بخش ۱۰ - التمثیل بقصّة آدم علیهالسلام و سبب عشقه
دل خریدار نیست جز غم را
آن بنشنیده ای که آدم را
عزِّ علمش سوی جنان آورد
دل عشقش به خاکدان آورد
چون ره علم رفت سلطان شد
چون ره دل گرفت عریان شد
چون همه لطفها بدید از حق
عشق جانش ندا شنید از حق
ای که ذاتت چو عقل فرزانهست
عشق مگذار کو هم از خانهست
زیرکی دیو و عاشقی آدم
این بمان تا بدان رسی دردم
عشق در پیش گیر و دل بگذار
که ز دل خیره بر نیاید کار
مرد را عشق تاجِ سر باشد
عشق بهتر ز هر هنر باشد
عاشقی بستهٔ خرد نبود
علّت عشق نیک و بد نبود
آدم از عشق اهبِطوُا منها
آمد اندر جهان جان تنها
عقل عزم اِحاطت وی کرد
غیرت عشق پای او پی کرد
برگزیده دو مرغ بهر دو کار
عقل طوطی و عشق بوتیمار
قدم عقل نقدِ حالی جوی
شعلهٔ عشق لاابالی گوی
باشهٔ عقل صعوهگیر بُوَد
کرکس عشق بازگیر بُوَد
در ره عشق ما همه طفلیم
عاشقان صافیند و ما ثفلیم
بالغ عقلها بسی یابی
بالغ عشق کم کسی یابی
در جهانی که عشق گوید راز
عقل باشد در آن جهان غمّاز
تا تو به ماندهای و عقل توباز
تو چو کبکی و عشق همچون باز
حق پژوهان که راه دل سپرند
عقل را لاشهٔ دبر شمرند
محدث از خلقت قدم که بُوَد
روز کور از سپیدهدم که بُوَد
عشق را جان بلعجب داند
زانکه تفسیر شهد لب داند
صورت عشق پوست باشد پوست
عشق بی عین و شین و قاف نکوست
در ره عاشقی سلامت نیست
اضطرابست و استقامت نیست
صفتِ عاشقان ز من بشنو
ور نداری مرا برو به دو جو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و عقل میپردازد و به تفکیک و تعامل بین این دو مفهوم اشاره دارد. شاعر بیان میکند که دل خریدار غم است و عشق به جهان مادی نمیآید. علم و دانش میتوانند به مقامهای بالا برسند، اما عشق میتواند فرد را عریان و بیپوشش کند. عشق را برتر از هنر میداند و میگوید که عاشقی قابل مقایسه با خرد نیست. در مسیر عشق، انسانها مانند کودکان بیخبر از کارهای روزمرهاند. عشق را پر از راز و عمیق میبیند و عقل را تنها ناظر و غماز میداند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که عشق و مشکلات آن اجتنابناپذیرند و زندگی عاشقانه همیشه با اضطراب و چالش همراه است.
هوش مصنوعی: دل هیچ چیز دیگری جز غم را نمیخرد و این را فقط کسی میفهمد که تجربهی درد و غم آدمی را داشته باشد.
هوش مصنوعی: عزت و اعتبار علم او دل را به بهشت میبرد و عشق او دل را به دنیای خاکی میآورد.
هوش مصنوعی: زمانی که فردی در مسیر علم و دانش گام بردارد، به مقام و سلطنت میرسد، اما زمانی که در مسیر احساسات و دل میرود، از دنیای مادی و ظواهر جدا میشود و خالی از ریا و نمایش میگردد.
هوش مصنوعی: زمانی که همهی محبتها و لطفها از جانب حق به او رسید، صدای جانش را از حق شنید.
هوش مصنوعی: ای کسی که وجودت به حکمت و عقل شباهت دارد، عشق را رها مکن، زیرا که عشق همواره در دل و وجود آدمی حضور دارد.
هوش مصنوعی: زیرکی دیو و عشق آدمی هر دو در وجود انسانها وجود دارد. این را در نظر داشته باش و به عمق احساسات و پیچیدگیهای انسانها پی ببر.
هوش مصنوعی: عشق را بپذیر و همهی وجودت را به آن بسپار، زیرا از دل نمیتوان همواره کارهای عاقلانه و مفید را انتظار داشت.
هوش مصنوعی: عشق برای مرد مانند تاجی بر سر اوست و این عشق از هر گونه هنری بهتر و بالاتر است.
هوش مصنوعی: عشق به خرد و intellect وابسته نیست و دلیلی برای عشق بودن خوب یا بد وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آدم از عشق به زندگی در این جهان قدم گذاشت و جانش تنها بود.
هوش مصنوعی: عقل به تصمیمگیری و درک واقعیتها پرداخته، اما عشق با غیرتی که دارد، به دنبال اوست و از او جدا نمیشود.
هوش مصنوعی: در اینجا به دو نیروی مختلف در زندگی اشاره شده است: عقل و عشق. عقل را به طوطی و عشق را به بوتیمار تشبیه کردهاند. طوطی به خاطر هوش و سخنوریاش شناخته میشود، در حالی که بوتیمار به عنوان نمادی از عشق و احساسات عمیق مطرح است. هر یک از این دو نیروی حیاتی، کار خاص خود را در زندگی انسان انجام میدهند و به نوعی مکمل یکدیگر هستند.
هوش مصنوعی: عقل را برای درک حال و وضعیت کنونی به کار بگیر و از عشق بیپروا و شورانگیز غافل نشو.
هوش مصنوعی: عقل مانند نشانههای پرواز در آسمان است، در حالی که عشق شبیه به کرکس است که به شکار و گرفتن چیزهای دلخواه میپردازد.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، ما مانند کودکان هستیم. عاشقان پاک و بیآلایشند، اما ما در این میان، در حد و اندازهٔ آنها نیستیم.
هوش مصنوعی: عقلهای پخته را میتوان به وفور پیدا کرد، اما عشقهای واقعی و عمیق را کم یافت میشود.
هوش مصنوعی: در دنیایی که عشق حقیقت را بیان میکند، عقل تنها موجب درد و غم است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در این دنیا باقیماندهای، عقل تو مانند پرندهای که به دام افتاده، و عشق همچون پرندهای آزاد است.
هوش مصنوعی: کسانی که به دنبال حقیقت هستند و به دل خود گوش میدهند، عقل و اندیشه را کماهمیت میشمرند.
هوش مصنوعی: آیا مخلوق با خلق شدن وجود دارد؟ یا شب بدون روشنی صبح قابل تشخیص است؟
هوش مصنوعی: عشق از جان انسان بسیار عجیب و گیجکننده است، زیرا آن را مانند تفسیر شیرینی لب میفهمد.
هوش مصنوعی: عشق دارای ظاهری است که تنها یک پوسته است، اما عمق و حقیقت عشق چیزی فراتر از آن است که به سادگی قابل دیدن باشد و زیبایی واقعی آن در چیزهای دیگری نهفته است.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، حالتی از سلامتی وجود ندارد؛ تنها نگرانی و بیثباتی حاکم است.
هوش مصنوعی: اگر عاشقانی را میشناسی، صفت و ویژگیهای آنها را از من بشنو. و اگر نمیتوانی مرا درک کنی، پس برو به دو جوی دیگر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.