صورت انسان دگر معنی آن دیگر است
صورت انسان مس و معنی انسان زرست
مس چه بودلحم وپوست زرچه بودعشق دوست
این مس اگر زر شود ازدو جهان بر ترست
عشق بود روح دین چشم و چراغ یقین
هر که درو عشق نیست کفر درو مضمرست
عشق رساند ترا تا به جناب خدا
در ره اطوار صنع راهرو و رهبرست
سوی من آئی دمی بر تو ببارم نمی
از رشحات یمی این سخنم زوترست
کاش ترا جای آن باشد و گنجای آن
تا به عیان آورم آنچه بغیب اندرست
ظرف تو از حرف عشق جام لبا لب کنم
جنت به قالب کنم گوئی که اینمحشراست
مست شوی کف زنان شور بر آری که این
نیست مکرر ستخیز ورنه چه شور و شرست
شور نشور است این بعث قبور است این
شرح صدورست این از همه بالاترست
این اثر طاعت است زلزلهٔ ساعت است
حامله بار افکند مرضعه کور و کرست
بر تو عذابست این زانکه همین صورتی
نزد من آو ببین کز دل و جان خوشتر است
فیض بهل صوت و حرف بحر مپیما بحرف
غرقهٔ این بحر را دم نزدن بهتر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شعلهٔ بیبال وپر سجده گر اخگر است
سعی چو پستی گرفت، آبله ی پا، سر است
باعث لاف غرور نیست جز اسباب جاه
دعوی پروازها در خور بال و پر است
عرض هنر میدهد دل ز خم و پیچ آه
[...]
منع ز صهبا چرا باده روان پرور است
خوف ز عصیان عبث خواجه شفاعتگر است
پرتو مهر و مه است نور به چشم اندرون
گر چه بود در قدح اصل می از کوثر است
عهد جوانی گذشت توبه نکردم هنوز
[...]
ساقی فرخنده پی تاب کفش ساغر است
پیرو چشم خوشش گردش هفت اختر است
تشنه لب دوست را بر لب کوثر مخوان
مطلب این تشنه کام آن لب جان پرور است
عارف خونین جگر تشنه لب لعل دوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.