شماره ۱: هر چند که مرد قول و فعلش تبه است - برداشتن پرده ز کارش گنه است
شماره ۲: از راز دو کون گر کس آگاه افتد - چون جاده سر براه هر راه افتد
شماره ۳: شیرینم و مغز سخنانم تلخ است - عیش همه عالم از زبانم تلخ است
شماره ۴: خوبان که همی رمند ز افسون فلک - رامند به بی تعینان بیشترک
شماره ۵: هنگام بهار سیر گلشن نکنیم - تا بلبل را بخویش دشمن نکنیم
شماره ۶: پر داغ دل از جور جهانیست مرا - از هر که نشان دهی نشانیست مرا
شماره ۷: برگشتن عمر را نمود آمدنت - بسیار بکام شوق بود آمدنت
شماره ۸: جا کرده اگر شاخ گلی در دل من - تنگ آمده است از دل بیحاصل من
شماره ۹: با عقده غم خوشم که کام دلم اوست - اینجاست که هر چه حل شود مشکلم اوست
شماره ۱۰: تا تکلیف تو جا مهیا نکند - در انجمن تو بوالهوس جا نکند
شماره ۱۱: با گردش دهر و خلق پرشور و شرش - کاری که نداری چه غمست از حذرش
شماره ۱۲: گویند ز رخ طره پیچان برداشت - از شاخ گل آشیان مرغان برداشت
شماره ۱۳: دل قافله درد ترا مرحله بود - وین دشت بلا خیمه اش از آبله بود
شماره ۱۴: با ما کین سپهر و انجم پیداست - ناسازی بخت بی ترحم پیداست
شماره ۱۵: ای شوخ بغمزه بر سر جنگ مباش - وی گل ز خزان حسن بیرنگ مباش
شماره ۱۶: گویند کلیم توبه آسان شکند - در میکده آشکار و پنهان شکند
شماره ۱۷: خواری از دهر دانش اندوخته دید - از بی ادبان جور ادب آموخته دید
شماره ۱۸: ای خاک در تو سرمه بینائی - افسوس که بعد از این جهان پیمائی
شماره ۱۹: از رنج سفر گفتم اگر دل ریشست - در برهان پور مرهم از حد بیشست
شماره ۲۰: ای آنکه دلت زر از غیب آگاهست - بیجائی و برشکال بس جانکاهست
شماره ۲۱: ذاتت که زمجموعه گل منتخب است - حرف تب و لرز او خطائی عجبست
شماره ۲۲: روزیکه تن شاه جهان از تب تافت - آن نیست که عیسی بعلاجش بشتافت
شماره ۲۳: ای نقش بدیع شکل جان پرور تو - آئینه روی اختران مرمر تو
شماره ۲۴: قسمت کردند ماه و خور بی کم و بیش - بر خود الم شهنشه عدل اندیش
شماره ۲۵: این روزی گرم حق تعالی است نه تب - وین پرتو مهر لایزالی است نه تب
شماره ۲۶: آنم که نجویم از غم دهر پناه - تا جور بود نمی کنم ناله و آه
شماره ۲۷: در معرکه این تفنگ فریادرس است - خصم افکن و گرم خوی و آتش نفس است
شماره ۲۸: اسبت که حنا زیب فزای تن اوست - کوهیست که لاله زار در دامن اوست
شماره ۲۹: بر پیل سپیدت که مبیناد گزند - شد بخت بلند هر که او دیده فکند
شماره ۳۰: کس نیست درین زمانه غمخوار کسی - دوریست که کس نمی شود یار کسی
شماره ۳۱: ای همچو مگس بر همه طبعی تو گران - طاعون صفت از تو محترز پیر و جوان
شماره ۳۲: دریاست کفت سحاب می خیزد ازو - یعنی سپرت که فتح می ریزد ازو
شماره ۳۳: شاها یکره بهر که افتد نظرت - ایمن شود از حادثه چون خاک درت
شماره ۳۴: شاهی که حمایت خدایش سپر است - مایل به سپر نه بهر دفع ضرر است
شماره ۳۵: تیغ غضبت خون همه اعدا ریخت - یک بنده تو آب رخ دریا ریخت
شماره ۳۶: این مژده فتح از پی هم زیبا بود - این کیف دو بالا چه نشاط افزا بود
شماره ۳۷: ای با افلاک عقد الفت بسته - رفعت در پای کرسیت بنشسته
شماره ۳۸: از حق چو ندا شنید ممتاز محل - زود از همگی برید ممتاز محل
شماره ۳۹: ای نقش جبین سرکشان فرش درت - آراسته از شکوه پا تا بسرت
شماره ۴۰: غم جای دگر نمی رود از بر من - تا هست نشان از دل غم پرور من
شماره ۴۱: آنکس که ترا رخصت میخواری داد - صیقل پی آئینه هشیاری داد
شماره ۴۲: شد تنگ ز کم ظرفی ما مشرب جام - مشکل که دگر سیر کند کوکب جام
شماره ۴۳: با آنکه پیاله گیر این بزم منم - ممتاز بلطف ساقی انجمنم
شماره ۴۴ - برای چراغانی شهر نورسپور: شبها ز چراغ و شمع در نورسپور - هر ذره زند لاف تجلی با طور
