گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۳۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۳:

هو
بنظر میرسد که اگر دوبیتی های بابا طاهر وشعرای دیگر به ترتیب حروف الفبا پشت سر هم نوشته شده بود خواندن آنها ساده تر وزحمت کلیک کردن ونیز مخارج اینترنت برای کاربر کمتر بود گرچه این مطلب مرتبط با دوبیتی بالا نیست ولی نوشته شد با پوزش
---
پاسخ: در مورد باباطاهر، باید مشکل حل شده باشد.

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

بایاد خالق جانها
هرکسی کودور ماندازاصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
اصل خویش یعنی یگانگی خویش وتمامیت خویش وارزش والای خویش وخلاصه فطرت الهی خویش که در ااتصال به مبدا است
آیا چه چیز هائی ماراازاین اصل دور کرده است اگر بدانیم امیدی به سعادت ورستگاری وجود دارد
اگر قدری توجه کنیم شاید دریابیم که یگانگی ما در پای شریکان افتاده وبجای اینکه خودمان باشیم یکی از دیگران شده ایم یکی از دیگران بودن یعنی درمیان نبودن اصل خویش وتمامیت وجود مادر پای نیاز روانی به دیگران محو گردیده وفطرت الهی ما درپای طبیعت ما ومکتسبات دیرینه ما از تجلی باز ایستاده ورشته ارتباط وعشق ما به مبدا هستی زنگ زده وعایق گشته است
برای رسیدن به حقیقت ناچاریم تامل کنیم وبا صبر وحوصله موانع ومشکلات را ببینیم آنچه انسان را از اسارت میرهاند مشاهده احوال خویش با بی طرفی است که اصطلاحا خود شنا سی گفته میشود وگرنه خواندن مثنوی مولوی وآثار دیگربرای ما چندان سودمند نخواهد بود
در حدیثی مشهور داریم که "طلب العلم فریضه"ودر حدیثی از امام صادق ع درتحف العقول آمده است که مقصود از علمی که طلب آن واجب است علم النفس میباشد
وعلم النفس همان اگاهی به احوال خود وشناختن
مکتسبات مزاحم وشرطی شده است این آگاهی میتواند رهاننده باشد
تصور میرود آنچه در حاشیه ابیات مولوی گفتنی است راهگشائی برای توجه کردن وفهم مقصود اوست وکار مهم شارحان آثارش باید این باشد وگرنه بزرگنمائی مولوی وارزشیابی او ونظر یه سازی در مورد اوچنانکه غالبا معمول است مفید واقع نمیشود

 

علی رشوند در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:

این شعر خیام همیشه ورد زبانم هست خیام هنوز در نظر من محبویتر از همه شاعران ایران زمین است اویک متفکرشاعری است که انسان خدا و جهان و زندگی را خوب تفسیر می کند
بی وفایی دنیا و دل نبستن به دنیا یکی از ویزگیهای شعر اوست قصر جمشید با آن همه عظمت جایکاه روبهان شده است دنیارا می بینی
بهرام گورخر شکارکن گوشه گور افتاده است

 

علی معدندار در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۰۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:

یا سر سلطانی
---
پاسخ: با تشکر از شما، کلمه‌ی جاافتاده‌ی «سر» اضافه شد، ضمناً مصرع دوم بیت اول جهت کمک به روان‌خوانی تشدیدگذاری شد!

 

علی معدندار در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:

بهتر است به جای * چون * چو استفاده شود
---
پاسخ: با تشکر از شما «چون» در مصرع دوم بیت دوم با «چو» جایگزین شد.

 

تیرگردان در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۰:

معنی کلمه تیرگردان سبهر چیست؟

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

بنام خدا
میدانیم که مقصود از کارهای عبادی نزدیک شدن به خداست مثلا نماز برای نزدیک شدن به خدا انجام میشود این معنی میرساند که ما از خدای خود دور افتاده ایم وحال باید برای تقرب کاری بکنیم
سرآغاز مثنوی همین دوری وجدائی مطرح شده است وبراستی اگر ما جدائی خود را درک نکنیم چگونه میتوانیم در امر تقرب بکوشیم مولوی این جدائی را از ژرفای دل متوجه بوده ورنج ناشی از آنرا
بدرستی احساس کرده وخواسته حقیقت رابه ما هم انتقال دهد ومثنوی خود را با این مقدمه جالب شروع کرده است وجا دارد سرآغاز مثنوی را با توجه کافی بخوانیم
اگر خواسته باشیم با مولوی همنوا شویم ودور افتادگی خود را همچون نائی که از نیستان اصلی بریده شده در یابیم کافیست توجه کنیم که همه رنجهای روانی فعلی ما وآنچه در گذشته کشیده ایم ناشی از دوری ما از پروردگامان بوده است وتمثیل نای بریده شده از نیستان برای همه ما مصداق دارد ما در زندگی اجتماعی از همان ابتدای کودکی به غیر خدا وابسته شده ایم وخدا پرستی ما هم غالبا از همین وابستگی برآمده وچه بسا کار ساز نیست ولذا توجه به آثار مولوی وامثال مولوی که مارا راهنمائی میکنند برای همگان ضروری است اگر کسانی به آثار مولوی توجه ندارند ویا به او خوشبین نیستند با اندکی دقت ممکن است متوجه شوند یا نظرشان تغییر کند وآنها که به مولوی ارادت دارند خوب است عنایت کنند که در راهی بی پایان قرار درارند وبه آنجه میدانند اکتفا نکنند

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۲۳:۱۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:

این رباعی عدالت خدا رو زیر سوال میبره
اگه خدا از قبل همه چیز رو میدونه که قرار تو دنیا چه کار بکنیم و نکنیم و تمام زندگی ما دست خداست، برای چی می خواد ما رو در آخرت محاکمه بکنه

