ناشناس در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷:
dar beite aval sepas che mani midahad? aya asle aan ze pas naboode
---
پاسخ: در متن چاپی «سپس» آمده نه «ز پس».
ر.معماریان در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:
در مصرع آخر بیت گذاشتن ویرگول اشتباه است.
---
پاسخ: با تشکر، حذف شد.
م.ح در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:
برداشتی که از این رباعی می توان داشت این است که عده ای بهشت را بخاطر حوریان بهشتی می خواهند در حالی که خیام بهشت را بخاطر می و شراب نابش می طلبد و دوست دارد... !!!!
م.ح در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:
انسان فانی است و طول عمرش در این دنیا مشخص است و جسم او خیمه گاهی است برای روح و جانش در حالی که این خیمه گاه میخهایش سست است، نباید به آن تکیه کرد و به فکر خانه ابدی محکم استوارتری باید بود...
م.ح در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:
می توان از این رباعی برداشت کرد که مراد از بهار ، هنگامی است که قلب انسان با کلام خدا انس می گیرد و مراد از بتی حور سرشت کسی است که سخن خدا را به گوش جان انسان می رساند و شور و شوق و نشاطی که در انسان ایجاد می شود قابل مقایسه با بهشت نیست.
م.ح در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:
چطور می شود به کسی که به غیب و پرده اسرار اعتقاد دارد و به ضعف و ناتوانی خویش در درک عالم اسرار پی برده اتهام بی دینی زد!!!
می توان از این رباعی برداشت نمود که عقل و ادراک انسان بسان لیوانی است که فقط به اندازه گنجایشش می تواند از اقیانوس بی کران معرفت الهی پر شود نه بیشتر ...
Dr Kausar Mahmood در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
ps az murdn this verse has been repeated; wether this is in original manuscript or it is a typographic error
Dr. Kausar Mahmood
---
پاسخ: من متوجه تکراری که اشاره کردید نشدم، آیا تکرار قافیه (پسند) مدنظرتان است؟
حامد در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۲۰:۵۲ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱ - از مناجاتها:
ای دو جهان ذرّۀ از راه تو
هیچتراز هیچ به درگاه تو
پشت فلک طوق سجود از تو یافت
شام عدم صبح وجود از تو یافت
یافته از درگه تو فتح باب
بارگه اِنَّ اِلینا اِیاب
هست کن هر چه بعالم توئی
وانکه همه نیست کند هم توئی
چون ز فنا نیست شود هستیم
جام رضا بخش از آن مستیم
من که بُوَم خاک زبون آمده
صورتی از نیست برون آمده
تا کنم از هستی خود با تو یاد
کز خود هستیّ خود شرم باد
گر تو ز موجود نباشد بزیست
آدمی فانی و معدوم کیست
چون سر دعوی کشد آن کس زهست
کو ز قفای دو عدم گشت پست
هستی مطلق که درو حق تُراست
آن ز تو گوئیم که مطلق تُراست
فکرت ما را سوی تو راه نیست
جز تو کس از سِرّ تو آگاه نیست
در تو زبان را که تواند نهاد
های هُویّت که تواند گشاد
راز تو بر بیخبران بسته در
باخبران نیز ز تو بیخبر
وصف تو ز اندازه دانش فزون
کار تو ز اندیشه مردم برون
هیچ کس از پیچ کمندت نجست
حبل قضای تو که یارد گسست
حکم ترا در خم این نُه زره
رشته درازست گره بر گره
زین همه دندان کواکب به گاز
یک گرهش را نگشادند باز
گر همه عالم بهم آیند تنگ
به نشود پای یکی مور لنگ
جمله جهان عاجز یک پای مور
وای که بر قادر عالم چه زور
به که ز بیچارگی جان خویش
معترف آئیم به نقصان خویش
بر درت ای مایه ده زندگی
پیشه ما چیست بجز بندگی
سوی تو نی دعوی طاعت بریم
عاجزی خود به شفاعت بریم
ای به نوازش در خود کرده باز
از من و از طاعت من بینیاز
نفس مرا کوست سزای گداخت
گر ننوازی که تواند نواخت
گم شدگانیم در این تنگنای
ره تو نمائی که توئی رهنمای
راه چو در پرده کارم دهی
باز کن آن پرده که بارم دهی
گرچه بزنجیر دَرَک در خورم
طوق ده از سلسله کوثرم
ده به صراطم قدمی مستقیم
تا ز پُل آن سوی گرایم سلیم
در ره اسلام دلی بخش نرم
دیده از آن نرم ترم ده ز شرم
بینش من تیره شد از کار خویش
