گنجور

حاشیه‌ها

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

واژه خراب را اگر به معنای ویرانه بگیریم ، جمع آن
اخربه است و گمان نمی برم خرابات باشد.
از سو ی دیگر به یاد بداریم انبوه ارجاعات خواجه را به مهر و مغ و.... که نشان از ارادت او به کیش مهر دارد و مهر که خور و خورشید است و خرابات خور آباد است و مهرابه و مهراب است و نقش آب و آب تنی در این آیین کهن ایرانی و او خود می فرماید: شستشویی کن و آنگه به خرابات درآی
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده. تبدیل د به ت در
پهلوی جنوبی و هنوز در برخی روستاهای کرمان و فارس بسیار معمول و متداول است خورآباد و خورآبات کارد ، کارت سرد سرت و....

 

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

جناب ببری:
سرکار جای دیگر هم از ضعف تالیف خواجه سخن گفته اید ، جرس فریاد می داردکه......
اجازه فرمایید چون خواجه فرموده است بپذیریم که میتوان گفت فریاد میدارد. در باب مصراع کس نمی بینم ز خاص و عام را ، اگر به معنای آن توجه بفرمایید مشکل دستوری هم نخواهد داشت.
( کسی را ازخاص و عام نمی بینم که محرم دل شیدای من باشد) با پوزش

 

وحید در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۶:

سلام به همه سعدی دوستان
غزل بسیار زیبای سعدی را با هم خواندیم. معنای ابیات فارسی آن مشخص است؛ می ماند معانی ابیات عربی، که قبل از من، چند بزرگوار در مورد آن توضیحاتی نوشته اند؛ در این جا سعی می کنم ابیات عربی را، پیراسته و حتی المقدور بدون اشتباه به شما خواننده فاضل ارائه کنم:
ب 2 - کتاب بالغ ….. : [این] نامه ای است به دوستی که از من گریزان است / هر چه می خواهی، انجام بده؛ قطعاً من بر عهد و پیمان خود [استوار] هستم.
ب 4 - اخلائی و احبابی ….. : ای دوستان و محبان من! رها کنید که از عشق و حب او چه به من رسیده است [و نگران من نباشید] / بیمار عشق شفا نمی یابد و به افسونگر شکایت نمی کند [جادوگران گذشته مدعی درمان بیماران روحی بودند]
ب 6- قم املا ….: برخیز [ و جامم را ] پر کن و آن را به من بنوشان و رها کن آن چه را در آن [پیمانه] است؛ هر چند مسموم است / هنگامی که تو ساقی هستی، زهر مهلک، پادزهر است [و موجب زندگی]
ب 8- سعی فی هتکی …. : دشمن در بی آبرویی من کوشید در حالی که از کار من بی خبر است / من دیوانه ام و از سوختن و غرق شدن باکی ندارم
ب 10- لقیت الاسد …. : در جنگل ها، شیرهای [بسیاری] را دیدم که نتوانستند شکارم کنند / و [ اینک] آهویی در شیراز است که با چشمان [سیاه و زیبایش] مرا صید کرده است

 

علیرضا پیشگو در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

سلام بر زبان فارسی سلام بر شجریان .شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به نابودی میرود.عزیزان ای کاش یک تدبیر منطق پسندانه ای برای نجات زبان فارسی اندیشه میشد.والله که ما مسئولیم.این را از آن گفتم که از همین حالا عمر زبان فارسی را تعیین کرده اند لذتی را که تو بفهمی ز دلارایی این/هوش دار هان که پس از ما به مقامی برسد/خوشتر از نقش زبانم به تصور ننمود/ننموده است بدین فهم و نه بنماید هیچ/ایدل از قامت سرو تو خم افتد غم نیست/جانب اهل زبان گیر و فرو نگذارش/مادری چون تو ندانم که به جان آمیزی/گوهری چون تو ندانم که به گوش آویزی/ای دریغ از سخن پوچ و عمل های عجب/ادعا های خرابی به سرانجام فنا

 

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳:

فکر می کنم :
نمی دونم دلم دیونه کیست
کجا آواره و در خونه کیست
نمی دونم دل سر گشته مو
اسیر نرگس و مستونه کیست
صحیح می باشد

 

.... در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۳۱ دربارهٔ باباطاهر » قصیده:

از نظرمن واقعا بر محتوا و زیبا نوشته شده بود

 

صابر در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳:

