گنجور

حاشیه‌ها

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۱ - رغبت نظامی به نظم شرف‌نامه:

خنب همان خم است که ن ساکن به ب ساکن برخورد کرده و میم تلفظ شده همینطور خنبره که شده خمره

شهاب در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

محسن چاووشی خونده. قشنگم خونده درست ولی مولانار و با اون مقایشه کردن مزخرفه. مولانا کجا و اون کجا؟؟؟
اینم که شما با این اشعار آشنا نیستید از بی سوادی شماست نه تهجر مولانا. شما آهنگتون رو گوش کنید فقط!!!

علی اکبری در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱ - آغاز سخن:

در بعضی از مصرع ها تعداد هجا ها رعایت نشده..وزن شعر به هم ریخته است..............دراین شعرکمی تغییر داده شده است ..این امر واضح است که شاعری چون نظامی چنین شعر ضعیفی نمیسراید

سیاوش مرتضوی در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

با پوزش از استادان ادب، به نظر من هم "سخن" از نظر معنایی درست تر به نظر می رسد؛ به ویژه اینکه بیت اول درباره اینکه مولانا دوست دارد چه سخنی را بشنود و چه چیز را نشنود صحبت می کند.

unknown در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:

کاملا با مزدک موافق!!..خیام به همون فلسفه ای رسیده بود که بعدها اگزیستانسیال نام گرفت،خیام رنج حقیقی ِ وجود داشتن و بیهودگی دنیارو حس کرده(ایدل چو زمانه میکندغمناکت) و به وضوح تو بعضی رباعی ها می بینیم:
خرّم دلِ آن‌که یک نفس زنده نبود،
و آسوده کسی‌ که خود نزاد از مادر!
وقتی دقیق میشیم به همون نظری میرسیم که مزدک هم اشاره کرده،البته گاهی چارچوب های دینی دیدگاه افرادی را کاملا متفاوت میکند.

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۰ - فرو گفتن داستان به طریق ایجاز:

بیغاره زدن به معنی ملامت کردن ویا طعنه زدن است

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۵۱ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):

نخستین جان به جای لاکن(لکن)باید لیک بنویسی که هم وزن شعر به هم نخوره و هم امانت داری کرده باشی در استفاده از آثار گذشتگان

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۹ - ستایش اتابیک اعظم نصرةالدین ابوبکربن محمد:

فحل آفاق کنایه از دنیا و عالم سفلی ست ولی فحل معنی دلیر هم میدهد و همچنین دانا .فحل به معنی گشن و نر هر موجودی هم داریم که در نگاه اول چون در مقابل عروس آمده این معنی استنباط میشود

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۹ - ستایش اتابیک اعظم نصرةالدین ابوبکربن محمد:

مراد از صبح صادق فجر دوم است .میدانیم که دو صبح داریم کا اولی را کادب و دومی را صادق گویند اینکه جرا اولی را کادب میگودند به گمانم به دلیل گذرا بودنش است وبه مرور از بین رفتنش چون صبح صادق کم نور شروع میشود و پایدار است زهی نظامی حکیم میشود ساعت ها به یکی از واژه هایش اندیشید

مهین بانو در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۷ - در شرف این نامه بر دیگر نامه‌ها:

مینا جان امود معنی پر هم میدهد مانند امود دریا یعنی رود لبریز

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:

وخش در لهجه مردم دزفول معنی اسپند میدهد

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۳:

هویت به فارسی می شود شناسه . ولی به لری لغت زیبایی دارد و ان کسیتی است یتی در اخر کلمات لری به نظر پهلوی می اید مثلا دزیتی یعنی state of being stolen یعنی همان پسوند ity در انگلیسی است و ite در فرانسه ، زهی شکرپاره فارسی

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:

الهام واژه زیبایی است در فارسی روایی یافته و همه به کار می بریم ولی وخش را هم داریم که الهام از ان زیبا تر می ماند ولی وخش هم همان الهام است و وخشور یعنی کسی که الهام به او می رسد و یا پیامبر

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۸ - تعلیم خضر در گفتن داستان:

غلیواژمرغ گوشت ربا و موش گیر است و همان زغن زهی شکر پارسی!!

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۷ - در شرف این نامه بر دیگر نامه‌ها:

کدیور

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۸ - تعلیم خضر در گفتن داستان:

صلا زدن به معنی بانگ دادن است گر چه در هر موردی کاربرد دارد ولی بیشتر در مورد دعوت به خوردن و آشامیدن است

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۷ - در شرف این نامه بر دیگر نامه‌ها:

غارتیدن به یغما بردن و غارت کردن

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۷ - در شرف این نامه بر دیگر نامه‌ها:

درخت من از گوشه رست داستان خروب و انهدام و حضرت سلیمان را تداعی میکند

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۷ - در شرف این نامه بر دیگر نامه‌ها:

دریوزه بسیار زیباست و مناسب به جای سایا و متکدی

مینا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۷ - در شرف این نامه بر دیگر نامه‌ها:

در سفتن کنایه از سخنوریست و انشای سخن و در کل سفتن یا سوفتن یعنی سوراخ کردن که در گوهر سفتن هم داریم کع به معنی گوهر را سورهخ کردن است و کنایه از از بین رفتن دوشیزگی و بکارت

۱
۴۹۰۹
۴۹۱۰
۴۹۱۱
۴۹۱۲
۴۹۱۳
۵۴۶۰
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود