سیاوش در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳:
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست
هر 4 مصرع هم جدای از هم مثل شده اند
سیاوش در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱:
که گفت پیرزن از میوه میکند پرهیز؟
دروغ گفت که دستش نمیرسد به درخت
سیاوش در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۹:
ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد
غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد
سر که نه در راه عزیزان بود
بار گرانی است کشیدن بع دوش
سیاوش در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۹:
در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم
بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد
احتمال فراوان بیشترین مثل های فارسی از نظم و نثر سعدی است.
سیاوش در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۶:
{وز بستر نرمش به خاکستر گرم نشاند}
همین میان متن زیبا مثل شده است
پویان در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۶:
در مصراع اول بیت دوم، شعر از وزن می افتد، شکل صحیح آن: شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرست. می باشد.
مهرداد در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
با سلام
به اینصورت ظاهرا روان تر است
زان رفتن و آمدن چه گویم
می آیی و میروم من از هوش
بی لب در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۶:
در برنامه گلهای تازه شماره 13 ، این غزل در ماهور با صدای محمدرضا شجریان ، ویلن حبیب الله بدیعی ، سنتور منصور صارمی ، عود منصور نریمان و تنبک جهانگیر ملک اجرا شده
مرتضی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۵:
من هم دگر بذر نکاریم رو شنیدم و بیشتر پسندیدم
بیژن در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:
با سلام و عرض ادب
در نسخه ای مصرع دوم بیت “و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی/ برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت” را اینگونه یافتم : “برافشان زلف تا ریزد هزاران جان ز هر مویت”
لطفا راهنمایی بفرمایید که کدام یک صحیح است؟
با تشکر فراوان
ناآشنا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:
مزدک جان
آنچه نوشتی گرچه با اندیشه ی بسیاری کسان همسان و هم سنگ است
ولی میبینی که حاشیه نویسانی هستند که افکار دگراندیشان چون شما را بر نمی تابند
و چه نزدیک است که آماج تهمت ها و ناسزاها شوی
اما چه خوب است که همه ی افکار آزادانه بازتاب داشته باشد تا سره از ناسره و حق از باطل
تشخیص داده شود
خوشحال شدم که نظرت را نوشتی تا بگفته ی قرآن : همه ی سخنان را بشنویم و بهترین را بر گزینیم
بنویس و از تمسخر و ایراد دیگران مرنج
ما همه را میخوانیم و بهترین را انتخاب میکنیم
چه خوب بود که همه از هر دین و مسلکی میتوانستند دیگران را تحمل کنند اگر چه با عقایدشان در تضاد باشد
نا آشنا
ناشناس در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثه:
باد یک شمه ز باد سرد من
باد یک شمه زه آه سرد من
مجید محمدپور در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:
مغاره : [ م َ رَ ] (ع اِ) غاری که در کوه باشد.
مجید محمدپور در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:
نبی مکرّم اسلام فرمودند: « کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِه ــــ هر نوزادی بر اساس فطرت متولّد می شود ، پس والدین او وی را یهودی و نصرانی و مجوسی می کنند.» (بحار الأنوار ، ج58 ،ص187 )
مجید محمدپور در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:
طوعاً اَم ْ کُرْهاً ؛ خواه و ناخواه . قدری خوش و قدری ناخوش
بغی . [ ب َغ ْی ْ ] (ع اِ) ظلم و ستم . || جرم و جنایت . || نافرمانی و عصیان . || باران بسیار. || هر تجاوز و افراط بر مقداری که حد چیز است .
مجید محمدپور در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:
عنفوان شباب ؛ جوانی و یا ابتدای خوبی و بهجت آن .
ریعان . [ رَ ] (ع اِ) اول هر چیزی و بهتر آن
ریعان شباب یا جوانی ؛ اول جوانی .
مجید محمدپور در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:
شعب جبل : راه در کوه .
مجید محمدپور در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:
مَنفَذ : گذرگاه
ملاذی منیع : پناهگاهی بلند و استوار
مَلجَاء: پناهگاه و جای پناه و مأمن و جای امن و پشت و پناه و جای استراحت و آسایش .
مٲویٰ : پناهگاه
دوستدار در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۶:
عرز هم می تواند درست باشد،
چه یکی از معانی عرز نکوهیدن است، نکوهش است و با مصراع پس از آن همخوانی بهتری دارد.
سیاوش در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۷: