گنجور

حاشیه‌ها

Patriot در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹ - جواب بهار:

لطفا نظر من را درج کنید.
بهار طبعش همین جوری بوده و بخاطر بالا بردن خودش و یا چاپ مطلبی در روزنامه که در معرض دید همگان بوده از هر کی بدش میومده راجع بهش شعرای کنایه ای و رکیک می نوشته.یا از کسی پول میگرفته تا علیه بدخواهانش شعری تو روزنامه چاپ کنه.همین کار و با عارف قزوینی شاعر ملی میهنی و دیگران هم کرده بود.هر جا هم بعدش پشیمان شده گفته شعر از من نبوده و از فلانی بوده.واقعا مسخره است...ایشان شعر و شاعری رو با گود زورخانه اشتباه گرفته بود.خودش یه جا به دنبال اندیشه رضاخان بود بعدش بر علیهش شد جایی دیگه طرفدار مشروطه و بعدش علیهش و...
مشک آنست که خود ببوید...

شبرو در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

سلام آقای رضا
سعدی خود را گدای شهر می خواند نه شخصی را که در ابیات قبل درباره ایشان می گفت. اگر به مصراع اول بیت چهارم دقت کنید خواهید دید که صحبت از سوم شخص غایب تمام شده و اشاره به اول شخص است.

شبرو در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۳:

شعیب با سایر قوافی نمی خواند. رعایت این جزئیات برای قدما مهم بوده است.

شبرو در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۳:

کمان چاچیان بیت مشهور فردوسی را به یاد می آورد:
بر او راست خم کرد و چپ کرد راست * خروش از خم چرخ چاچی بخاست

شبرو در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۳:

"عجایب های عالم" حشو است. عجایب خود جمع است و نیاز به های جمع ندارد.

تردید در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱:

جان به لب آمد از غم دوری مرگ و فنا شد حاصل من
ثمن غرامت کی بستاند دل ز نگار قاتل من
آتش حسرت سرزند از دل گر نگشایی برقع رخ
چون ننمایی آن رخ زیبا دود برآید از گل من
چشمه ی اشکم خون دل است و ساحل امنم در بر تو
موج و تلاطم گو برساند غرقه ی خون بر ساحل من
فرصت فکر و چاره گشایی بازستاند رنج فراق
چاره سبب کن بر دل مجنون یا به جنون این دل من
در شب هجران در پی آنم تا که بجویم نور وصال
پرتو بیفشان در شب هجران با قدمت در منزل من

مرتضی ( باران) در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۲:

همان که محمد عزیز در حاشیه ی قبلی اشاره کرد. ممنون

مرتضی ( باران) در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۲:

مصرع آخر
شاید این باشد
از " " عشق ِ " " تو عاشقان به روزی بدرند

قدرت ا... احمدی نژاد قزوینی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۹ دربارهٔ عراقی » عشاق‌نامه » فصل اول » بخش ۲ - مثنوی:

با عرض سلام و ارادت
در مصراع دوم از بیت سوم ماقبل آخر غزل به نظر میرسد
"را" اضافه باشد زیرا وزن بیت را تا حدودی بهم زده است . احتمالأ اشکال نوشتاری یا تایپی باشد.لذا این بیت به صورت
زیر روان تر خوانده شده و سلیس تر بیان میشود :
" این صفا زان نظر پدید آمد عشق آنجا مگر پدید آمد "

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:

دربیت درشب هجران مرا پروانه... ..........اگر پروانه را ان حشره بدانیم بیت معنی درستی نخواهد داشت ,درصورتیکه جواز و جواز عبور معنی کنیم انوقت معنی ان درست خواهد بود, درضمن بیت دارای ایهام تناسب نیز می باشد,
ارادتمند,فروتن

حنیفه نژاد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

در توضیح دم عیسی صبح : صبح به حضرت عیسی تشبیه شده است که با نفس خود همه چیز را زنده می کند ، آن چنان که حضرت عیسی با نفسش مردگان را زنده می کرد . ضمنا عیسا خوانده نمی شود بلکه عیسی E30 خوانده می شود

رضا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

نکته دیگه هم گدای مجلس خوندن یه شاه زاده با عقل جور در نمیاد
اما پیامبر خب همه میدونیم که وضعش خوب نبوده

کمال در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۵:

باعرض سلام ودورودخالصانه به قول یک لهجه همدانی،شهرbabataher(پ.ن.پ)بگذریم جمع دوبیتی حاضرمصادف است. :7135. ،فعلا،بدرود

merce در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:

جناب دکتر ترابی گرامی
نثر را به این زیبایی نوشتید کاش به نظم اش می آوردید
با ادای احترام
مرسده

سیاوش مرتضوی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » ساقی‌نامه:

با سپاس، لطفا در همه بیت ها «مئی» ها به «می ای» اصلاح شوند، زیرا اول اینکه همزه از حرف های زبان فارسی نیست، و دوم اینکه شکل معرفه این کلمه مء نیست و می هست.

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۳:

سلام میخواستم بدونم ای سی و دو چیز استعاره از چه چیزایی هست

مختار قلی زاده در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

بنظر من ، گوسپندی برد هرروز گرگ معود ازگله
گوسپندان دگر خیره براو مینگرند
درست است الله اعتم.

کاظم ایاصوفی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:

آخرین مصراع بجای از باید ز نوشته شود

تهامی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

خداقوت و آرزوی پیشرفت روز افزون برای پدر و پسر ....

مهدی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:

سلام.
افتقار به معنی فقر و احتیاج است که در مقابل احتشام (به معنی شکوه و بزرگی) قرار گرفته و غیر از افتخار است.

۱
۴۳۱۴
۴۳۱۵
۴۳۱۶
۴۳۱۷
۴۳۱۸
۵۴۸۵