بدینسان کز غمت بر خاک دارم هر زمان پهلو
از آهن بادیم یا سنگ، نه از استخوان پهلو
تو شب بر بستر نازی و من تا روز، در کویت
میان خاک و خون غلطان ازین پهلو، از آن پهلو
خیالی ماندم از دستت، برهنه چون کنم خود را
که بر اندام من یک یک شمردن می توان پهلو
چنین شبهای بی پایان و من بر بستر اندوه
از آن پهلو برین پهلو، وزین پهلو بر آن پهلو
اگر بالا کنی یک گوشه ابرو، فرو ماند
مه نو کز بلندی می زند با آستان پهلو
وفاداری بیاموز از خیال خویشتن باری
که از من وانگیرد روز تا شب یک زمان پهلو
کنارم گیر تا بر هم نشیند پشت و پهلویم
که دل بیرون شده ست و مانده جایی در میان پهلو
تو خوش می خسپ کز خواب جوانی بس که سرمستی
به هر پهلو که می خسپی نمی گردی از آن پهلو
من و شبها و خاک در که داد آن بخت خسرو را
که بهر خواب پهلویت نهد، ای داستان، پهلو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای ناشی از جدایی و عشق ناکام میپردازد. شاعر از دلتنگی و غم خود میگوید و شبهای بیپایانی را توصیف میکند که در حالتی از اندوه و اضطراب میگذرانند. او مقایسههایی میان حالت خود و معشوقش انجام میدهد و از تنهایی و دوری از او رنج میبرد. شاعر به محبت وفادارانه اشاره میکند و از خواب و آرزوهایی که در دلش دارد، سخن میگوید. در نهایت، شعری پر از احساس و اندوه پیرامون عشق و جدایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هر زمان که از غمت بر زمین نشستهام، احساس میکنم که به اندازه آهن یا سنگ محکم هستم، نه بر اساس جسم نرم و آسیبپذیر.
هوش مصنوعی: تو در شب به راحتی خوابیدهای و من تا صبح در خیابانها به خاطر تو در میان خاک و خون در حال چرخش و بیتابی هستم.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو در خیال و اندیشهام باقی ماندهام. حالا چگونه میتوانم خود را بیپوشش و عریان کنم، در حالی که بدنم به راحتی میتواند مورد توجه و شمارش قرار گیرد؟
هوش مصنوعی: در چنین شبهای طولانی، من بر روی بستر ناراحتی به این طرف و آن طرف میچرخم و نمیتوانم آرام بگیرم.
هوش مصنوعی: اگر تنها گوشهای از ابرویت را بالا ببری، در آن حال، ماه نو که از بلندی پایین میآید، در برابر تو قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: از خیال و اندیشه خود وفاداری را بیاموز، زیرا در این دنیا کسی نیست که به تو در کنار خود بماند و در هر لحظه از روز تا شب، تنها تو هستی که باید به خود وفادار بمانی.
هوش مصنوعی: مرا در آغوش بگیر تا بدنم به آرامش برسد، چرا که دل من به شدت پریشان شده و در میانه بدنم گم شده است.
هوش مصنوعی: تو به خوبی در خواب هستی و از خوشی و سرمستی جوانی در چپ و راست خود غافل شدهای و هر کجا که میخوابی، از آن سمت نیز بیخبر میمانی.
هوش مصنوعی: در شبها و در کنار خاک، بخت خسرو چه کسی است که برای خوابیدن در کنار تو، ای داستان، به او اجازه دهد که پهلو به پهلو شود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل از ما برد آن شوخ و روان کرد این زمان پهلو
چرا کرد ای مسلمانان زیار مهربان پهلو
به روی او برابر کرد ماه چارده خود را
تهی کرد او شب دیگر ببین بر آسمان پهلو
به سوی من کند پشت و دعاگو را دهد دشنام
[...]
نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ کمان پهلو
ز بیم ناوک آهم، بدزدد آسمان پهلو
تو خفته برقفا، در بستر عشرت چه غم داری
که مسکینی نهد از غم بخاک آستان پهلو؟!
ز داغ دل، زمین چون آسمانی پر ز انجم شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.