که نه بر دامنش نشیند گرد
(برای اینکه بر دامنش گرد ننشیند)

 

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

سپهر درست است و سپهر بلند نیز دیده ام
سپهر بلند ار بود زین تو
سرانجام ، خشت است بالین تو

 

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

دوستان اگر به مصرع دوم مطلع غزل توجه فرمایندبه آسانی باثبت موجود موافقت خواهند فرمود، فروغ ماه حسن و نه حسن ماه

 

حووا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

این شعر منظور عرفانی داره؟ یا واقعا مخاطبش انسان بوده؟
با توجه به این بیت :
اگر تو آدمیی اعتقاد من اینست
که دیگران همه نقشند بر در حمام

 

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

هر که را خوابگه آخر ، مشتی خاک است.....
اگر با کسره خوابگه بخوانید مشکل وزنی ندارد و با مصرع دوم یاد این بیت زیبای شهنامه به یاد می آورد::
سپر برین گر بود زین تو سر انجام خشت است بالین تو.
در آخرین بیت معنا چنان روشن است که نیازی به آوردن معنی دیگری برای دگران جز دیگران نیست.

 

بابک در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

فقط یکنفر میتوانست منظومه حیدر بابارا به فارسی برگرداند انهم خود استاد شریار بود

 

بابک در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » ایمان ایله گئتدی:

درجواب اقای محمد باید بگویم استاد این شعر درزمان طاغوت سروده وبه وضع موجود بعد از انقلاب ربطی ندارد

 

شهاب در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

در این شعر " ما " ردیف نیست زیرا ردیف کلمه ای است که عینا بعد از هر قافیه تکرار می شود در حالی که در مصراع اول بیت پنجم " ما " دیده نمی شود. در واقع " ما " همان قافیه شعر است که در مصرع اول و مصرعای زوج همسان است و غالب شعر را مطابق غالب غزل نموده است. و واژه های " بام و دام" و " منصور و انگور " قافیه شعر نیستند و حضرت مولانا آنها را صرفا جهت زیبایی به این شکل آورده اند.
اگر مصرع اول بیت پنجم به ما ختم می شد " ما " ردیف و غالب شهر مثنوی می شد که اینجا مد نظر نیست.

 

علی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » ایمان ایله گئتدی:

دینجلمدی قالان لاریمیز اضطرابیدن
پولدار اپاردی بهره بیزیم انقلابیدن

 

مریم خداپرست در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا میباش

 

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۵ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » مخمّسات:

مصراع
در دست غمت چند زنم ناله و فریاد
معنی نمیدهد
باید به اینگونه تغییر یابد
از دست غمت چند زنم ناله و فریاد
چون از چیزی ناله می زنند نه در چیزی

 

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » مخمّسات:

مصراع اول باید به این گونه اصلاح گردد چون وزن شعر در این مصراع ناجور است
ای زلف تو چون مار و رخ خوب تو چون گنج

 

شهریار در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

در بیت ششم نرکس استعاره از چشم است. همچنین ترک دل سیه استعاره ای دیگر از نرگس و چشم است و حافظ سیاهی وسط گل نرگس را با سیاهی چشمان ساقی که در اینجا نقش معشوق نیز بازی می کند، به زیبایی شباهت داده است.
جام می در بیت سوم همان جام جهان بین منسوب به جمشید یا کیخسرو است که در بیت بعدی با عنوان جام جم آمده است و نهانیها را در آن می دیده اند. با تفسیر عرفانی غزل جام می و جام جم را میتوان قرآن دانست.
در بیت هشت با تغییر خوانش، میتوان به دو شکل معنایی معترف بود. 1- داستان همراهی حافظ با ساغر می را چه کسی پنهانی میگوید؟ نیازی به این ملاحظه نیست. چون نه تنها پاسبان و داروغه شهر از آن خبر دارند؛ بلکه پادشاه نیز از گناه حافظ آگاه است. 2- داستان حافظ که پنهانی و دزدانه می میخورد را داروغه و پاسبان شهر و حتی پادشاه نیز میداند

 

محمد حسن پور در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:

کلمه مرغول با معنای تحت لفظی در فرهنگ لغت پیدا نکردم به نظرم اگر همون فاصله بین مر و غول باشه درست تر باشه

 

۱
۴۲۱۶
۴۲۱۷
۴۲۱۸
۴۲۱۹
۴۲۲۰
۵۰۵۳
sunny dark_mode