شماره ۴۵: افسوس که جمعیت از احوالم رفت - شیرازه اوراق مه و سالم رفت
شماره ۴۶: زنهار مگو که بنده گمراهم - هر جا که روم بکویت افتد راهم
شماره ۴۷: ابر آب دگر بروی دنیا آورد - باید بمیان سبزه مینا آورد
شماره ۴۸: در بادیه گر دو گام بی آب شوی - بیدرد چرا اینهمه بیتاب شوی
شماره ۴۹: ایدل گر رفع احتیاجت هوس است - بر خویش بگیر تنگ تا دست رس است
شماره ۵۰: دل در غم آن سرکش جاهل چه کند - بیحوصله با عقده مشکل چه کند
شماره ۵۱: حافظ چو بنغمه روح فرسا افتد - در سیر مقامات که از پا افتد
شماره ۵۲: دستت اگر ای قدوه احرار شکست - نه از ستم چرخ جفاکار شکست
شماره ۵۳: راز دو جهان بتنگ دستان بسیار - اسرار بلند را به پستان بسپار
شماره ۵۴: این تازه بنا که عرش همسایه اوست - رفعت حرفی ز رتبه پایه اوست
شماره ۵۵: آزاده ز سر هوای دستار گذاشت - قانع هوس اندک و بسیار گذاشت
شماره ۵۶: آنان که بخوان رزق روزی خوارند - رمزیست که از خلال حاجب دارند
شماره ۵۷: هر چیز که مایه تن آسانی تست - برگشت چو بخت دشمن جانی تست
شماره ۵۸: از شاه جهان زمانه ممنون بادا - عدلش معمار ربع مسکون بادا
شماره ۵۹: از شاه جهان جهان ببرگ و سازست - کوس عدلش بسی بلند آوازست
شماره ۶۰: یارب دائم کمر بهمت بندی - دست ستم فلک بقدرت بندی
شماره ۶۱: زنجیر عدالتت بعالم رقمی است - فرمان بدر کردن هر جا ستمی است
شماره ۶۲: از معدلتت زمانه آگاه شده است - زنجیر عدالتت ستمکاه شده است
شماره ۶۳: ای عارضه تو عمر کاه همه کس - شام المت روز سیاه همه کس
شماره ۶۴: دست هوسم را ز درم بیزاریست - طبعم از فکر جمع سامان عاریست
شماره ۶۵: محسن دائم سرش در سینه زده - از شنبه چرت تا به آدینه زده
شماره ۶۶: از حادثه دورتر بصد مرحله است - آنکس که ستمکارتر از سلسله است
شماره ۶۷: بنگی عربی سوار جمازه چرت - از خویش سفر کند به اندازه چرت
شماره ۶۸: برگرد تو ای قدوه نیکوکاران - روزی دو سه تب گشت چو خدمتکاران
شماره ۶۹ - تاریخ تسخیر قلاع خطه دکن: از جلوه شاهدان فرخ پی فتح - داد از پی هم ساقی دوران می فتح
شماره ۷۰: از باده گذشتیم بپاکان قسم است - شستیم ز جام دست اگر جام جم است
شماره ۷۱: دستی نبود بر تو بداندیش ترا - دارد حسد و کینه پس و پیش ترا
شماره ۷۲: چون شاه جهان پادشه شیر شکار - گردید بدولت پی نخجیر سوار
شماره ۷۳: شاها بختت کشور اقبال گرفت - تیغت ز عدو ملک سر و مال گرفت
شماره ۷۴: عالم روشن ز شمع اقبالت باد - جمع آمده اجزای مه و سالت باد
شماره ۷۵: نی از گریه است ضعف چشمم نه زدرد - این پرده بروی کار هجران آورد
شماره ۷۶: ساز تو همیشه غم فزای دل بود - سرتاسر نغمه ات همه باطل بود
شماره ۷۷: چون شمع خودم آتش پیراهن خویش - برقم اما فتاده در خرمن خویش
شماره ۷۸: چون لاله خودیم آتش خرمن خویش - ما خود شده ایم خار پیراهن خویش
شماره ۷۹: اجداد شه جهان همه تاج ورند - اولاد چو آفتاب عالی گهرند
شماره ۸۰: شاه از حسب و نسب شه شاهانست - یک یک اجداد او سکندر شانست
شماره ۸۱: دلخسته به پیش دادرس می آیم - آزرده ز گلشن بقفس می آیم
شماره ۸۲: هم زلف پریشان تو بر گشته ز ما - هم عشوه پنهان تو برگشته ز ما
شماره ۸۳: تا وزن شهنشاه ترازو کردست - شه گنج گهر بدامن او کردست
شماره ۸۴: با خویش همیشه ما در جنگ زدیم - صد عقده بکار این دل تنگ زدیم
شماره ۸۵: از کسب هنر خوشدلی از دستم رفت - سرمایه ناقابلی از دستم رفت
شماره ۸۶: زنهار مگو که بنده گمراهم - هر جا که روم بکویت افتد راهم
شماره ۸۷: بلبل هوس گلبن باغم نکند - پروانه هم آهنگ چراغم نکند
شماره ۸۸: آتش چو گذر بدشت پر خار کند - با سبزه تر لطف خود اظهار کند