گنجور

حاشیه‌ها

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۳۸:

پاسخ به نوشته آقای تبریزی
برخی به معنای قربان و فدائی
به قرینه مصراع های دیگر کاملا صحیح و مناسب است.

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۳۰:

در مصرع اول
شاید یعنی شایسته است.

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۹:

به نظر می رسد
هنگام وداع هست مناسب باشد

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۷:

به قرینه ی اینکه
در مصرع اول به پریروز
در مصرع دوم به دی(دیروز)
در مصرع سوم به امروز
ودر مصرع چهارم به فردا
اشاره دارد.

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۷:

به نظر می رسد پریر که همان پریروز است.
در مصرع اول باید تصحیح شود؛
آتش‌روئی پریروز در ما پیوست
پریر --->پریروز

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۵:

با آقا کاظم موافقم!

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۴:

آن کودک نعل بند را به بدر(ماه) تشبیه کرده که به سم اسب هلال(نعل) می بندد.شاعر با استفاده از بدر و هلال در یک مصرع زیبایی خاصی به شعر بخشیده است.

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۲:

ز عز خود و ذلت من بیش مناز کاندر پس پردهٔ فلک بازی‌هاست
یادآور شعرقائم مقام فراهانی شد که امیر کبیر با انگشت خونین بر دیوار حمام کاشان نبشته بود:
روزگار است این که گه عزت دهد گه خار دارد
چـــرخ بازیـــگر از ایــن بازیچه ها بسیـار دارد

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۹:

با سمیرا خانم موافقم!
به نظرم در اینصورت معنی بهتر است...

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۶:

معنی بیت دوم:
با نگاهش ویران می کند هستی کسی را که سینه اش از غم عشق او پاره شده .

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۴:

به نظر می رسد
در مصرع چهارم ای جان جهان مناسب تر باشد
جان جهان خطاب به معشوقه !

علی کاظمی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:

بابام عاشق این غزل سعدی است واقعا زیباست

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷:

ظاهرا فصاد به معنی رگزن است

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۳ - دیدن و نادیدن:

یکی از رفقا شعری گفته بود
که یک بیت از ان مناسب آخرین بیت این شعر پروین است:
افسـوس که با وجـود سنـگ و بت و چوب
فــــارغ ز خـــیال خــــود پرستی نـشدیم

وحـ_‗ـیـ‗_ـد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵:

حضرت حافظ هم در غزلی که با
مطلع :
حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
همانند این غزل سعدی به پایان میرساند:
بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار
که با وجود تو کس نشنود ز من که منم

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:

او بر خود کلمه رحمت را فرض کرده است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:

عبد المنان برادرم باید مهربانی گذشت و بزرگواری پیشه مان باشد . درود به تو از ایران مهربان

عبدالمنان فطرت افغانستان در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:

با عرض سلام بر روان باک حضرت محمد ص و درود بر سرور خراسان زمین وهمجنان به شما دوستان بی نهایت عزیز.
برادر عزیز من جناب آقای جمشید تمام اهل سنت با تمام وجود خود از اصحاب رسول الله ص دفاع میکند و بیشترازجان خود دوست شان دارند واینهم به این نیست که شما شیعه هستید وبه حضرت عمر وبعضی از صحابی دیکر توهین میکنید ما جون که سنی هستیم به حضرت علی توهین کنیم، به عقیده ما دربین حضرت علی وحضرت عمریا دیکراصحاب هیج فرقی نیست، هردویش بیش ما عزیز واز یک منزلت وجایکاهی که همانا هردویش صحابه رسول الله واز خلفای راشدین است. با عرض معذرت شاید درینجا جای جنین موضوعاتی نباشند.

عبدالمنان فطرت افغانستان در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:

با عرض سلام بر روان باک حضرت محمد ص و درود بر سرور خراسان زمین وهمجنان به شما دوستان بی نهایت عزیز.
برادر عزیز من جناب آقای جمشید تمام اهل سنت با تمام وجود خود از اصحاب رسول الله ص دفاع میکند و بیشترازجان خود دوست شان دارند واینهم به این نیست که شما شیعه هستید وبه حضرت عمر وبعضی از صحابی دیکر توهین میکنید ما جون که سنی هستیم به حضرت علی توهین کنیم، به عقیده ما دربین حضرت علی وحضرت عمریا دیکراصحاب هیج فرقی نیست، هردویش بیش ما عزیز واز یک منزلت وجایکاهی که همانا هردویش صحابه رسول الله واز خلفای راشدین است. با عرض معذرت شاید درینجا جای جنین موضوعاتی نباشند

رسته در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۹ - شرح آن کور دوربین و آن کر تیزشنو و آن برهنه دراز دامن:

ناشسته در بیت 26
به بیت 7 بخش 118 ( بخش قبلی همین داستان) بر می گردد:
مردم ده شهر مجموع اندرو // لیک جمله سه تن ناشسته‌رو
شاهد های دیگری برای این واژه در اشعار مولوی وجود دارد، به عنوان مثال به این قسمت ها نگاه کنید:
غ 800
ور دو دیده به تماشای تو روشن گردد
کوری دیده ناشسته شیطان چه شود
غ 817
از ستیزه ریش را صابون زدند
وز حسد ناشسته رخسار آمدند
غ 1643
گلعذاریم ولی پیش رخ خوب شما
روی ناشسته و آلوده و بی‌تمییزیم
غ 2427
نقشی که بر دل می‌زند بر دیده گر پیدا شدی
هر دست و رو ناشسته‌ای چون شیخ ذاالنون آمدی
غ 2589
با سینۀ ناشسته چه سود ز رو شستن
کز حرص چو جارویی، پیوسته در این گردی
مثنوی 2/96
پس تو ای ناشسته‌رو در چیستی
در نزاع و در حسد با کیستی
م 3/142
روی ناشسته نبیند روی حور
لا صلوة گفت الا بالطهور
م 4/8
که ز هر ناشسته رویی گپ زنی
شرم داری وز خدای خویش نی
م 4/134
بندگی ناکرده و ناشسته روی
لقمهٔ دوزخ بگشته لقمه‌جوی
م 5 / 8
یا بریزد بر گیاه رسته‌ای
یا بشوید روی رو ناشسته‌ای

۱
۴۸۰۰
۴۸۰۱
۴۸۰۲
۴۸۰۳
۴۸۰۴
۵۴۱۷