نوا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
من منظور سعدی رو از صید لاغر و کلاً بت آخرش متوجه نشدم میشه راهنمایی کنید؟
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:
زیرا خودپرستی مانع دیگر دوستی است
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:
سگ همان جانور و همراه ادم است اینجا و در ادبیات دوره إسلامی ایران نماد نفس شد ه است سگی بگذار یعنی خودپرستی بگذار ما ادمیم
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو:
حرون یعنی توسن و اسب سرکش اما حرونی توسنی کردن, حرنه هم همان است گویا نام اسب یکی از استانداران لرستان که همدوره زندیه بوده است و ناظم الامراء نام داشته هرنی بوده است از این لغت باشد ولی هرنیدن به لری بانگ استر باشد از بادپا و دراز گوش در فرانسه henir هم معنی شیهه اسب می دهد به زبان شاهنامه فردوسی واژه ویله کردن را به کار برده است که به معنی شیهه اسب است
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل:
پرمر به زبر نخست به معنی انتظار و أمید است و مسعود سعد به کار برده است ولی این جا یک کلمه نیست و پر همان کامل است
ناشناس در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۵:
در عبارت "معلم از آنجا که حس بشریت است با حسن کبیره او معاملتی داشت" واژه کبیره نادرست است واژه درست بشره است:
معلم از آنجا که حس بشریت است با حسن بشره او معاملتی داشت
ناشناس در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۳۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۰:
جای بیت سوم و چهارم باید عوض شود. بیت "گر از بسیط ..." بیت پایانی است
علیرضا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۸ - آمدن مهمان پیش یوسف علیهالسلام و تقاضا کردن یوسف علیهالسلام ازو تحفه و ارمغان:
وساده به معنی بالش و مخده است وگاهی به معنی مسند و اورنگ هم کاربرد دارد
علیرضا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۶ - تهدید کردن نوح علیهالسلام مر قوم را کی با من مپیچید کی من روپوشم با خدای میپیچید در میان این بحقیقت ای مخذولان:
خنک : خوشا
علیرضا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو:
طاحون یا طاحونه همان آسیاست
علیرضا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو:
همباز به معنی شریک و همان انباز و گازر به معنی جامه شوی و سفید گر
علیرضا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو:
اکمه به معنی نابینا و ابرص به معنی کسی که به برص مبتلاست و برص هم همان پیسیست
علیرضا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو:
حرون :توسنی ،سرکشی ود اینجا نافرمانی
بهزاد علوی (باب) در ۱۲ سال قبل، شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۰ - حکایت محمد خوارزمشاه کی شهر سبزوار کی همه رافضی باشند به جنگ بگرفت اما جان خواستند گفت آنگه امان دهم کی ازین شهر پیش من به هدیه ابوبکر نامی بیارید:
برای تعبیر درست بیت 13 (لطفاً ابیات را شماره گذاری کنید)
و با ابیات 49 تا 51 کاملاً آشنا و مانوس بشوید تا "مسجد سبزوار کائنات " در ذهن تفهیم کامل پیدا کند. اینطور بنظر می آید که در افکار و ذهن سراینده "سبزواری در کاینات نقش بسته که بطور طبیعی مسجدی هم دارد" که دربیت 13 هم إز همان مسجد سخن میگوید. البته بعضی إز مفسرین تعبیرات دیگری إز این بیت کرده اند که إز دیدگاه این حقیر نمیتواند درست باشد، به چند دلیل: در درجه اول سراینده به مسجد در نهایت احترام نگاه میکند - که امکاناً همگان در این مقوله متفق القول هستند - و بنا بر این نمی تواند که مسجدی را که در نهایت احترام موجود است
را با نشیمنگاه طی کند.
دیگراینکه واژه "ک-و-ن" در زمان مولانا به معنای کائنات مستعمل بوده و نه به معنای نشیمنگاه.
گونه سومی هم بالاجبار باید در مد نظر باشد که نیکلسون وتمام عناصر و عمال انگلیس در پی آن هستند که به عناوین مختلف و تحت لفافه به دین مبین و شریف اسلام و ارکان آن لطمه بزنند و حتی توهین نمایند و بهتر است که آزادگان و آگاهان دم به دام أیشان ندهند ... تا چه قبول افتد و چه در نظر آید
امین در ۱۲ سال قبل، شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷ - نالهٔ ناکامی:
سلام فکر کنک بیت اول اشتباهه و به جای ترک اول باید یار بیاید
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:
فخر الدین اسعد پهلوی دان بوده است و سر سایی به استانه خداوند را مانند فردوسی میبینیم باز
علیرضا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۸:
شنگرف اکسید سرب که سرخ رنگ است و در نقاشی کاربرد دارد
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۶:
با درود به روان فردوسی پاک زاد أثیر علی رغم اینکه در عربی و انگلیسی وجود دارد هندی گرفته شده و از زبان دانای هندی اورده شده است امروز میدانیم أثیر از اتور پهلوی است که در اغاز ادربایگان هم هست و شاید در هندی هم ریشه داشته بأشداق عربی و انگلیسی نیست رحمت بر ان تربت پاک باد
محسن در ۱۲ سال قبل، شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۹:
اصلاحیه مصراع آخر :
"یعنی که خموش ، بیع کن کارزان است "
بهزاد علوی (باب) در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۶ - به یاد عشقی: