شهلا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۱۹ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
باورم نمیشه کاری به این زیبایی انجام بشه من از این شعر خاطره دارم کلاس دوم دبستان در نمایشنامه موش وگربه نقش یکی از گربه هارو داشتم در یک شهر کوچک ایران مثل شوشتر واین باعث شد من با این اثر واین شاعر در سنین خیلی پایین اشنا بشم توجه کنید به سیاست گذاری یک مدرسه ابتدایی در یک شهر کوچک در انزمان
سعید در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:
در بیت هفتم ، مصرع دوم ، "سوال " صحیح است
سعید در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:
بیت دوم ، مصرع اول ، بیاد دوست صحیح است
سعید در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:
در بیت 5، مصرع دوم ، کلمه بیابان صحیح است.
متین در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:
مطمئن هستم این شعر درست است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار *** دگر عضو ها را نماند قرار
توکز محنت دیگران بی غمی*** نشاید که نامت دهند آدمی
متین در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۸:
بسیار آموزنده و درست است
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:
شعر های عرفانی سنایی انسان را به سوی معشوق خود سوق می دهد وجای شکرش باقیست که ایران دارای شاعرانی همچون این بزرگ مردان است
بی رنگ در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۵:
ابیاتی از این شعر زیبا در دستگاه راست پنجگاه توسط استاد محمد رضا لطفی در نوار قافله سالار به طور زیبایی آهنگ ساری وبداهه خوانی شده است.
ساناز در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:
شرح عرفانی این غزل در لینک زیر موجو د است. همراه با دکلمه ی غزل، خوشنویسی این غزل و فیلم و موسیقی:
پیوند به وبگاه بیرونی
hamid در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴:
از خانم رجایی سپاس گزارم. معنی وازها بسیار مفید بودند.
حمید فلاح مدواری در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۴:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
درود بر مولانا
درود بر محسن چاوشی
حمید در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۴:۵۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵:
تا قبل امدن دمو آهنگای محسن چاوشی کسی اصلا واسه این گنجینه های بزرگ فراموش شده نظر هم نگذاشته بود
حمید خادمی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ در مدح شاه شیخ ابواسحاق:
با سلام، و سپاس فراوان
و عرض فروتنی و ارادت بابت کار سترگی که به انجام رسانده اید،
توضیحی را درباره مصرع نخست بیت چهارم (نکال شب که کند در قدح سیاهیِ مشک) ضروری می دانم:
شکل صحیح این مصرع، "زغالِ شب که کُنَد قدْح در سیاهیِ مشک" است.
تقریباً تردیدی نیست که کاتبان حافظ، ابتدا "قَدْح" (به معنای ریختن) را "قَدَح" خوانده اند و در تکاپو برای تصحیحِ وزن، چاره ای جز تبدیلِ "قدْح در" به "در قَدَح" ندیده اند. زغال را نیز -چه بسا به دلیل شکل ظاهریِ آن- "نَکال" به معنای مجازات کردن پنداشته اند.
سالها این مصرع آزارم می داد، تا اینکه در فروردین 1371 (سی سال داشتم در آن زمان)، دیدگانم که به "حافظ به سعی سایه" منوّر شد، در آن به جست وجوی مصرع اشاره شده پرداختم و این معنا را دیدم و حظّ بسیار بردم از اِشرافِ بی همتای "سایه".
ناگفته نگذارم که نازنینِ زنده یاد، دُرِّ شاهوار و استادِ بی بدیل بزرگوار، عباس زریاب خویی نیز جداگانه عیناً به همین نکته دست یافته اند.
کوتاه سخن، غرض از بلفضولی بنده صرفاً یادآوری بوده است و بس.
با احترام فراوان و سپاسی دوباره بل هزارباره،
حمید خادمی
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۹:
با سلام
در جواب آقای مقیمی:
این بیت دلیل عدم باور مولانا به معجزه شق القمر نمیشود؛ چند بیت قبلی در مورد معجزات پیامبران میگوید: ... اگر مرگ را باور کردی، پس به تمام مقامات و قدرت و مال دنیا بخند ... اگر عیسی را دیدی پس بر هر چه شهوت بخند ... پیامبر اسلام که به مکتب نرفته را دیدی که قران نوشت، پس بر هر چه فضل و علم اکتسابی دنیاست بخند ... شق القمر را باور کردی، پس بر علم و استدلال خودت و هر چه در کائنات است بخند، چون این چیزها با علم نجوم ثابت نمیشود ... خیلی بالاتر از این حرف هاست. (و میدانیم که مولانا همواره نفس و خود را نکوهش کرده) اینجا از معجزه شق القمر به عنوان قویترین دلیل برای بی ارزش بودن "خود" مثال زده است.
امید در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:
با زهرا موافقم عاااااااااااااااااااااااااااااااااالیه
سایه در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵:
خیلی خوبه که آدمایی مثل محسن چاوشی مارو با این گنجینه های گذشته مجدد پیوند میده
:)
فرادرمانگر در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
با سلام.
انسان امروز تمام این آگاهی ها را در روح جمعی خود دارد.
مریم در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۶۱:
مصرع اول بیت دوم:ته که مرهم نه ای زخم دلم را(یا داغ دلم را یا ریش دلم را)زیرا داغ ریش یک مضاف ومضاف الیه غیرمتجانس است ووزن شعر راهم بهم میریزد.
سعید در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:
در مصرع آخر با توجه به معنی کل غزل و ایضا وزن غزل به نظر می آید واژه "رای" به اشتباه آورده شده ، رای به معنی قصد یا دیدن است ، در ضمن
"در می آر "نباید روی هم نوشته شود
صحیح : "ما را به کوی لالهرخان در مِی آر، مست"
سمیر در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او: