پانید در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۴:
گمان میدارم مصرع دوم بیت اول صحیح می باشد؛ چرا که مقصود این است که "سر " از مستی این چنین بیان کرده است.
با سپاس.
محمدرضا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱ - آغاز سخن:
با سلام.سؤالی دارم، اگر ما در بیت اول به جای اینکه بگیم:
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم
بگیم که :
هست کلید در گنج حکیم بسم الله الرحمن الرحیم
آیا مشکلی در وزن شعر یا نوع چیدمان آن شعر پیدا خواهد شد؟ یا نه درسته که این کارو انجام بدیم؟یعنی فرقی نداشته باشه که جای مصرع ها رو عوض کنیم؟ اگه راهنماییم کنید ممنون میشم.
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۴:
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد
حتی عشق های زمینی هم اگر حقیقی باشند از این کارکرد بی بهره نیستند و یک استغنای درونی نسبت به خواسته های ابتدایی به ارمغان می آورند .
reza در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
من چیزی بارم نیست و فقط اهل خوندن شعرم گهگداری
به دور از تفاسیر دوستان این معنی ای که من در ظاهر میفهمم در اشعار مختلف این شاعر بزرگ هزار جور طرز تفکر وجود داره یجا یه چیزیو قبول داره یجا دیگه ردش میکنه
یجا میگه دین خوبه یجا اونو به چالش میکشه
اما خب من هم علاقه دارم که حافظ کافر نبوده باشه با توجه به تفاسیر دوستان چون واقعا دوسش دارم
اما بذارید من یه تفسیر کلی بکنم از نظر خودم که هیچم
کسی که با اشعارش کاری میکنه ادم در فکر فرو بره با هزار جور فلسفه اشنا بشه این همه از داستان ها و ادیان مختلف قضایای مختلف اطلاع داشته و از اونا ایده گرفته در اشعارش و همه چیو به چالش کشیده و باعث شده امثال منو شما انقد در اشعارش غرق بشیم
ایا میتونه یه ادم مست از همه جا بی خبر و درب و داغون باشه
حافظ با این همه اطلاعات خیلی خیلی مشخصه که ادم واقعا با سوادی بوده
یعنی اگه کسی حافظو یه ادم مست و هوس باز بدونه که همیشه پی لذت های دنیایی بوده ظلم کرده واقعا بهش
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۴:
از دلق پوش صومعه نقد طلب مجوی
نقد طلب یعنی تنها نقدینگی که آدمی در بازار عشق و معرفت میتواند داشته باشد و حقیقتا چون کیمیا مس وجود انسان را به زر بدل می کند .
دلق پوش صومعه یعنی کسی که لباس ویژه ای به تن می کند تا مریدانی بیابد یا تایید خلق را جلب کند . هنوز نقد طلب را نیافته تا از این نیازهای ابتدایی خلاص شود
فرشاد در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:
با سلام،
در جواب دوستمان داغون الشعرا باید عرض کنم که اتفاقا با توجه به فقه اسلامی به این نتیجه میرسیم که واژه تکفیر صحیح است.
باده ای که مدنظر حضرت حافظ بوده است سبب تفکرات و سخنانی میشود که بعلت کج فهمی ها در زمان خود در مورد اکثر عرفا سبب جاری شدن حکم ارتداد و تکفیر این بزرگان گردید، وگرنه با توجه به فرمایش خود حافظ متوجه میشویم که ایشان اهل باده نوشی و شرابخواری نبوده اند:
ساقیا دیوانه ای چون من کجا دربرکشد
دختر رز را که نقد عقل کابین کرده اند
خاکیان بی بهره اند از جرعه کاس الکرام
این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده اند.
یا حق
محمد بی غم در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:
با توجه به تناسبات عروض به نظر حقیر می بایست در مصرع دوم بیت سوم از بند سوم از کلمه ی باده خاوران استفاده شود
ایران نژاد در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
سلام روفیا بانو
من نیز همواره درون را جسته ام و هال را و با شما هم عقیده ام ، همانطور که برای رسیدن به حق (خدا) یا هرچه بنامیم راه های بسیار موجوداست به تعداد آدمیان نیز خدا وجود دارد.
دید موسا یک شبانی را به راه............
هنگامه حیدری در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۴:
در بیت هشتم می فرماید:
هم خرقه ی ایوبی، زان پای همی کوبی
هر کو شنود (ارکض) او پای وفا کوبد
اشاره به آیه ی 42 سوره صاد
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿42﴾
[به او(ایوب) گفتیم] با پای خود [به زمین] بکوب اینک این چشمهساری استسرد و آشامیدنی (42)
در بیت دهم می فرماید:
ای طایفه پا کوبید ، چون حاضر آن جویید
باشد که سعادت پا در پای شما کوبد
اشاره به رسمی در میان اقوام ترک است که بعد از جاری شدن خطبه عقد عروس یا داماد هرکدام بلافاصله پای دیگری را بکوبد ، غلبه در زندگی با او خواهد بود.
صدرا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
دوستان آرایه بیت مورد بحث :
باز آ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه دار بر الله اکبر است
صنعت استخدام نام دارد، یعنی شاعر از یک کلمه اراده دو معنی کرده است به عبارت ساده تر یک کلمه را برای دو معنا استخدام کرده است.