سرمه سپیدم ده از انوار خویش
دیو بس انبوه و پریشان تنم
بدرقه ده که بر ایشان زنم
زین دل آلوده که خون منست
مزبله دیو درون منست
در ره خویشم روشی بخش تیز
تا کنم از خویش بسویت گریز
زین دم غفلت که درونم گرفت
نفس زبونگیر زبونم گرفت
قوت شیرینم چنان ده به چنگ
که آهوی من باز رهد زین پلنگ
آنچه بود مصلحت کار من
دور مدار از من و کردار من
تا ندهد فضل تو باران فراخ
کِشتۀ کس برندهد نیم شاخ
تخم عمل ده که بکارش برم
ابر کرم بخش کزان بر خورم
گوشم از ان ابر پر آوازه کن
گلشن امید مرا تازه کن
آن عملم بخش که بی گفتنی
پیش تو ارزد به پذیرفتنی
چون بحساب عمل افتد شمار
حکم به دستور عنایت سپار
حرف سیاهم که وبال منست
سلسله گردن حال منست
از رقم عفو دلم شاد کن
خطّ امانم ده و آزاد کن
---
پاسخ: با تشکر فراوان از زحمت شمت، 33 بیت جاافتاده را اضافه کردیم.
زرین در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۰:
آهنگ محسن نامجو را روی این غزل گوش بدهید .
زیباست.
نوبی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۳:
وزن شعر رو اشتباه نوشته اید. وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن . هست
لطفا تصحیح کنید.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
کیهان ص در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲ - بند کردن فریدون، ضحاک را:
در مصرع: فریدون چو بنشنید ناسود دیر
به نظر بشنید درستتر میآید.
---
پاسخ: با تشکر، مطابق فرموده تصحیح شد.
غلامحسین در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:
با سلام-در مصرع دوم بیت 11 به نظر می رسد وزن شعر دارای اشکال می باشد.
---
پاسخ: من اشکالی نمیبینم، شما چطور میخوانید؟
جمشید در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶:
بیت 2 مصراع اول به شکل زیر مناسب تر است:
من آن شکل صنوبر را ز باغ سینه بر کندم
زیرا صنوبر به قلب انسان نیز اشاره دارد.
---
پاسخ: با تشکر، متن مطابق تصحیح قزوینی است؛ تغییری اعمال نشد.
ناشناس در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۰۵:۲۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:
شمع را تا نقسی---> تا نفسی
سخت واماندۀ----> سخت وامانده ای
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
آرمین در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۲۰:۳۰ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
به نظر من خوب که ترجمه اینگلیسی ابیات را به کمک هم بنویسیم تا به این وسیله زبان شیرین مون گسترش پیدا بکن
من این دو بیتی رو ترجمه کردم لطفآ سعی کنید ترجمه رو بهتر کنید :
if you got into this trap like me,
and if you get wasted by wine,
we are the lover and knave and drunk and world destroyer
don't be with us or you will become absurd
عباس مشرف رضوی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:
"ماجرای دل دیوانه" : "حکایت"
عشقست [و] ندانم به چه درمان سازم : یعنی "با چه درمان سازم"
عباس مشرف رضوی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:
گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی
به
گفت از این نوع حکایت که تو داری سعدی
درد عشقست ندانم که چه درمان سازم
به
درد عشقست و ندانم به چه درمان سازم
---
پاسخ: با تشکر، متن با تصحیح فروغی مقابله شد؛ یکسان است، لذا جهت یکدست ماندن متن تغییری اعمال نشد و پیشنهادهای شما را به عنوان بدل در حاشیه نگاه میداریم.
امیر در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » دِلِ زاری که من دارم:
مادر
ناشناس در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۴:۰۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۹ - حکایت در معنی تواضع نیکمردان:
salam.mikhastam khahesh konam az shoma ke ma`ni haye hekayat ra ham dar ekhtiyareman begozarid.moteshakeram.
shahshahani
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴۸: