گنجور

 
قاسم انوار

اندرین دور، که مستان طریقت خوارند

گرچه خوارند ولی خوشدل وبرخوردارند

طرفه حالیست که مستان طریقت مادام

باده از جام بریزند ولی کج دارند

هر که در راه طریقت بفنایی نرسید

عارفانش بحقیقت بجوی نشمارند

عاشقان سر بنهادند بتسلیم و فنا

عاقلانند که دربند سر و دستارند

عاقلان از همه سو قصه سوسو دارند

عاشقان از همه رو شیفته دلدارند

همه شب تا بسحر ورد و دعا میگویند

چشمهایی که بیادت همه شب بیدارند

قاسمی،هان،سخن عشق ببیگانه مگوی

عارفانند که شایسته این اسرارند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند

که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند

دو سه رندند که هُشیارْ دل و سَرمستند

که فَلَک را به یکی عربده در چرخ آرند

سَر دَهانند که تا سَر ندهی سِرّ ندهند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

پیش رویت دگران صورت بر دیوارند

نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند

تا گل روی تو دیدم همه گل‌ها خارند

تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند

آن که گویند به عمری شب قدری باشد

[...]

سیف فرغانی

مه و خورشید اگرچه رخ نیکو دارند

پیش آن روی نکو صورت بر دیوارند

گل رخسار ترا میوه جمال و حسنست

وین نکویان همه بی میوه چو اسپیدارند

آیت محکم این سوره تویی و دگران

[...]

کمال خجندی

عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند

عاقلان بیخبر و بیخبران هشیارند

خفته صبح ازل رفت پس پرده خواب

تا شبانگاه ابد زنده دلان بیدارند

موسی از طور تجلی ارنی گفت و گذشت

[...]

ناصر بخارایی

باده نوشان که چو من معتکف خمارند

وقت آن است که خاطر به چمن بسپارند

ابر می‌گرید و مرغان چمن می‌زارند

هوس سرو و گل، آن‌ها که چو ناصر دارند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه