گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

برهنگی به برم خلعت خداداد است

محمدرضاحاجی بنده در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۵ - داستان جمشید با خاصگی محرم:

به قول شمس میگویدوقتی الله اکبرمیگویی یعنی خدابزرگ است تونیزچون کثرتی ازاوهستی بایدبزرگ شوی .ومقدمه این بزرگ شدن آنست که مادیده وگوش وزبانمان رابه بدآلوده نکنیم.نه بدببینیم ونه بدبگوییم ونه اجازه بدهیم که بدبشنویم.نظامی میگوید:
بدمشنو وقت گران گوشی است
زشت مگو نوبت خاموشی است
وحافظبسیارزیبابیان میداردکه منی که مشهورشدم درشهرم به عشق ورزیدن بخاطراین بوده که چشمم رابه بددیدن آلوده نکردم ویک همچین شخص بزرگی زبان وگوش خودرانیزبه بدآلوده نکرده وبزرگ میشودوپرتوافکنی ونورافشانی میکند:
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بددیدن
ویاحضرت مولانادراین زمینه می فرماید:
من غلام قمرم غیرفمرهیچ مگو
پیش من جزسخن شمع وشکرهیچ مگو
سخنی پسندیده میباشدکه مثل شمع وجودانسان راروشن کندومثل شکرکام آدم راشیرین نماید.

کامران در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ رهی معیری » ابیات پراکنده » به اقتفای خواجه:

مصرع پایانی باید درون گیومه گذاشته شود.
همچنین میخواستم از این کار زیبا و بزرگی که انجام داده اید، سپاسگزاری کنم. پاینده و تندرست باشید.

دوست در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:

بیت هفتم 7
نادرست : گیرم
درست : گبرم
عزیزان شما این شعر پر مغز رو با لفظ گیرم معنا کنید ....
قطعا بی معنی و بی ربط به موضوع هستش .. به نظر من بجای استناد به نسخه های نادرست بهتر است از بهترین مرجع یعنی عقل خودمون کمک بگیرم که این مصرع با لفظ "گبرم" دارای معنای کاملی است.

حبیب الله الله یار در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۵۱ - قبای زندگانی چاک تا کی:

علاقمند شعر فارسی هستم

رسته در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - گفتار اندر آفرینشِ آفتاب:

نوروز در این جا به همان معنی روز اول بهار است که باغ ها پر گل می شوند. آسمان را با ماه و ستارگان فروزان به باغ پر گل تشبیه کرده است .

حمید رضا حبیب اللهی در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۱:

انجا که من رند و مست یار را نرانم چون او این کند؟!!
من نه ان مستم ونه ان لطیف/یا لطیف می ای ودیگر هیچ!
همین

ss mid در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع:

می خواستم بدونم در بیت ششم میتوانیم رنگین را سنگین بخوانیم.(در مشاعره)

ممد در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - گفتار اندر آفرینشِ آفتاب:

سلام میشه بگید در اینجا نوروز یعنی چی؟

ممد در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - گفتار اندر آفرینشِ آفتاب:

سلام میشه بگید در ینجا نوروز یعنی چی؟

محمدرضاحاجی بنده در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸:

حج دونوع است:یکی قصدکوی دوست وآن حج عوام میباشدویکی میل روی دوست وآن حج خواص است.حج خانه ی خلیل آسان است اماحج حرم جلیل کارمردان است.
ای قوم به حج رفته کجاییدکجایید
معشوق همین جاست بیاییدبیایید
ده بارازآن راه بدان خانه برفتید
یک بارازاین خانه براین بام برآیید

محمدرضاحاجی بنده در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۹ - شرح آن کور دوربین و آن کر تیزشنو و آن برهنه دراز دامن:

آن اصول دین بدانستی ولیک
بنگراندراصل خودگرهست نیک
دانداوخاصیت هرجوهری
دربیان جوهرخودچون خری
صدهزاران فضل داندازعلوم
جان خودرامی نداندآن ظلوم
اگرکسی همه چیزراداندوخودرانداند جاهل است
واگرهیچ نداندوخودراداندعالم است.چه اینکه شناخت خودمؤدی به شناخت حق است .که:
" من عرف نفسه فقدعرف ربه "سرهمه علم هاست.

یاسی اصغری در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۰ - در اظهار نیک‌نفسی خود گفته است:

beit akhar kheili khande dare :))) faghat manish ro nemifahmam aslan :(

محمدرضاحاجی بنده در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۵ - نواختن معشوق عاشق بیهوش را تا به هوش باز آید:

"ماامانت رابه آسمانها وزمین وکوهها عرضه کردیم وآنهاازحمل آن سرباززدندپس انسان آنرابه دوش گرفت هماناکه انسان بسیارستمکارونادان بود"
مولاناامانت رابه اختیارتفسیرکرده ودرفیه مافیه امانت را عشق میداندکه انسان جاهل وبی خبرازاین آتش سوزنده آن راپذیرفت وخودرابه هزاران بلا درافکندوهمین جهل مایه ی هزاران علم وفضل درانسان شد.
کردفضل عشق انسان رافضول
زین فزون جویی ظلوم وجهول

ارسلان اشرفی در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:

باسلام وعرض ادب خدمت همه عزیزانی که نظرات خود را نوشته اند ولی لازم میدانم خدمت دوستان عرض کنم کلمات واصطلاحات عرفانی معانی دیگری غیر از معانی ظاهری روز مره دارندوهیچکدام از عرفا اهل شراب ظاهری نبوده اند.لطفا برای آگاهی بیشتر به کتاب لغات واصطلاحات عرفانی مراجعه فرمایید پاسخ خود راخواهید یافت

مهدی در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

دربیت دوم " ز خودی خود ملولم " صحیح تر است

عسگری در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹ - گل پشت و رو ندارد:

سپاس از توجه شما به شعر و ادب فارسی؛ به استحضار می رساند در بیت دوم به نظر از عشق ما به هر سو درست می نماید تا از عشق من

محمدرضاحاجی بنده در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶ - حکایت مشورت کردن خدای تعالی در ایجاد خلق:

تفرقه درروح حیوانی بود نفس واحدروح حیوانی بود
به اندازه تعدادناپاکان:ناپاکی وجودداردپس تعدادآنهازیاداست ولی پاکان چون یک پاک واحدراپرستش میکنندتعدادازمیان آنهاکنارمیرودوهمه یکی میشوند

محمدرضاحاجی بنده در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸:

احمدغزالی برادرامام محمدغزالی روبه شاگردانش کردوگفت تمام آنچه راکه دراین چهل سال برروی این تخته پاره به شما آموختم فردوسی آنردردوبیت گفته وآن اینست:
زروذگذرکردن اندیشه کن / پرستیدن دادگرپیشه کن
بترس ازخداومیازارکس/ره رستگاری همین است وبس

خلیل آذرخس در ‫۱۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز:

هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیس
زیباست شعر وحشی وپرسوز عشق و عرفان.... و حافظ بزرگ را میماند
سوز دل ,اشگ نهان آه سحر ......اینهمه از نظر لطف شما می بینم...
آن سوخته را جان شد گ آواز نیامد...
از سعدی تا مولانا...غم غشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده....یا باز پاراداکس رنج -شاد ی و عشق که سخنش نامکرر است...
چون غمش را نتوان یافت مگر در دل شاد....
ما به امید غمش خاطر شادی طلبیم...

۱
۵۰۷۱
۵۰۷۲
۵۰۷۳
۵۰۷۴
۵۰۷۵
۵۴۵۲