 

حمید در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:

یکی از زیباترین غزلهای سعدیه
من که خیلی حال می کنم باهاش

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ:

بنام جان جانها
به دنبال ابیات فوق ابیات دیگری در اصل کتاب آمده که مقصود اصلی را نمایان میسازد ودر اینجا نیامده است از جمله:
هم زعکس روی سی مرغ جهان
چهره سیمرغ دیدند آنزمان
چون نگه کردند این سی مرغ زود
بی شک این سی مرغ آن سیمرغ بود
درواقع از عده بیشماری مرغ که بسوی مقصد حرکت کردند تنها سی مرغ به جایگاه رسیدند ودیدند آن سیمرغ اسطوره ای که در ذهن داشتند خودشانندودرآینه حضرت خورا میبینند
بی زبان آمد ازآن حضرت خطاب
کآینه است این حضرت چون آفتاب
این بیان اهمیت خود شناسی را میرساند خود شناسی مساویست با خدا شناسی که "من عرف نفسه فقد عرف ربه "خود اصلی انسان همان روح الهی است که در او دمیده شده وسالک پس از طی مراحل خود گم کرده را که همان روح الهی است می یابد و الله را درک میکند در اینجا بد نیست به ابیاتی از اقبال لاهوری هم توجه کنیم
ای زخود پوشیده خود ار باز یاب
درمسلمانی حرامست این حجاب..
آن مسلمانی که بیند خویشرا
ازجهانی بر گزیند خویش را..

 

مهدی طهوری در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح بهرامشاه:

بهرامشاه سلطان غزنه بوده و سنایی در اوائل دوره او به دربار او ستگی داشته است و کتاب حدیقه را به بهرامشاه تقدیم کرده است و در آن بهرامشاه را نقد کرده اشت. جالب است که یکی از سلاطین هم دوره با نظامی نیز بهرامشاه نام داشته و نظامی در مخزن الاسرار او را مدح کرده است. نظامی مخزن الاسرارش را با حدیقه الحقیقه سنایی مقایسه می‌کند و می گوید:
نامه دو آمد ز دو ناموسگاه
هر دو مسجل به دو بهرامشاه

 

بهزاد علوی (باب) در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

بود کبان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازی
Verse needs to be corrected. Sorry I onloy have an English Keyboard
---
پاسخ: با تشکر از شما، در مصرع مورد اشاره «کن» با «کان» جایگزین شد.

 

فضل الله شهیدی در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۲۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷:

بنام خدا
1-در بیت هشتم این قصیده به نظر میزسر کلمه بار میکشی باید بار میکش باشد تا وزن شعر درست باشد
2-جادارد که این قصاید باندازه اثار مولوی وسعدی وحافظ مشهور ومطرح باشد چه بسیار عارفانه وهدایت کننده است نمدانم آیا اقدامی برای معرفی بیشتر آثار مفید عطار ازطرف افراد ذیربط صورت گرفته یا خیر
---
پاسخ: با تشکر از شما، تغییر مورد اشاره مطابق نظر شما اعمال گردید.

 

علی اصغر آقاجانی در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

این شعر را حضرت مولانا به هنگام مرگ و در بالین بیماری گفته است. قابل ذکر است که این آخرین غزل ویا در واقع آخرین شعر مولانا می باشد.

 

مهدی در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:

تابستان سال 76 بود که این غزل توی فالم در اومد.
معنیش رو تو اون زمان کاملاً درک نکردم، ولی حالا دیگه کم کم دارم بهش پی می برم.
نیتم این بود که " همسر آینده من از چه طریقی قراره که پیداش شه؟ "
خوب دیگه، بچه بودم!!! :D
خدا روح حافظ رو شاد و با عزت نگه داره که انقدر باعث خیر می شه.
ایشالا که بهترین ها براتون پیش بیاد.
یا علی ...

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۳۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲:

بسمه تعالی
این قصیده وبسیاری از قصاید دیگر شیخ عطار بسیا ر آموزنده بنظر میرسد ومتا سفم که چندان مشهور ودر دسترس نیست به هر حال اقدام دست انر کاران سایت گنجور در انتشار اینگونه اثار جای قدر دانی دارد

 

مهرداد در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۳ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۰۳:۱۲ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

بیت اول این شعر من را یاد داریوش خواننده مینداره . ولی در اصل این شعر رو یکی از دوستان موزیسینم برام فرستاد در زمانی که حال بدی داشتم و از عشقی که برام خیلی مقدس بود شکست خورده بودم . ولی بعد از خوندنش پیش خودم گفتم پس ببین این وحشی بافقی چه کشیده که این شعر رو گفته
امیدوارم همه عاشقان به معشوقشون برسن

 

مرتضی در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:

در بیت آخر مصرع اول، کلمه > دل< اضافی است
---
پاسخ: با تشکر از شما «کام دل عراقی» در مصرع مذکور با «کام عراقی» جایگزین شد.

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰:

عراقی نیز با همین ردیف شعری دارد. آن غزل و حاشیه اش را ببینید.

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

این شعر به نظر من معجزه ای در استفاده از ردیف بلند است. آیا ردیفی طولانی تر از این دیده اید که بدین زیبایی با شعر هماهنگگ باشد؟
نکته جالب تر این است که سنایی که یک قرن قبل از عراقی بوده همین ردیف را در شعرش استفاده کرده است. البته معلوم نیست که کار سنایی دست اول بوده باشد ولی به نظر من شعر عراقی زیبا تر از کار در آمده.

 

۱
۵۱۲۵
۵۱۲۶
۵۱۲۷
۵۱۲۸
۵۱۲۹
۵۱۳۳
sunny dark_mode