امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۳ - به دوستی خوشدل نام فرستاده:
مانا یعنی ماننده، پایدار ، اما معنی معنا هم می دهد .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
درود فرنبغ داد گی به تو بر خوان برادر برایمان
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن:
دوست دارم هنگامی که کسی این شعر را می خواند نگو ید که این کلمات دیگر وجود ندارند بلکه جوانمردانه و ازادمردانه بگوید من فارسی نمی دانم ، من خستو می شوم ، با درود به مسعود سعد زباناور
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن:
نویدن یعنی لرزیدن و گریستن ، نال هم که نی است پس نال نویدن یعنی نی جنبنده و صحنه خلنگ زار را در وزیدن باد به یاد ادم می اورد ، بسیار زیباست ! زهی شکر پاره فارسی
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۹ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن:
با او نمی توانی که چخی ! یعنی حریف او نیستی
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن:
کشفته بر وزن شکفته وارون شکفته است یعنی پژمریده
مهدی رفیعی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
براساس روایت " بند هشن " سام دوازده فرزند داشته که شش تا از آنها پسر بوده ولی فردوسی شاید برای ایجاد بار عاطفی و تاثیر و ماندگاری بیشتر یا عدم اطلاع از منبع پیشگفت این مسئله را رعایت ننموده و سام را بدون فرزند معرفی کرده .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
درود به مهدی نیکرایمان
مهدی رفیعی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
چگونه است فرزندی را با مو و مژگان سپید در حد نابودی به البرز کوه می سپارند ولی بعد از هفت یا هشت سال آن موها نه تنها موجب سر افکندگی سام نیست بلکه نشانه ای از زیبایی و پهلوانی تلقی میشوند . رمز این چرخش در باورها و آیین های گذشته نهفته است زال اکنون در مرحله ای از تعالی و ارتقا ء قرار گرفته که دوران کودکی را پشت سر گذاشته و به عنوان یک نوجوان وارد اجتماع گردیده بطوری که آماده همسر گزینی شده . فریدون نیز با گذراندن چنین دوره ای تحت هدایت گاو پرمایه این مرحله را طی می کند .
مهدی رفیعی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳:
به نظر می رسد با عنایت به معنای ابیات زیر :
چو آمد به نزدیکی شهریار
سپهبد پذیره شدش از کنار
درفش منوچهر چون دید سام
پیاده شد از باره بگذارد گام
باید جای ابیات عوض شود یعنی سام با دیدن درفش منوچهر از اسب پیاده شده و به نزدیک شاه میرود و منوچهر او را در آغوش می گیرد
SelfAlee در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۱:
>> بیت هفتم، «تا»توانی درست است.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۵ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۷ - از زندان بالاهور که مولد اوست سخن گوید:
به ارزوی پایداری سرزمینمان که درکه ان را به هیچ کجا نمی دهم . و درود به مسعود سعد سلمان که برای دماوند و لاهور دلتنگ بود و نیک از ایران زمین نوشتن زیر نوشته های مسعود سعد هم دردی با ان بزرگ مرد خرم خامه است .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۷ - از زندان بالاهور که مولد اوست سخن گوید:
درک ( جهنم )هم که از دره به اضافه ک بنیاد شده است یعنی دره ،اما جهنم که لغتی عبری است یعنی دره و امده که نام دره ای بوده در پیرامون اورشلیم قدیم. درک گویا ترجمه ی ان است به عربی هم درک الأسفل امده است ، جالب است که در کمدی الهی هم جهنم inferno است که مانند inferior است یعنی زیرتر !
البته درکه در تهران درکه ای هست که چون باغ بهاری است با تخت های چوبین و پیراهه ها ( راههایی ویژه قدم زنی نه ماشین رو ) و لواشک و مغز گردوی دروا ( معلق ) در اب و اوند ، کباب بریان و دود نارگیله ( قلیان ) که البته با اخرین مورد همساز نیستم . گمان کنم گرسنگی ماه مبارک نوشته هایم را کمی خوش گوار کرده است .
عنصرالمعالی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۳ - چیستان و گریز به مدح آن بزرگ:
پدرش سعد ،خودش مسعود و پسرش سعادت نام داشته اند
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۳ - چیستان و گریز به مدح آن بزرگ:
مسعود هم خود معزیی می توانست بود ولیک بند و پندش زمانه داد !
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۳ - چیستان و گریز به مدح آن بزرگ:
نگارش لعل بصورت لال هم می تواند باشد ولی لل هم که دربیت 10 امده هم خوبست ، لک و لاک و لال همه یعنی سرخ
کپه مرگ در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۳ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن:
چخیدن میشود کوشش کرون و نیز همانند اینجا ستیز کردن
همچون خری در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۰ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۷ - از زندان بالاهور که مولد اوست سخن گوید:
حضیض میشود پستی و نشیب و در مصراع بعد کلمه اوج را به کار برده
دیر گیر در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۱ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۹ - هم در مدح او و شکوه از تیره بختی:
اعور میشود یک چشم و تنگی روزن و سوراخ را خیلی زیبا بیان کرده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۳ - به دوستی خوشدل نام فرستاده: