سعید در ۱۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - برج سلطنت:
چون نورزم مهر در رخش کانوار مه
مصراع فوق به نظر ناموزون می آید من که نتوانستم بخوانم لطفا تصحیح فرمایید.
علیرضا در ۱۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:
شراب محبتت هر نا پخته ای را آزموده و باتجربه میکند...
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:
می پخته را به عربی بختج می گویند که از فارسی پخته است
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:
توتیا در فرهنگ نامه های عربی فارسی دانسته شده است و ان از دوده ها گرفته شده است چون توتیا سنگی است که ماده ای دوده رنگ از ان بدست میاید
رضا در ۱۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:
در دوران دبیرستان شخصی برای من فالی گرفت که این غزل امد آنروز ها گذشت بدون اعتقادم به این غزل و فال ولی بعدها چندین بار تفالی به حافظ زدم که در کمال تعجب چندین بار همین غزل میامد حتی دوبار به صورت اینترنتی . گذشت و گذشت تا به خدمت سربازی رفتم و به یزد درحالی که مصرع سوم این غزل را بیاد نداشتم زمانیکه از یزد انتقالی گرفته و به شهر خویش برگشتم در کمال تعجب دیدم که سختی های فراوانی که در یزد کشیدم سالها قبل در فال من بوده
مِهر ساغِشْکْ در ۱۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
واژه “بر” درزبان فارسی به دو معنی آمده است
1 - بالا
2 - حاصل ، میوه ، نتیجه
اگر زبان خراسانیان را هم جزو فارسی به حساب آورید، بایست بگویم، بر، به معنی یادگرفتن و حفظ کردن هست و ما فارسی زبانان خراسان در مکالمات روزمره میگوییم:
کتا ر از بر کردم.
ئی درسها ر بر هستم.
پس "بر" به معنی حفظ و کردن و یاد گرفتن هم معنی میدهد.
عذرخواهی بخاطر اشتباه تایپی پیش آمده.
مِهر ساغِشْکْ در ۱۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
در باره نکات جناب حمید رضا گوهری:
واژه “بر” درزبان فارسی به دو معنی آمده است
1 - بالا
2 - حاصل ، میوه ، نتیجه
اگر زبان خراسانیان را هم جزو فارسی به حساب بایست بگویم، بر، به معنی یادگرفتن و حفظ کردن نیست و ما فارسی زبانان خرسان در مکالمات روزمره میگوییم:
کتا ر از بر کردم.
ئی درسها ر بر هستم.
مهدی در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۳ - حکایت تیرانداز اردبیلی:
من معنی شعرو نفهمیدم
ولی حتما یکی از همشهریام گل کاشته
ببین چیکار کردیم که سعدی شیرازیو به حرف آوردیم
یاشاسین اردبیلیم
یاشاسین آذربایجان
داماریمداکی قانیمسان اردبیل
قیمتو قوربان
سپهر احمدی در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:
بادرودبیکران
فکرمیکنم مصرع اول به صورت زیر باشد
زان می ناب کزان پخته شود هر خامی
سهیل در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:
درود به همگی
دوستانی که در مورد واژه بوی نوشتند اولا باید بدونند که رود بو داره برای همین بهتر یکبار کنار کارون برند تا بوی رود رو احساس کنند
دوم اینکه معنای قدیم واژه بو هست فره وشی در کتاب فرهنگ زبان پهلوی می نویسه بوی یا بوذ که واژه پهلوی هست به معنای بو عطر بخار در شعور و حس کردن است
سوم در کتاب ریشه شناسی واژه های فارسی علی نورایی بو را از ریشه واژه هنو اروپایی بهودا می دونه که به معنای آگاه بودن از چیزی است که هم ریشه واژه سانسکریت بودا که به معنای بیدار است می باشد
سپهر احمدی در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:
بادرودی بی کران بر روح بلند سراینده عالی قدر رودکی جناب استاد ایا نمیپندارید که سراینده میخواسته با استفاده از ارایه حس امیزی فضا سازی بهتری برای شنونده(پادشاه)فراهم کند؟
داریوش در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۸:
سلام میخواستم بدونم که "هنر نزد ایرانیانست و بس" یا "هنر نیز ز ایرانیانست و بس"
far rokh در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:
در آغاز بیت ششم عبارت "گفتم" وزن شعر را در هم می ریزد.ظاهرا عبارت درست "گفتمت" می باشد که با توجه به عبارات "نباشی" ،"گرت" و تکرار کلمه "تو" در شعر منطقی می نماید. البته در بعضی نسخ"گفته ام" هم آمده است
far rokh در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:
دربیت ماقبل آخر، مصراع دوم ، عبارت "به که ماند" به نظر درستتر است "از به کی ماند"
.... در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
در توضیح بیت یازدهم :فلک - که خود سوار با عظمتی است - به مثابه کسی است که اسب یدک شاه نصرة الدین را می راند; بیا ببین که فرشته با فروتنی دست در رکاب او زده است - با التماس از او حاجت می خواهد،جنیبه : یدک ، اسب یدک ، و جنیبه کش : آنکه اسب یدک را به دنبال می کشد،دست در رکاب کسی زدن : فروتنی کردن ، به التماس حاجت خواستن ،بعید نیست که حافظ هنگام سرودن این بیت ، بیت زیر از خاقانی را در نظر داشته بوده است :فلک جنیبه کش اوست بلکه ازسرقدرجنیبه وار فلک در لگام او زیبد**
مهدی رفیعی در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود:
با سلام ، جناب آقای اردستانی ، مصرع ( جهان گشت سرتاسر او را رهی ) یعنی اینکه : تمام مردم جهان به پادشاهی او گردن نهاده و اوامر ایشان را تمکین نمودند .
ناشناس در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۲ - به راه کردن شاه یکی را از آن دو غلام و ازین دیگر پرسیدن:
آن جوامردی که جان را هم بداد
لطفا کلمه جوانمردی را تصحیح کنید
علی جمشیدی در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:
بیت اول:
نگارینا به صحرا شو که بستان حله می پوشد
به جام ارغوان بلبل شراب وصل می نوشد
آ-ب در ۱۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:
خیام اینجا احکام و فرامین مذهبی زمان خود را به سخره گرفته...در واقع یکبار دیگه تاکید خود را بر این موضع نشان داده،"همانقدر که نمی دانیم از کجا آمده ایم، حیات بعد هم معلوم نیست."
بهشت ودوزخ زشت حکایت است، آنچه واقعیت دارد لحظه ایست که در ان زنده ایم.
افکار خیام بسیار بالاتر از فضای سخت مذهبی حاکم زمان خود بوده، همینکه هنوز با گذشت قرن ها ما هنوز قادر به درکش نیستیم.آیا واقعا هنوز شک دارین که به آخرت اعتقاد داشته!؟
حسین.مرادزاده در ۱۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵: