گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن:

کوکنار هم اکنون به دری افغانستان تریاک را گویند و تریاک خود یونانیست narcotic هم به همین برمیگردد

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۶ - رزم دیگر گرشاسب با شاه طنجه:

فرسب به تیر سقف خانه گویند و گرز در دست یل را به تیر میانی سقف همان نده کرده است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان:

دست برماه کردن بلند پروازی ناموفق

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون:

هوید پوشش گرداگرد کوهان شتر است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون:

زه یزدان شمر نیک و بد را درست ،این بحث داغی دارد از اینکه إیرانیان زرتشتی بدی را به اهریمن پیوند میدادند و نیکی را به اهورا و مسلمانان ایرانی چنانچه قران کریم می فرماید بگو ای پیامبر انچه نیکی ست از پروردگار است و انچه بدیست از نفس شماست را سرمشق دارند و زشتی ها از بی راهی کردن جانهای ماست چنانچه اسدی روشن ساخته است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون:

کت به معنی تخت می باشد و نیز کاریز و کناد( قنات) و امروزه در دزفول و شو شتر خانه هایی که کنار رود در ماسه میکنند را نیز کت میگویند و خانه معنی میدهد و کی هم همین معنی را میدهد مانند کیخا که صاحب و اقای خانه معنی میدهد و کتبانو یا کدبانو که خانم خانه است از دیگر کلمات با معنی خانه که از وهم امروز ما پاک شده است شان است چنانچه کاشانه و شانه هر دو دارند شانه به مناسبت خانه خانه بودن و بعضی ها گلشن را نیز چنین دانند و کهنتر ین کلمه هوشنگ است که یعنی انکه خانه خوب دارد

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون:

کیومرت یا گیو مرث از گیو یعنی جاندار برساخته شده و مرت که همان مرد است یعنی انسان و گیو به کردی در گیان به معنی جان ماننده و در انگلیسی و فرانسه در bio مثل بیولوژی

علیرضا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۶ - داستان دهقان توانگر:

گذار به معنی گذشتن یا عبور کردن و چنیود یا چینه ور به معنی پل صراط

نصیر میرالی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۴:

تا جایی که بیاد دارم در کتب درسی بیت هشتم به این صورت به ما آموخته شده بود:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
اگر اشتباه میکنم که هیچ، اگر نه، کسی دلیل این تحریف را میداند؟

مهرنوش در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱:

بیت آخر حریف جنس یعنی چی؟

علیرضا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۴ - رزم گرشاسب با سالار فغفور:

گراینده به معنی مایل و متمایل بسیار زیباست

علیرضا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۱۰ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۴ - رزم گرشاسب با سالار فغفور:

اکحل به معنی چشم سرمه کشیده ولی طبیعی و از روی خلقت،اسب با همین مشخصات را کحلا گویند...

علیرضا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۳ - خبر یافتن فغفور از کشتن جرماس و قلا:

بشکول بهمعنی چست و چابک و گاها جلد از بشکولیدن به معنی پر توان و نیرومند بودن

داتیس خواجه ئیان در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:

ای کاش برای درک بهتر معنای این مصراع اعراب آن را هم به شکل زیر درج کنید تا خوانندگان نه چندان حرفه‌ای هم لذت ببرند از شور کلام سعدی:
وقتی کمندِ زلفت، دیگر کمانِ ابرو.... این می کِشَد به زورم، آن می‌کُشَد به زاری
می‌کِشد و می‌کُشد کل مصراع را بیان می‌کنند که دلدار با کمند زلف می‌کِشد و با کمان ابرو می‌کُشد که کمد و کمان کار متفاوتی دارند و هر دو ابزار کشتار در روی دلبر به کمال جمعند و مشغول کار....

علیرضا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۲ - رفتن نریمان به شهر فغنشور:

لاتو نردبان ریسمانی

علیرضا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۱ - داستان قباد:

شمن باوری یا shamanismنام یک رشته باورهای دینی در بعضی اقوام است که هنوز بزرگان این باور را شمن گویند

علیرضا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۴۰ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۱ - داستان قباد:

شمن به معنی بت پرست یا صنم پرست آمده ولی در اصل به معنی داناست،

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۵ - جادویی کردن ترکان بر ایرانیان:

اینجا وقتی می گوید به نام خدای سروشی سرشت به شهریور مهر اردیبهشت منظورش ماه های سال نیست بلکه فروزه ها ویا امشاشپندان و فرشته های بلند پایه خداوند قسم خورده است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۳۱ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۳ - خبر یافتن فغفور از کشتن جرماس و قلا:

فرغول غفلت و بشکول چالاک

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۱ - داستان قباد:

قباد کواد بوده است .

۱
۴۷۸۶
۴۷۸۷
۴۷۸۸
۴۷۸۹
۴۷۹۰
۵۲۶۸