گنجور

حاشیه‌ها

پرویز کامرانی در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:

گفتن این شعر نیاز به عنایت خاص خداوند متعال و خود امام حسین (ع) دارد

بی لب در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

این شعر در برنامه گلهای تازه 123 (همایون) با همکاری هنرمندان عهدیه (تصنیف خوان) ، محمدرضا شجریان (آوازخوان) ، هوشنگ ظریف، حسن ناهید و محمد اسماعیلی اجرا شده است. آهنگ از همایون خرم و تنظیم از فرامرز پایور می باشد. شعر از حافظ. گوینده فخری نیکزاد.
لینک دانلود :
پیوند به وبگاه بیرونی

بی لب در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲:

این شعر در برنامه گلهای تازه شماره 38 دردستگاه ماهور با آواز حسین قوامی و همکاری جواد معروفی ، اسدالله ملک ، منصور صارمی، جهانگیر ملک اجرا شده است.
لینک دانلود :
پیوند به وبگاه بیرونی

۷ در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

با سپاس از جناب عماد بابت توضیح مفید درباره نیرنگ به نظر می آیداز نظر سعدی نیرنگ مثبت است در برابر فریب و خود فن هست
میان دو بد خواه کوتاه دست
نه فرزانگی باشد ایمن نشست
که گر هر دو باهم سگالند راز
شود دست کوتاه ایشان دراز
یکی را به نیرنگ مشغول دار
دگر را برآور ز هستی دمار

شایق در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

با سلام هرکس بنده او شد اختیار را در کف او می نهد و دست از خود می شوید و از نمام بندهای دیگر رهایی می یابد از ان رو که در بند توام ازادم یا رشته ای بر گردنم افکنده دوست می کشد هر جا که خاطر خواه اوست و وقتی چنین شد از دوست هرگز نمی رنجد و همه ناملایمات را تحمل میکند و او را خواست دوست میداند و میگوید عاشق انست که بر دیده نهد بیکان را بهر حال سعدی ارزو میکند که ای کاش همه میتوانستند ان روی زیبا را ببیند تا بدانند که روی زیبا در این دنیا در برابر ان زیبایی مطلق قطره ای بیش نیست و بجای این اذتهای زود گذر ان لذت مطلق را جستجو میکردند اما چه کند که همه را دیده نباشد که ببینند ان را و خلاصه بوسه وکنار او هزار درد بی درمان را از جمله اشفتگی بخل حسادت کبر ثروت اندوزی بد اخلاقی بی ادبی شهوترانی و .... درمان میکند و این نسخه ای است که تمام عرفا در طول تاریخ بیچیده اند و باز خواهند بیچید و سعدی با همین نسخه از ملامت مردم نمی هراسد و اصولا مرد خدا را با نام وننگ رابطه ای نیست و هر چه بادا باد

۷ در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷:

ای متقی گر اهل دلی دیده‌ها بدوز
کاینان به دل ربودن مردم معینند
امر به معروف و نهی از منکر به این گویند.

با دوست باش گر همه آفاق دشمنند
کو مرهمست اگر دگران نیش می‌زنند

۷ در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷:

جانم دریغ نیست ولیکن دل ضعیف
صندوق سر توست نخواهم که بشکنند

سعدی در غزل وقتی رند فروتن است ودیگر فروتن رند و سوار بر آبهای بیکران ادب موج سواری میکند.

۷ در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:

خیال در همه عالم برفت و بازآمد
که از حضور تو خوشتر ندید جایی را
چه زیبا چه ناب

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲:

چنین است دوست قدیم،

چگونه میتوان زیست،
زیستنش اگر توان نامید؟ گرت سر زلف نگار در دست نیست، تهی دست ، باد در مشت بی یار بی آفتاب
دیر نخواهی پایید ، فرو خواهی ریخت چه عشق مایه و کار مایه حیات است
و چه خوش میسراید معلم عشق
خوشتر از ایام عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:

گفت مستم خوانی و بر وعده من دل نهی؟
ساده دل مردا! که دل بر وعده مستان نهاد!
و غزل شیخ شیراز:

آن نه زلف است و بناگوش، که روزاست و شب است
وآن نه بالای صنوبر، که درخت رطب است
و جامی که میگوید:
در شعر سه تن پیمبرانند
قولی است که جملگی برآنند
فردوسی و انوری و سعدی
هر چند که لا نبی بعدی
و من البته با جامی هم رای نیستم.

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:

با احترام به ساحت بلند ادب ایران زمین
همهء ما, "حس درون" را اولین عامل ایجاد شعر, و جملات دارای حس را بعنوان ساده ترین تعریف شعر می پذیریم, پس خرده گرفتن به حس یک شاعر جایز نیست. چرا که هیچ تفسیری از زبان من (مخاطب و مفسر) ضامن معتبری برای بیان حس و حال یک شاعر در هنگام سرودن یک قطعه شعر نیست. با اینکه میدانیم این قطعه, در مدح و ثنا ی باریتعالی سروده شده اما هیچ اطمینانی نداریم که از ترس بوده یا از عشق...

فرزانه در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

عرض ادب دوستان.گرامی
لطفا در مورد مصرع پایانی توضیح دهید. سپاسگزارم

valy hanifi در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۵:

تب شوقت چه آتش پخت در بنیاد شمع من
که شد سرمایهٔ هستی سراپا صرف تبخالم

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲:

هرگز نشد که ساغر می افکند به خاک
تا طره نگار، به خاکش نیفکند

شمس الدین جلیلیان در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:

گزارش داستان از زبان بلبل شاید از این روست که بلبل نماد غم و اندوه و ناله اش سوزناک است و شاید هم از ابن رو باشد که بلبل زندواف سوگوار بزرگ ترین گستراننده ی آیین بهی (اسفندیار) است .همان گونه که ایرانیان هر ساله آیین سوگ اسفندیار را برپا می داشته اند .

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:

دلم به حال سعدی شیراز سخت میسوزد
که تاجر شکر مصر، قدر وی نشناخت!

فرامرز در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:

ای بیت
"قیامت می‌کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن
مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی"
با بیت آخر این شعر از شیرینی و خودستادیی بر حق سعدی حکایت دارد.

فرامرز در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:

این بیت دیگر از سعدیم به همین معناست
"من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس
زحمتم می‌دهد از بس که سخن شیرین است"
آیا اینگونه از اشعار بر شیرینی سخن سعدی دلالت دارد یا بر غرور یا هر دو

شایق در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

با سلام خلاصه این غزل اینست که می فرماید از زمانی که ترا دیدم و با تو هم اغوش شدم دیگر محال است ترا ولذت ان وصل را فراموش کنم و اگر هزاران نوش به من بدهند یعنی اگر دنیا و عقبی را یکجا به من بدهند انرا با تو عوض نمی کنم بنابراین از تو میخواهم که همچنان به بندگی مرا فبول کنی و از درت نرانی حافظ نیز در این رابطه می فرماید به ولای تو که اگر بنده خویشم خوانی ز سر خواجگی کون و مکان بر خیزم

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

شعرهای قرآنی بسیار زیبا خواندنی است

۱
۴۲۱۶
۴۲۱۷
۴۲۱۸
۴۲۱۹
۴۲۲۰
۵۴۶۷