گنجور

حاشیه‌ها

علی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

در بیت نوزدهم از آخر باید نوشته شود:
از اسب پیاده شو بر نطع زمین نه رخ
واندر پی پیلش بین شهمات شده نعمان
--------
شعری بسیار زیبا است. در اشعار خاقانی آرایه ی ایهام بسیار پیچیده و زیبا به کار رفته.
---------
خواهشاً آرایه های تمام اشعار را مشخص کنید با تشکر

 

محمد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:

من از این دلق مرقع به درآیم روزی
تا همه خلق بدانند که زناری هست
این بیت آدمو{حداقل منو}! یاد اشعار حافظ میندازه.البته نباید فراموش کرد که اساس کر شعر حافظ در واقع اشعار شیخ اجل و خواجو هست و البته حافظ رو نباید یک مقلد صرف دونست!

 

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:

با سلام،این بیت آدمو{حداقل منو}!یاد اشعار حافظ میندازه.فوق العادست
من از این دلق مرقع به درآیم روزی
تا همه خلق بدانند که زناری هست

 

محمد رشیدی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۳ - عذر گفتن فقیر به شیخ:

چون حضرت مولانا اشعار را در حالت سماع میسروده اند لذا ریتم ابیات نمیتواند مکث داشته باشد
در بیت 11
چون مرا پنجاه نان هست اشتهی
مرترا شش گرده هم دستیم نهی
و در بیت 19
هفت دریا گرشود کلی مدید
نیست مرپایان شدن را هیچ امید
و بیت 33
حاکم اندیشه ام محکوم نی
زانک بنا حاکم آمد بر بنی
با تشکر

 

احمد ضرغام در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۰۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

سلام لطفا معنی این بیت را برایم توضیح دهید
نه فلک راست مسلّم نه مَلَک را حاصل ----- آنچه در سرّسویدای بنی آدم ازوست
باتشکر

 

سارین در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

اخوان ثالث یه بار میشنوه تو یه جمعی شعرشو می خونن و هرکی پا میشه و یه تعبیری می کنه که همه شم برا اخوان جالبه ولی چیزی که بیشتر از همه روش تاثیر میذاره اینه که هیش کدوم از این معنی ها به ذهنشم نرسیده
منظورم اینه که هنر شعر همینه که هرکی بسته به ذوق و تفکرش یه برداشتی ازش می کنه که ممکنه حتی مد نظر شاعر نباشه مهم اینه که هر برداشتی میتونه بر اساس شعر تا حدودی قانع کننده باشه اگه نه هزار جور آدم متفاوت از نظر یه شاعر لذت نمی بردن

 

دستان مندنی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:

با درودها و سپاسها
خواستم بگم که این چکامه ی زیبا انگار یک بند پس از " خاطر تو به خون من... "کم دارد.
دیده زبان حال من بر تو گشاد رحم کن
چون که اثر نمی‌کند در تو زبان قال من
آرزوی پیروزی و کامیابی روز افزون برای شما

 

پارسا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

مفتون همدانی
علی(ع)
علی ای همای وحدت تو چه مظهری خدا را
که خدا نمود زینت بتو تخت انّما را
علی ای محیط وحدت تو چه آیتی خدا را
که محاط تست کثرت چه نهان چه آشکارا
علی ای سوار قدرت تو چه قدرتی خدا را
که کشید دست و تیغ تو کمان لافتی را
علی ایکه با محمد بدو جسم رفته یک روح
صلوات ختم بنما بنگر یکی دو تا را
علی ای سماء وحدت تو چه پرتوی خدا را
که به نه سپهر دادی تو علو و ارتقا را
تو به آسمان وحدت چه مهی چه آفتابی
که گرفته نور روی تو ز ارض تا سما را
بتو گر قوام هستی ز ازل خدا نبستی
به تمام ملک هستی بکه کردی این عطا را
علی ایکه داد احمد بکفت لوای حمدش
که علم کند یدالله بدو عالم آن لوا را
علی ایکه در شجاعت بقدر تو قدر دادی
که قدر بدست گیرد سر رشته قضا را
نبود بجز تو حیدر نبود بجز تو صفدر
بکسی نداده داور بجز از تو این قوا را
علی ای که کس بجز تو به خدا نمی تواند
که بقا دهد فنا را که فنا دهد بقا را
بکدام چشم بیند بتو آنکه خود نبوده
که ز ابتدا تو بودی و تو هستی انتها را
علی ایکه حب و بغض تو بهشت گشت و دوزخ
که میان این دو برزخ کند امتحان ما را
تو بتوبه و انابه لب بوالبشر گشودی
پسری قبول توبه ز پدر نمود یارا
دم عیسوی ز لعل تو نمود مرده احیا
که بدست پور عمران تو نهادی آن عصا را
چو عروج کرد احمد که بجز تو بود آنجا
که بجلوه وانماید پس پرده عما را
علی ای که در سخاوت به هزارها چو حاتم
ز کرم تو یاد دادی ره بخشش و سخا را
علی ایکه بوعلی ها ز تو رسم کرده قانون
که نوشت حکمت او ز شفای تو شفا را
اگر عمرو یا که عنتر چه بنهروان چه خیبر
که نکرد گم ز بیم تو بجنگ دست و پا را
بجز از علی چه گوئی بکسی خلیفه الله
ز خدای زهد و تقوی بده فرق اتقیا را
علی ایکه با نگاهی کنی عالمی تو احیا
چه شود که وا نوازی بنگاهی آشنا را

