گنجور

 
سعدی

بی‌دل گمان مبر که نصیحت کند قبول

من گوش استماع ندارم. لمن یقول؟

تا عقل داشتم نگرفتم طریق عشق

جایی دلم برفت که حیران شود عَقول

آخر نه دل به دل رود؟ انصاف من بده

چون است من به وصل تو مشتاق و تو مَلول؟

یک دم نمی‌رود که نه در خاطری ولیک

بسیار فرق باشد از اندیشه تا وُصول

روزی سرت ببوسم و در پایت اوفتم

پروانه را چه حاجت پروانه دخول؟

گنجشک بین که صحبت شاهینش آرزوست

بیچاره در هِلاک تن خویشتن عجول

نَفْسی تَزولُ عاقبةَ الأَمرِ فی الهوی

یا مُنْیَتی و ذِکرُک فی النَّفسِ لایَزول

ما را به جز تو در همه عالم عزیز نیست

گر رد کنی بِضاعتِ مُزْجاة ور قبول

ای پیک نامه‌بر که خبر می‌بری به دوست

یالَیْت اگر به جای تو من بودمی رسول

دوران دهر و تجرِبتم سر سپید کرد

وز سر به در نمی‌رودم همچنان فُضول

سعدی چو پایبند شدی بار غم ببر

عیّار دست بسته نباشد مگر حَمول

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
غزل ۳۴۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اشکالات خوانش

خوانش آقای لیله کوهی
بیت 7 نَفْسی تَزولُ عاقبةَ الأَمرِ فی الهوی – الأَمرِ به فتح آخر (منصوب) خوانده شده است (الأَمرَ)
بیت 9 یالَیْت اگر به جای تو من بودمی رسول – یالَیْت به ضرورت شعری ساکن خوانده می شود ولی یالَیْتَ خوانده شده که وزن به هم می ریزد

همهٔ خوانش‌هاautorenew
اشکالات خوانش

خوانش خانم تهرانی نسب
بیت 1 من گوش استماع ندارم. لمن یقول؟ - لمن یقول به صورت لمن تقول خوانده شده که می تواند صحیح باشد به شرط استفهامی بودن که در اینجا استفهامی خوانده نشده است.
بیت 2 جایی دلم برفت که حیران شود عَقول – عُقول خوانده شده است
7 نَفْسی تَزولُ عاقبةَ الأَمرِ فی الهوی – عاقبةَ منصوب است ولی مجرور خوانده شده (عاقبةِ) – الأَمرِ مجرور است ولی مرفوع خوانده شده (الأَمرُ)
بیت 8 گر رد کنی بِضاعت مُزْجاة ور قبول - بِضاعت به فتح ب خوانده شده (بَضاعت)

غزل شمارهٔ ۳۴۹ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۳۴۹ به خوانش عندلیب
اشکالات خوانش

خوانش خانم عندلیب
بیت 2 جایی دلم برفت که حیران شود عَقول – عُقول خوانده شده است
بیت 4 بسیار فرق باشد از اندیشه تا وُصول – باید به شکل «باشدَز» خانده شود و نیازی نیست الف «از» خوانده شود
بیت 7 نَفْسی تَزولُ عاقبةَ الأَمرِ فی الهوی – الأَمرِ به فتح آخر (منصوب) خوانده شده است (الأَمرَ)
بیت 7 یا مُنْیَتی و ذِکرُک فی النَّفس لایَزول – مُنْیَتی به شکل مَنْیَتی خوانده شده است – لا یزول به گونه ای خوانده شده که صفت برای النفس شده است.
بیت 8 گر رد کنی بِضاعت مُزْجاة ور قبول - بِضاعت ساکن شده و وزن را به هم ریخته است – مُزْجاة به فتح آخر خوانده شده است مُزْجاةَ

فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
اوحدی

بنمای روی خویش، که غیر از تو هر چه هست

دیدیم و بی‌غروب نبودند و بی‌افول

یا یک زمان به جانب ما نیز میل کن

یا خود جواب ما بده ار گشته‌ای ملول

ترسم رسول دین تو گیرد، بدین سبب

[...]

ابن یمین

دیدم پریر ساده غلام بخارئیی

زیبا و دلفریب و نکو فعل و خوب قول

چشمم بر اوفتاد طمع کردم اندرو

سرپوش بردم از سر خوان بی هراس و هول

گفتم بغیر بوسه دهی هیچ دیگرم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
خواجوی کرمانی

یا مُسرع الشمال اذا تَحصل الوصول

بلغ تحیتی و سلامی کما اقول

از تشنگان بادیه ی هجر یاد کن

روزی گرت بکعبه ی قربت بود وصول

یا رب چنین که اختر وصلت غروب کرد

[...]

ناصر بخارایی

رفتم گر از نشستن ما می‌شوی ملول

زین در کجا روم که بیابم درِ قبول

محکوم را اگر بکشی حکم از آن توست

ما گوش دل نهاده به حُکمت کما یقول

سوز درون به آب سرم کم نمی‌شود

[...]

جامی

ای نامزد به نام تو درنامه قبول

یا ایها النبی و یا ایها الرسول

باران رحمتی تو که از آسمان جود

بر عاشقان تشنه جگر کرده ای نزول

کی در حریم حرمت جاه و جمال تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه