حسین آقاجانی در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس:
همانگونه که خانم زهرا درّی نیز قبلا پینوشت نمودند از بیت 33 به بعد یک مصراع از قلم افتاده و موجب جابجاییه قافیه ها گردیده است.
ضمن سپاس از زحمات مسئولین سایت گنجور لطفا اصلاح فرمائید.
باناشاه حسین آقاجانی
فیروزه از اصفهان در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:
من گمان میکنم این غزل زیبا در وصف پیامبر رحمت است وچه دلچسب است شاید هم در وصف امام زمان باشهاما خودم دارم حفظش میکنم .من خیلی دلم میخواد چهره ی پیامبر میدیدم،ای کاش میشد واین غزل ناب چه قدر شوق مرا برای این ارزو تقویت میکنه...
بهزاد در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸:
آن چه جناب استاد شجریان می خوانند لزوما مطابق با اصل شعر نیست. کما این که در جاهای دیگری (در شعرهای دیگر) نیز تغییراتی داده اند. گاه ترتیب بیت ها را هم عوض کرده اند.
مهرداد در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۵:
کسی کو شود کشته زین رزمگاه
بهشتی بود شسته پاک از گناه
در مورد این بیت مشکوک کاملا با آقای مزدک موافقم
شیرین در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:
تصحیح حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
قلمزن در قلمزن چابکی صورتگری چست
بی خراجی در ندارد هیچ مرزی بی خراجی
سترگی در ز مردان بیشتر دارد سترگی
نیابی در چو ماهش رخنه ای بر رخ نیابی
نبینی در ز نازش سوی کس پروا نبینی
ار واگشاید در که لعل ار واگشاید در بریزد
گلش در یک آغوش از گلش ناچیده دیار
لعبتان در بهشت است آن طرف وان لعبتان حور
شدن در ترا باید شدن چون بت پرستان
نقشی در اگر چون موم نقشی می پذیرد
ناشناس در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶:
گر تو زما فارغی وز همه کس بی نیاز
صادق در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
عشق من خبر ندارد از عشق من، چه کنم؟ گاهی این شعر را می خوانم و اندکی آرامش می یابم
فرج اله در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ باباطاهر » قصیده:
واقعا عالی است خسته نباشید
سجاد در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۰۶:۴۴ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۴:
ز س گشتم خیال تو تو گشتم پای تا سرمن
تو آمد رفته رفته رفت من آهسته آهسته
این درست تر
۳/۵ حلی در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
این شعر را در کلاس ادبیات برایمان خواندند و تازه متوجه طنز ایرانی شدیم...
بابک در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:
زیست احمقانه در مقابل زیست هستی اندیش
زیست نباتی ، اقتصادی و مثل کرم دور خود پله بستن و عافیت طلب در مقابل زیست آنچه که شایسته انسان است . انتخاب با خودته هر جور میخوای زندگی کن آخه مخت نمیکشه که بفهمی
زمانی که انسان می اندیشه و به یک فهمی میرسه چقدر خودشو و موجودیتشو احساس میکنه و در هستنگاه خودش تثبیت میشه حالا
تو با مستی خودت خودتو تثبیت کن .
قران نخون برو دکارت بخون برو هگل بخون برو فیلم
سولاریس تارکوفسکی رو ببین فیلم ادیسه فضایی
2001 کوبریک و ببین فیلم توت فرنگی های وحشی رو ببین برو فلسفه هایدگر رو بخون .
بعدش بیا خیام بخون ببین خیام چی گفته.و سهروردی چه گفته .
آدم متاسف میشه با این ....
ناشناس در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۴ - ترک کردن آن مرد ناصح بعد از مبالغهٔ پند مغرور خرس را:
همه اشتباه می کنن تنها شما درستین دیگه؟
فقط مولویم موند که نفهم خطابش کنین
واقعا متاسفم تو چی از قران می دونی و چی رو درک کردی که به این عالم بزرگ قرآن خوان و قرآن دان تهمت درک نکردن و نفهمیدن می دی؟
واقعا که
. دکتر شکوهی در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود:
این بیت را درست کنید:
بیارند بر کتف او خام گاو بدوزند تاگم کند زور وتاو
درست آن این است:
بیارند بر کتف او خام گاو
بدوزند تا گم کند زور و تاو
. دکتر شکوهی در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود:
این بیت را درست کنید:
چو فرماند دهد شهریار بلند ....
درست آن این است:
چو فرمان دهد شهریار بلند ....
. دکتر شکوهی در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۷:
این بیت را درست کنید:
دو خانه ز بهر سلیح نبرد بفرمو کز نقرهٔ خام کرد
درست آن:
دو خانه ز بهر سلیح نبرد بفرمود کز نقرهٔ خام کرد
آرینا در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
سلام
دوستان زیبایی شعر حافظ به اینه که هر کس مطابق دل خودش میتونه از اون یک تعبیری کنه در واقع شعر حافظ چند لایه است پس چه ایرادی داره که عده ای تعبیر تشنه لب رو امام حسین بدونن؟
مهدی ملکی در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰ - نای شبان:
ریختم با نوجوانی باز طرح زندگانی
تا مگر پیرانه سر از سر بگیرم نوجوانی
آری آری نوجوانی می توان از سرگرفتن
گر توان با نوجوانان ریخت طرح زندگانی
گرچه دانم آسمان کردت بلای جان ولیکن
من به جان خواهم ترا عشق ای بلای آسمانی
ناله نای دلم گوش سیه چشمان نوازد
کاین پریشان موغزالان را بسی کردم شبانی
گوش بر زنگ صدای کودکانم تا چه باشد
کاروان گم کرده را بانگ درای کاروانی
زندگانی گر کسی بی عشق خواهد من نخواهم
راستی بی عشق زندان است بر من زندگانی
گر حیات جاودان بی عشق باشد مرگ باشد
لیک مرگ عاشقان باشد حیات جاودانی
شهریارا سیل اشکم را روان می خواهم و بس
تا مگر طبعم ز سیل اشکم آموزد روانی
پ.ی در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۶:
ای کاش گنجور در مورد کاربرد « کاما» ، « کسره » ، «همزه = ی» و بعضی نکات رسم الخطی صرفه جویی به خرج نمی داد و آنها را جا به جا نمی گذاشت و به زیبایی و خوانش شعر آسیب نمی زد. برای نمونه دو بیت آغاز همین غزل:
تن مزن ای پسر خوش دم ِ خوش کام، بگو
بهر آرام دلم، نام دلارام بگو
پرده ی من مدران و در احسان بگشا
شیشه ی دل مشکن، قصه ی آن جام بگو
نازیلا در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۳:
از جوشش من جوش کند صد جیحون
ali در ۱۲ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۳ - مطلع دوم: