محمد در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۴۱:
فکر کنم بیت دوم باید این باشه : بر جگر بسکه در آن حبس فشردم دندان
کیم من؟ در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲ - مسافر مجنون:
صیحه: فریاد، بانگ
صحیه: بهداری!!!
شهریار۷۰ در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
دوستان من یک خواهش دارم ، آیا هنوز هم جز استناد به دیوان مصصح علامه قزوینی و دکتر غنی دلیل و برهان دیگری هم هست که در بیت دوم کشتی شکستگانیم بخوانیم و نخوانیم کشتی نشستگانیم؟ چون بنا به مطالبی که من در این چند مدت دریافتهام مجبوریم کشتی نشستگان ضبط کنیم.
دلیل دیگر اثبات این لغت تصنیف زیبایی است که شهرام ناظریان بزرگ اجرا کردهاند.
بنا به پژوهشهای استاد آهی قدیمیترین دست نوشتههای دیوان حافظ که به سالهای 815 قمری به بعد برمیگردد اکثرا کشتی نشستگانیم ضبط کردهاند.
حال از بعد معنی بگذریم که در چند پست قبل در مورد آن حرف زده شده است.
خواهش میکنم بزرگان در این مورد به من کمک کنند.
تاوتک در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
این القاب معمولا به دین ختم میشده اند یا حق و یا الله برای انبیا اما در زمان زندیه ختم شدن القاب به علی باب شده است
تاوتک در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
ضیاالحق هم لقبی است که مولانا برای حسام الدین برگزیده است در شرح جامع مثنوی از زعفر نصیری قسمتی در باب القاب طریقتی آورده شده که خواندنش خالی از لطف نیست اما برای دوستانی که دسترسی ندارند عرض کنم که برخی این القاب را فقط برای مشایخ به کار میبرده اند اما مولانا مریدان را نیز لایق لقب داشتن دانسته است
تاوتک در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
کفته میشود شکافته شده و شکفته
شهریار۷۰ در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
بزگا که شما دو تنید
بندهی کمترین در اندازهی اظهار نظر در مورد ادب فارسی نیستم ، اگر هم نظری دهم منشا آن را بیتردید ذکر میکنم. بیشک شما بزرگواران خیر و پیشرفت فارسی و فارسیزبانان را میخواهید.
شاید اگر زیباییها و طرفهکاریهای حضرت حافظ به گوشم نمیرسید به هیچ وجه با شما اساتید آشنا نمیشدم. این هم از الطاف خواجه بزرگوار است. امیدوارم پس از این دگرباره بر دانستههایم افزوده شود.
یا حق
تاوتک در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
در بیت اول از تاخیری سخن میرود که مابین دفتر اول و دوم پیش آمده است که گویا به خاطر افسرده شدن حسام الدین است که در اثر واقعه مرگ همسرش روی داده است اما به نظر حادثه فوت همسر یکی از نزدیکان آدم نمیتواند دلیل خوبی برای این موضوع باشد .دراین باره خوانده ام که این شاید این تاخیر به خاطر این بوده است که شرط ظهوراین بوده که گذر زمان حکمت و معرفت پیش آمده ی احتمالی را قوام بخشد .همانطور که در مصرع بعد هم شرط تبدیل خون به شیر تولد دانسته شده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
قیاس می شود هم شماری
امین کیخا در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
امدن سود با سودا بسیار زیباست
ستاره در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
درود
"ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت "
خلاصه بیت یعنی :
قصه هجر راکوتاه کن و برگرد
که من با چشم دل تو را درک کردم و دیدم
"خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت"
اشاره به بدور انداختن یا سوختن خرقه زهد یا همان
راه رسیدن به خدا از طریق علم آموزی دارد ،
حضرت حافظ ن با چشم ظاهر بلکه با چشم باطن وجود بیکران الهی را دیده و درک کرده، و به سخره گرفتن زهد و زاهد و صوفی و... امثال آن در تمام اشعار حافظ با زبان طنز و رندانه حافظ مشهود است
یاشار در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:
با سلام
بیت38 که بدین طریق نوشته شده: بر گرفتت سد ره و طوبی ز راه. واژه "سد ره" باید به صورت "سدره" که اشاره به درخت "سدره المنتهی" داره اصلاح بشه.
با تشکر
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
علی اکبر در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸ - زمانه:
با سلام و احترام به دوستان عزیز در مورد مصرع دوم از بیت اول:زمانه چون نگری سر به سر همه پند است.زمانه منتظر کسی نمی نشیند که نکو بنگرد یا نانکو.بر اساس دیده ها و تجربیات شخصی احساس می کنم هیچ استادی بی ملاحظه تر از زمانه و روزگار وجود ندارد.نکته دیگر زبان شعر رودکی است که آیا مصرع ذکر شده بیشتر به این زبان نزدیک است یا این مصرع:زمانه را چو نکو بنگری همه پند است.که این کار به مطالعه ی دقیق نیاز دارد که نه در تخصص من است نه جای بحث مفصل.اما ذکر کنم که ذهن من بیشتر همان را می پسندد که گنجور عزیز ذکر کرده است.
ستاره در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
درود
من صاحب نظر و نکته سنج نیستم اما فکر میکنم مقصود و منظور حضرت حافظ دراین غزل دل خودش باشد به دل خویش که معشوق و حیران وادی عشق است میگوید که چنین باش و چنان باش درمراحل سلوک بعد از مقام وصل یا درک جمال معشوق فصل وهجر است تا وصل و درک مقامی دوباره، و انگار این سخنان را حضرت حافظ در مرحله هجر یا فصل و دوری خطاب به دل خود و در اصل خویشتن خویش میگوید
اساتید محترم آیا نظر من صحیح است ؟
جدا در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۲:
سبکتکین نام موسس سلسله غزنویان است...
و ایاز نام غلام درگاه شان...
یعنی نصیحتت بی فایده است...
.
.
در غوغای عشقبازان استاد شجریان که دوستان اشاره کردند مصراع چهارم بجای؛ حقیقتست , حقیقی است خوانده شده است...
که انصافا بسیار زیبا اجرا شده...
.
.
بادرود.
اناالحق در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴:
درود برهمه کسانی که نظرهای جالبی نوشتند خاصه حضرات صفت الله(صفی جان)و نیزفخر الدین
که اولی سخنانش دلنشین بود وثانی از پندار نیک خود سخن رانده است که به نظرم این نیکوست.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۱ - بیان آنک فتح طلبیدن مصطفی صلی الله علیه و سلم مکه را و غیر مکه را جهت دوستی ملک دنیا نبود چون فرموده است الدنیا جیفة بلک بامر بود:
به روی چشم از همین امشب . استاد بزرگوارم
امین کیخا در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
دیوان امیر معزی را یک نگاه بینداز و نیز عنصری و منوچهری و تا امروز هم هر روز شاعران فدای بشوم همه را گفته اند شجاعت کجاست ؟ به نگاه من شجاعت یک فضیلت اخلاقی بسیار بلند و یکی از چهار ویژگی اخلاقی اصلی است اما ادیبان کمتر نترس و بی باک بوده اند .اگر فردوسی شهامتی را نشان داد در گورستان بی نشانی به خاک سپرده شد و او یک مرد است و بی همتا .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
شجاعت ! ادبیات ! پس این همه مدیحه ها و فدات بشم ها را چه کسی سروده ؟
حسین حیدری در ۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹: