دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا
زین سپس باخود نماند بوالعلی و بوالعلا
عاقبت از مشرق جان تیغ زد چون آفتاب
آن که جان میجست او را در خلا و در ملا
آن ز دور آتش نَماید چون رَوی نوری بوَد
همچنان که آتشِ موسی برای ابتلا
الصلا پروانهجانان قصدِ آن آتش کنید
چون بلی گفتید اول درروید اندر بلا
چون سمندر در میان آتشش باشد مقام
هر که دارد در دل و جان این چنین شوق و ولا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان جستجوی عمیق انسان برای رسیدن به حقیقت و عشق میپردازد. شاعر از همسایگی دولت و تأثیر آن بر همسایگان سخن میگوید و به این نکته اشاره دارد که در شرایط بحرانی هیچکس نمیتواند تنها بماند. با توصیف آتش، که نماد عشق و حقیقت است، شاعر به نشان دادن جاذبه و زیبایی در عشق میپردازد. او به پروانههایی اشاره میکند که به سمت آتش میشتابند و نشاندهنده شوق و عشق در دل انسانها هستند. اینجا هم احساسات عمیق انسانی و جستجوی معنای بالاتر زندگی به وضوح مشهود است.
هوش مصنوعی: یک دولت در همسایگی ایجاد شد و همسایگان را به صلح دعوت کرد، اما در نهایت نه بوالعلی ماند و نه بوالعلا.
هوش مصنوعی: در نهایت، مانند آفتابی که از سمت شرق طلوع میکند، کسی که به دنبال روح و زندگی بود، از درون خود به اوج میرسد. او در دنیای ظاهری و باطن خود، حقیقت و معنای واقعی را جستجو میکند.
هوش مصنوعی: هنگامی که او از دور میرسد، همچون نوری نمایان میشود، همانطور که آتش موسی برای آزمون نشان داده شد.
هوش مصنوعی: پروانههای عاشق باید به سوی آن آتش بروند. چون شما در ابتدا گفتید "بلی"، حالا باید در برابر مشکلات و دشواریها رو به جلو بروید.
هوش مصنوعی: من مانند سمندری هستم که در دل آتش زندگی میکند، و مقام و جایگاه هر کسی که در دل و جان خود شوق و اشتياق اینچنینی دارد، بالاتر از دیگران است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای همیشه جان بدخواهان فکنده در بلا
بر تو بهروزی و پیروزی همیشه مبتلا
جز بقول نیک ناید هرگز از لفظت نعم
جز بشغل بد نیاید هرگز از قول تو لا
آن مخالف را که گیتی در بلا بود از بدش
[...]
دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا
زین سپس باخود نماند بوالعلی و بوالعلا
تا جمالت عاشقان را زد به وصل خود صلا
جان و دل افتاده اندر زلف و خالت در بلا
آنچه جان عاشقان از دست هجرت مىکشد
کس ندیده در جهان جز کشتگان کربلا
ترک ما گر مىکند رندى و مستى جان من
[...]
تشنه لب کیست خدایا که ز فردوس علا
به سوی کرب و بلا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.