخاوت چنانکه خواهی ده

لیکن اندر معاملت بسته

ستد و داد را مباش زبون ...

... چشم را خیره خیرگی آرد

حاکم عقل را در این بنیاد

کارها محکم است و دلها شاد ...

سنایی
 
۲۰۳۰

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۸ - اندر کمال عقل

 

... که سلامت به ساحل دریا ست

دست و پای ترا به بند قضا

هست بسته درین سپنج فضا

پس تو با دست و پای بسته او

روی دریا مجو به پشت کدو ...

سنایی
 
۲۰۳۱

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۲ - التمثیل فی وضع الشی بغیر موضعه

 

... گوش سوی همه سخنها دار

هرچه زان به درون جان بنگار

هرچه مایه صفا بدان ده روی ...

... خواندن علم و کار ناکردن

کرده ای همچو گوز بن گردن

از چه از عشوه و قفا خوردن

مخر آن عشوه کاندرین بنیاد

عشوه تن پر کند ولیک از باد ...

... وآنکه نادان حقیر و حیرانست

حکما بار جمله بربستند

همه رفتند و زین هوس رستند

تو گل و دین درین جهان بستی

ای نه هشیار چون چنین مستی ...

... آنکه را علتی بود در پشت

چون بنالد ز پنجه و انگشت

چون تو بر سر نهی ورا مرهم

نفزاید ز مرهمش مرهم

آن حکیمان که روی بنمایند

بر گل و بر دلت نبخشایند

سنایی
 
۲۰۳۲

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۵ - التّمثیل فی‌المحبّة والشّکر

 

... باز اگر علم مر ترا خواند

بر براق بقات بنشاند

تا بدانجا که چشم او بیند

تا بننشاندت بننشیند

مکن از ظن به سوی علم شتاب ...

... قدر دین تو دیو به داند

که دهد عشوه دینت بستاند

تو ز ابلیس کمتری ای خر ...

سنایی
 
۲۰۳۳

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۰ - التمثیل بقصّة آدم علیه‌السلام و سبب عشقه

 

دل خریدار نیست جز غم را

آن بنشنیده ای که آدم را

عز علمش سوی جنان آورد ...

... عشق بهتر ز هر هنر باشد

عاشقی بسته خرد نبود

علت عشق نیک و بد نبود ...

... در ره عاشقی سلامت نیست

اضطرابست و استقامت نیست

صفت عاشقان ز من بشنو ...

سنایی
 
۲۰۳۴

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۱ - فی صفة‌العشق

 

... عشق از اعراض منزل پیشی است

بنه ار هیچ عشق آن داری

در میان آنچه بر میان داری ...

... درد بی دال و ری و دال بود

هرکه در بند خویشتن باشد

کی بت عشق را شمن باشد ...

... طبع گردی و عشق فراشی

عقل چون نقش بست نفس سترد

عشق چون روی داد طبع بمرد ...

سنایی
 
۲۰۳۵

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۷ - اندر جان و دل و تن گوید

 

... همچو موسی و خصم و منزل نیل

لیک بر وی چو بسته گردد کار

نار گردد به عاقبت دینار

تا خدای آن رهی که در بندست

همچو زنجیر در هم افگندست ...

... پیش رفتند از تو صد منزل

بنشستد بر بساط سماط

تو بمانده پیاده هم به رباط ...

... دان که زان دل دلی نیاید بیش

اینت غبنی که یک رمه جاهل

خوانده شکل صنوبری را دل ...

سنایی
 
۲۰۳۶

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵ - اندر عذر انبساط گوید

 

... کس در آن روی دم نیارد زد

پیش تو چون سنان کمر بندم

خون همی گریم و همی خندم ...

... کنجدی گر دهد ترا گردون

دبه ای بنددت سبک بر کون

که تواند که دانه کنجد

در دبه روغنی دو من گنجد

جان و دینت به قهر بستاند

گر ترا دل به خویشتن خواند ...

سنایی
 
۲۰۳۷

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۶ - اندر مذمّت کسانی که به جامه و لقمه مغرور باشند

 

... با کلاه از هوای تن نجهی

سر پدید آید ار کله بنهی

چون سرآمد پدید در شبگیر ...

... خرد اندر سرست و بر سر نیست

نقش آنها کز اهل محرابند

در جریده مجردان یابند

آنکه نقش کلاه و سر دارند

زن و زنبیل و زور و زر دارند

متأهل دو پای خود در بست

سر خود را به دست خود بشکست ...

سنایی
 
۲۰۳۸

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۴۹ - فی ذمِ حبّ الدّنیا و منع شرب الخمر

 

... چه کند جز که دین و ملک خراب

تو به می شاد و آدم اندر بند

اینت بد مهر و ناخلف فرزند ...

... داند آن کو گشاده رگ باشد

که میان بسته تیزتگ باشد

مرد فربه چو پنج گام برفت ...

سنایی
 
۲۰۳۹

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۳ - تمثیل در نفس جهان فانی و قصّهٔ لقمان حکیم

 

... چیست این خانه شش بدست و سه پی

همه عالم سرای و بستانست

این کریجت بتر ز زندانست ...

... دل من اینما تکونوا خوان

چو درآید اجل چه بنده چه شاه

وقت چون در رسد چه بام چه چاه ...

... خانه و جای سازم اینت هوس

چکنم جفت و زاده و بنیاد

مونس من نجاالمخفون باد ...

... نه بتست آن به مدت اجلست

به اجل باز بسته اند این کار

بی اجل نیست کار را مقدار

سنایی
 
۲۰۴۰

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۱۰ - در صفت موت بنی‌آدم از خاصّه و عامه

 

زان بنی آدم از صغار و کبار

که برآورده شد ز جمله دمار ...

... زان همه خطبه ها بدل کردن

زان بناگاه بردن از سر تخت

پای بسته کشان دو صد بدبخت

تا چو بشنودی از غرور مهی ...

... تو نمیری نه مرد خردی تو

خود ترا مرگ بسته کی گیرد

تو امیری امیر کی میرد

سنایی
 
 
۱
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۱۰۳
۱۰۴
۵۵۱