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:

bebakhshid felan farsinevis keyboardam kharab ast ! vali manzouram ine ke navard va nanavard mishavad sezavar /nasezavar dar in sheer bekhosos ! vard e gol ham yani sezavar e gol

 

محمد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱:

به نظر من یک نوع تهدید و کنایه به کسایی داره میزنه که انگار در این عالم جز خوردن و خابیدن و عیاشی کاری ندارند و سر در گریبان خود فرو برده و نمیخواهند که این جهان را زیباتر ببینند و از فرصت های خود در مسیر بندگی و عشق خداوند استفاده نمیکنند!!!

 

یه رهگذر در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۵۳:

99 درصد کلماتش تو کردی ایلامی الان به کار میرن!

 

جواد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۵:

با سلام . در کنار تمام این اجراهای زیبا ، اجرای متفاوتی با این غزل ، از کارهای استاد علیزاده است که واقعا فوق العاده است . از کاست " راز نو " با نام "مثنوی خوانی ". حتما گوش بدید واقعا جذب میکنه این همنوایی ....

 

احمد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

بیژن عزیز سلام... فکر میکنم شما یه اشتباهی در معنای یاری کردید... «یاری» که در آغاز شعر بیان شده به معنای کمک از دیگران است. نه به عنوان یک دوست....

 

مینا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

من عاشق استاد هستم و هزاران بار افسوس خوردم که چرا سنم اجازه نداده زمان حیاتشون دستبوسیشون برم ولی میرم سر خاکشون!امیدوارم دینم ادا کنم اینهمه که با اشعارش حالمو عوض کرده!راستش بعضی ها خیلی کم لطفی کردن در مورد استاد که من به شخصه میذارم به پای عدم شناختشون .این روزا مردم درک ندارن از اطرافشون مثال برای من اگه این اتفاق تا نیفتاده میگم اینم شد غصه؟!در حالی که همین غصه برای من بیفته میبینم من داغونتر از مردم هم میشم.در ضمن واقعا سریال شهریار خیلی ضعیف بود دوران کودکی استاد رو با شعر حیدر بابا و خان ننه اش به بهترین حالت نمایش داد در حالی که حذف شده بود کلا و جوانیشون خوب بود بد نبود و دوران پیریشون رو هم که دیگه افتضاح بود با اقای گرجستانی ایشون سریال طنز بازی کرده بون اصلا صلاح نبود ایشون بازی کنن و بازی ضعیفی ارائه داده بودن و فیلمنامه هم خیلی ضعیف بود با اینکه سال 1357 به اینور رو خیلی خوب میتونستن در بیارن پرستار ایشون حی و حاضر بود دوستانشون و فرزندانشون.البته این رو هم اشاره کنم واقعا پسرشون هم نمیدونم چرا اینقد ضعیف عمل کردن واقعا با اینکه باز سریال شهریار رو دوس دارم ببینم ولی حق مطلب اصلا ادا نشد

 

کیانوش در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:

درود،
در زیبایی و دلبرانگی این غزل شکی نیست ولی در عجبم از اصرار سروران و صاحبنظران بر زمینی بودن آثار شیخ اجل! نمی دانم این که (شاید) معلوم شود که این اشعار هیچ پایه ی معنوی و فرازمینی نداشته اند چه ارمغانی برای ما دارد؟!
توصیه می کنم غزل 33 حضرت سعدی را مطالعه نمایید. از نظر بنده گواه جالبی بر رد این ادعاست ...

 

بینا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۰۳:۵۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲۵ - مخاطبه شمع و پروانه:

"" "فدایی ندارد ز مقصود چنگ" یعنی از بسوی هدف رفتن دست نمی‌کشد.

 

ندا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیه‌السلام به سبب زلت او:

معنای مغژ در مصرع "پس سلیمان گفت بادا کژ مغژ"چیست؟

 

ندا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:

چرا شاعر در این شعر تخلصش را نیاورده؟

 

سجاد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:

درود.
من "بی" تو سکون نگیرم و خو نکنم

 

امین کیخا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳:

نظر حضرت عالی در مورد شکر لب هم در ست است یعنی شکردن و شکار معنی دریدن می دهد هنوز در خوزستان شیک یعنی چاکی که چاقو می دهد .

 

۱
۴۲۱۵
۴۲۱۶
۴۲۱۷
۴۲۱۸
۴۲۱۹
۵۰۷۹
sunny dark_mode