باز آکه چشم امیدوار ، همانند گوش روزه دار بر الله اکبر است
چشم روزه دار بر دروازه الله اکبر و گوش روزه دار بر صدای الله اکبر.
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴ - جواب:
دلی کز معرفت نور و صفا دید
ز هر چیزی که دید اول خدا دید
این ما تولوا فثم وجه الله ...
یعنی نه تنها در زمین و اسمان و چهره انسان خداشناس !
در همه چیز !
این !
هر چیزی !
whatever !
whoever !
گزینش نکنیم !
محمد کیهانی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۴ - قصهٔ بازرگان کی طوطی محبوس او، او را پیغام داد به طوطیان هندوستان هنگام رفتن به تجارت:
یا بیاد این فتادهٔ خاکبیز
چونک خوردی جرعهای بر خاک ریز
دکتر محجوب می گوید: در ایران قدیم وقتی می می نوشیدند جرعه ای از آن را به یاد درگذشتگان بر خاک می فشاندند. همچنان که حافظ هم می گوید: چو می خوری جرعه ای فشان بر خاک
این رسم در یونان باستان متداول بود و بعدها به ایران رسید
علی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۴:
با سلام
دوستان بیت:
بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب
من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم
چه مفهوم و پیامی دارد؟ با تشکر
محمد کیهانی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۲ - اعتماد کردن هاروت و ماروت بر عصمت خویش و امیری اهل دنیا خواستن و در فتنه افتادن:
در بیت 19 از شیخ دین نام برده است
در همه تفاسیر مثنوی ، شارحین شیخ دین را ابن عربی و یا صدرالدین قونوی دانسته اند. استاد موحد این خطا را در کتاب «باغ سبز عشق» صفحه 235 با دلایل مبسوط تصحیح کرده اند: مراد از شیخ دین شمس تبریزیست
مژگان در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۳:
در بعضی سایتها قفس را قفص نیز نوشته اند. با توجه به اینکه قفص هم درسته و معرب قفس است آیا ممکنه اصل قفص باشد ضمن اینکه قفص به معنای پای بستن هم هست.
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:
سلام
یک نکته جالب در جواب عبدالمنان فطرت افغانستان :
این بیت
ای مرا تو مصطفی من چو عمر
از برای خدمتت بندم کمر
که بظاهر یعنی عمر عاشق پیامبر بوده است ، معنی ژرفی دارد که به اختصار بیان می کنم:
آن پادشاه که درمان کنیزک خود را در دستان آن ولی الاهی دید ، به ظاهر عاشق ولی شد که به هدف خودش اعنی آن کنیزک برسد (مانند عمر که به ظاهر عاشق پیامبر شد تا به هدف خودش برسد)
ناشناس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۳۰ - باقی سخنان شنزبه:
مار کرزه سخره سله. که سله در متن شما نیست
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:
سلام
maei عزیز:
معنی ساده اش این است که :
وقتی که خر را داشت پالان خر را نداشت و نمیتوانست سوارش شود
حالا که پالان خر را بدست آورد ،گرگ خر را در ربود(خر خورده شد)
وقتی که کوزه داشت آبی نداشت که کوزه را پر کند
وقتی آب پیدا کرد ، کوزه شکست
مفهوم تقریبی :
وقتی پی عشق بود کنیز رو نداشت
و وقتی کنیز رو پیدا کرد ،کنیز بیمار شد
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
سلام ایران نژاد گرامی
حافظ پاسخ شما را به بهترین شکل توضیح داده است :
به هر نظر بت ما جلوه میکند لیکن
کس این کرشمه نبیند همی که من نگرم
خداوند یا حق بر همه افراد به یکسان جلوه نمیکند .
اشکالی هم ندارد .
آیا فیلم مارمولک را ندیدید ؟
پرویز پرستویی بارها این سخن نغز را در ان فیلم به زبان آورد :
به تعداد آدما راه برای رسیدن به خدا هست !
این سخن تا جایی که میدانم متعلق به ملا صدرا است .
هر چند ما انسانها همه در یک category به نام انسان قرار میگیریم و وجوه اشتراک فراوان داریم ولی تفاوتهای فردی ، فرهنگی ، تاریخی و ... هم انکار ناپذیرند .
انتقاد کردن به به کارگیری صنایع ادبی سنگین مثل این است که انتقاد کنیم که چرا مردم اروپای شرقی به اندازه یک عالم علوم فقهی از قرآن لذت نمیبرند یا چرا آن عالم به اندازه آنها از شکسپیر حظ نمی کند .
اصلا این گوناگونی از الطاف خداوند است وگرنه فرض کنید همه بسان سعدی سخن بگویند یا همه دیوان ها مثل دیوان حافظ یا همه نمایشنامه ها به سبک نمایشنامه مکبث می بودند .
چه دنیای ملال آوری میشد .
البته شما هم در نوع خود منحصر بفرد هستید و کاملا محق هشتید که نظر یگانه خود را داشته باشید ولی بی تردید دوست تر می دارید که نظرتان به حق نزدیک تر باشد .
دوست گرامی اگر میخواهید حق را بی پرده و عریان ببینید پوسته سخن را باز کرده مغز ان را بیابید .
فضل الله شهیدی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱ - آغاز سخن: